وزیر نیرو شاید مسبب همه‌چیز نباشد، اما سکوت و بی‌عملی‌اش در برابر هشدار‌هایی که خودش هم صادر می‌کرد، دلیلی قوی برای بحران آب و برق در این روزهاست.

بحران آب و برق در ایران، پدیده‌ای مقطعی و محدود به یک دولت خاص نیست. طی ۴ دهه گذشته، مجموعه‌ای از سیاست‌های نادرست در مدیریت منابع آب، سدسازی‌های بی‌حساب، گسترش بی‌رویه کشاورزی در مناطق کم‌آب، ضعف در نوسازی شبکه برق، و سرمایه‌گذاری ناکافی در انرژی‌های تجدیدپذیر، کشور را به این نقطه رسانده است. اما آنچه اکنون مورد انتقاد قرار گرفته، این است که علی‌آبادی در مقام وزیر نیرو، در مواجهه با هشدار‌های بی‌شمار، نه برنامه‌ای ارائه داد و نه اقدامی پیشگیرانه انجام داد. در طول دو سال گذشته، ده‌ها هشدار رسمی و غیررسمی توسط کارشناسان، مسئولان و حتی خود وزارت نیرو صادر شده بود که همگی حاکی از وقوع یک تابستان فاجعه‌بار در سال ۱۴۰۴ بود.

به گزارش اقتصاد24، فروردین ۱۴۰۴ علی‌آبادی به صراحت اعلام کرد که کسری برق در تابستان ۱۴۰۴ بیش از ۲۰ هزار مگاوات خواهد بود (۸۵ هزار مگاوات نیاز - ۶۵ هزار مگاوات ظرفیت). تیرماه ۱۴۰۴ وزیر نیرو اعتراف کرد که وارد «ماه‌های سخت» شده‌ایم و وضعیت نگران‌کننده است. پیش از همه این اخطار‌ها نیز باز خود وزیر در دی‌ماه ۱۴۰۳، خودش اعلام کرده بود که بارش‌ها ۳۳ درصد کاهش یافته و ذخایر سد‌ها به زیر ۱۰ درصد رسیده، اما هیچ اقدام عاجلی صورت نگرفت. این اخطار‌ها همه در حالی بود که فعالان و کارشناسان محیط زیست نیز بار‌ها نسبت به وقوع بحران هشدار داده بودند.

وزارت نیروی ایران نیز از بهار سال گذشته دسترسی به آمار‌های ماهانه خود را مسدود کرده، اما یک گزارش این وزارتخانه که مربوط به ابتدای تابستان سال ۱۴۰۳ است، نشان می‌دهد که حتی خرداد سال ۱۴۰۳ نیز کشور با پنج هزار مگاوات کسری برق در پیک شب و ۱۰ هزار مگاوات کسری در پیک روز مواجه بوده است. از سوی دیگر گزارش‌های مکرر از نهاد‌های رسمی و غیررسمی نیز به صراحت از خطر ناترازی انرژی، خشک‌شدن سد‌های تهران تا مهر یا آبان ۱۴۰۴، و فشار سنگین به شبکه برق خبر می‌دادند. این نیز باز در حالی بود که رئیس هیات مدیره سندیکای برق در یک برنامه تلویزیونی در ۱۶ شهریور سال ۱۴۰۳ خطاب به مسئولان تأکید کرد که نباید مردم را مقصر کمبود برق در کشور دانست.

 اما با این حال، در هیچ‌یک از اظهارات یا برنامه‌های وزیر نیرو، طرح مدونی برای مدیریت مصرف، ایجاد ظرفیت اضطراری، اصلاح سیاست‌های آبی یا مدیریت خشکسالی مشاهده نشد و در نهایت کار چنان بالا گرفت که در تیر ۱۴۰۴ بحران هم‌زمان آب و برق، خسارات سنگین به اقتصاد بخش‌های مختلف، تعطیلی ادارات و کاهش تولید عمومی کشور رخ داد.

در این میان باید توجه داشت که بی‌شک علی‌آبادی مسئول شکل‌گیری ریشه‌های بحران نیست؛ چنانچه سدسازی‌های بی‌رویه در دهه ۷۰، بهره‌برداری غلط از منابع آب زیرزمینی در دهه ۸۰، عدم سرمایه‌گذاری در انرژی تجدیدپذیر در دهه ۹۰ و بی‌توجهی به هشدار‌های اقلیمی همگی در این بحران نقش داشته‌اند. در کنار این موارد تحریم‌های ویرانگر از دوره احمدی نژاد آغاز شد و در دوره سید ابراهیم رئیسی به اوج رسید البته که راه سرمایه گذاری خارجی نیز به روی صنایع آب و برق و گاز ایران مسدود بود.

اما علی آبادی به عنوان وزیری که دستکم از دوره سید ابراهیم رئیسی در وزارتخانه باقی مانده و اتفاقا به دولت چهاردهم اسباب کشی کرده، مسئول همین وضعیت و زیرساخت‌ها دقیقا در سال‌های اوج بحران (۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴) بوده و او موظف به ارائه برنامه، سیاست‌گذاری فوری، هشدار به جامعه و استفاده از ظرفیت نخبگان و کارشناسان برای رهایی از بحران است. بی‌تفاوتی، انکار، وعده‌های غیرواقعی و تکرار شعار‌هایی مثل «تابستان بدون خاموشی» درحالی که خودش می‌دانست ناترازی در راه است، اما اکنون کار او را به نقطه استیضاح رسانده است.