مهدی زارع، زمین‌شناس و پژوهشگر، هشدار داد در صورت تداوم روند فعلی، دریاچه ارومیه به کانون طوفان‌های نمکی، بیماری‌های همه‌گیر، فروپاشی کشاورزی و گردشگری و مهاجرت گسترده بدل خواهد شد. او یک پیش بینی هولناک کرده و گفته احتمال احیای دریاچه تا سال ۱۴۰۱۴ بسیار کم است.

مهدی زارع، پژوهشگر و استاد حوزه زمین‌شناسی، درباره چشم‌انداز دریاچه ارومیه در دهه آینده می‌گوید: آینده به اقدامات انجام‌شده در سال‌های آینده بستگی دارد. با این حال، بر اساس روندهای فعلی و درک علمی کنونی می‌توان سناریوی احتمالی برای مردم ساکن در اطراف دریاچه ارومیه تا سال ۱۴۱۴ در صورت خشک ماندن یا احیای جزئی آن را بررسی کرد.

او در گفت‌وگو با رویداد۲۴ تأکید کرده «فاجعه محیط زیستی و بهداشتی فوری‌ترین و شدیدترین اثر زیستی در این منطقه خواهد بود». او توضیح داده که خشک شدن چشمگیر دریاچه ارومیه خطر توفان گرد و غبار را برای ۵ میلیون نفر ساکن حوضه دریاچه تشدید کرده و باعث کاهش شدید فراوانی میگوهای آب نمک آرتمیا و فلامینگوها و فعالیت‌های کشاورزی و گردشگری شده است. خشک شدن شدید دریاچه باعث ادغام چهار جزیره جنوبی با هم و تشکیل پل‌های خشک شده که زندگی پستانداران ساکن در جزیره‌های سابق- از جمله آهو ایرانی و گوسفند وحشی ارمنی- را تهدید می‌کند.

شیوع بیماری‌ها و فرسایش خاک

زارع با اشاره به نقش رودخانه‌ها می‌گوید: «دریاچه ارومیه بیش از ۹۰ درصد آب ورودی خود را از رودخانه‌های جنوبی دریافت می‌کند که عمدتاً با سدها کنترل شده‌اند. با روند کنونی، بحران طوفان نمک سالانه به ویژه در شهریور و مهر هر سال- پایان سال آبی قبلی و شروع سال آبی جدید- تشدید خواهد شد. بستر خشک دریاچه نمک مخلوط با مواد شیمیایی سمی از رواناب‌های کشاورزی- آفت‌کش‌ها و کودها- را در معرض دید قرار می‌دهد و بادها این را به طوفان‌های نمکی مکرر و شدید تبدیل می‌کنند.»

او هشدار داده که در سالهای آتی در صورت ادامه این روند، «بیماری‌های تنفسی مانند آسم، برونشیت و سرطان ریه، همچنین بیماری‌های چشمی، گوارشی و مشکلات پوستی همه‌گیر خواهند شد. منطقه شاهد افزایش چشمگیر مرگ و میر زودرس و کاهش شدید کیفیت کلی زندگی خواهد بود. طوفان‌های نمکی لایه‌ای از نمک را روی زمین‌های کشاورزی اطراف ایجاد می‌کند که به تدریج حاصلخیزی خاک را کاهش داده و محصولات کشاورزی را از بین می‌برد. این امر چرخه معیوبی ایجاد می‌کند که در آن کشاورزی غیرممکن می‌شود و منجر به مشکلات اقتصادی بیشتر خواهد شد.»

به گفته او، گرد و غبار شور بر روی کوه‌های پوشیده از برف در غرب می‌نشیند و باعث ذوب سریع‌تر آن‌ها و آلوده شدن منابع آب شیرین با نمک و سموم می‌شود و آب چاه‌ها را غیرقابل آشامیدن می‌کند. زارع اضافه کرد: «اقتصاد منطقه که به شدت به کشاورزی و گردشگری وابسته است، با فروپاشی بیشتر روبه‌رو خواهد شد. شوری خاک، بخش‌های وسیعی از زمین را غیرقابل استفاده می‌کند و هزینه واردات غذا به شدت افزایش خواهد یافت. این دریاچه به دلیل زیبایی و خواص درمانی خود یک مقصد مهم گردشگری ملی و بین‌المللی است و احیای آن یا حتی بخشی از آن می‌تواند به احیای اقتصاد گردشگری منحصربه‌فرد منجر شود.»

مهاجرت و بحران جمعیتی

او مهاجرت دسته‌جمعی را نتیجه تلخ خشک شدن دریاچه دانست و گفت: «جمعیت جوان و در سن کار مجبور به ترک منطقه خواهند شد و به شهرهای بزرگ‌تری مانند تبریز، تهران یا حتی خارج از کشور نقل مکان می‌کنند.»

زارع درباره پیامدهای اجتماعی این بحران نیز هشدار داد: «با کمیاب‌تر و شورتر شدن آب شیرین، درگیری‌ها بر سر دسترسی به آب سالم و شیرین بین جوامع، کشاورزان و حتی استان‌ها تشدید خواهد شد. بیکاری گسترده و فقر، سرمایه اجتماعی را بیشتر تخریب می‌کند. منطقه شمال غربی ایران که محل سکونت جمعیت بزرگی است، می‌تواند به دلیل مهاجرت شاهد تغییرات جمعیتی شدید ناشی از جابه‌جایی جمعیت شود.»

این زمین‌شناس احتمال بازگشت کامل دریاچه را بسیار کم دانست: «احتمال کمی وجود دارد که دریاچه حتی با اقدامات فوری و جدی به صورت کامل تا سال ۱۴۱۴ به وضعیت سالم پیش از سال ۱۳۷۴ خود بازگردد. ولی اگر تلاش‌های فعلی برای بازیابی- مثل مدیریت آب سدها، بهبود راندمان آبیاری، مدیریت برداشت آب‌های زیرزمینی و انحراف آب- به طور قابل توجهی افزایش یابد و همکاری بین‌المللی هم امکان‌پذیر شود، بهبودی و احیای بخشی از دریاچه- به احتمال زیاد بخش شمالی آن- امکان‌پذیر است.»

او ادامه داد: «در بهترین حالت، تا سال ۱۴۱۴ شمال دریاچه ارومیه در اندازه و عمق بسیار کوچک‌تری تثبیت می‌شود و از بدترین طوفان‌های نمکی جلوگیری خواهد شد. سرعت تخریب محیط‌زیست کاهش می‌یابد، اما متوقف نمی‌شود. اثرات آلودگی بهداشتی همچنان شدید خواهد بود، اما بدتر نخواهد شد. مهاجرت با سرعت کمتری رخ خواهد داد و منطقه در وضعیت دائمی مدیریت ریسک و بحران قرار می‌گیرد و به مداخله مداوم و پرهزینه برای حفظ دریاچه در حداقل سطح وابسته خواهد بود.»

سناریوی فاجعه‌آمیز چیست؟

زارع بار دیگر هشدار داد: «اگر احیای بخشی از دریاچه انجام نشود، منطقه دچار فاجعه محیط زیستی با طوفان‌های مکرر نمک، زمین‌های بایر و پوشیده از نمک خواهد شد. با نابودی کشاورزی و از بین رفتن گردشگری، بیکاری و فقر شایع می‌شود. بخش قابل توجهی از جمعیت به ویژه جوانان آنجا را ترک خواهند کرد و یک بحران جمعیتی ایجاد خواهد شد. بیمارستان‌ها به ویژه در فصل‌های خشک و طوفانی مملو از بیماران تنفسی و سایر بیماری‌های ناشی از محیط‌زیست خواهند شد.»

به گفته او، آینده مردم اطراف دریاچه ارومیه بدون مداخله فوری و اساسی تلخ و سخت خواهد بود. «پنجره فرصت برای جلوگیری از بدترین پیامدها به سرعت در حال بسته شدن است. دهه آینده با این واقعیت ترسیم می‌شود که آیا حکمرانی کلان ملی برای منطقه شمال غرب ایران روش نوین و پایداری برای مدیریت بحران خشکی دریاچه ارومیه برخواهد گزید یا نه.

کارشناسان محیط‌زیست می‌گویند سرنوشت دریاچه قم آینه‌ای برای دریاچه ارومیه است. دریاچه‌ای که روزی به «نگین کویر» مشهور بود، اکنون به کویر نمک بدل شده و اگر روند مدیریت نادرست آب در کشور ادامه یابد، ارومیه هم در آستانه چنین سرنوشتی قرار می‌گیرد. تفاوت در وسعت و جمعیت اطراف این دو دریاچه است؛ فاجعه ارومیه می‌تواند به مراتب گسترده‌تر و پرهزینه‌تر باشد.