«روابط راهبردی» تهران با مسکو؛ «خانه‌ای روی آب» است

«نشست لوبلیانا» اسلواکی- ۱۶ ژوئن ۲۰۰۱؛ جرج بوش: ولادیمیر! من می‌خواهم از تو بابت موضعی که در قبال فروش موشک‌های S-۳۰۰ به ایران گرفتی، تشکر کنم. این برای ما و برای اسرائیلی‌ها بسیار مهم است. اگر آن‌ها این سیستم را داشته باشند، تغییر بزرگی در موازنه ایجاد می‌شود و گزینه‌های ما محدود می‌شود. پوتین: من نگرانی تو را درک می‌کنم به همین دلیل بود که شخصاً دستور دادم تحویل این سامانه به ایران متوقف شود هرچند که آن‌ها قرارداد دارند و پول آن را هم پرداخت کرده‌اند. «نشست سوچی» روسیه - ۶ آوریل ۲۰۰۸؛ جرج بوش: ما نیاز نداریم که این دیوانه‌های مذهبی «Religious Nutcases» سلاح اتمی داشته باشند. پوتین: آن‌ها کاملاً دیوانه‌اند. من شگفت زده‌ام اگرچه ایدئولوژی آن‌ها دیوانه‌وار است اما هوشمندند تحصیلات دانشگاهی دارند و آدم‌های بدوی و ساده‌ای نیستند از جمله احمدی‌نژاد و اطرافیانش، ایران همیشه یک همسایه یاغی و سرکش «Rogue State» بوده، ما نمی‌خواهیم شاهد یک ایران هسته‌ای باشیم اما فشار بیش از حد ممکن است آنها را به سمت رادیکالیسم بیشتر سوق دهد

حمیدرضا مهدیزاده

در تعریف روابط بین‌الملل، واژگانی چون متحد راهبردی «Strategic Ally» و یا حتی متحد استراتژیک «Strategic Partner» مفاهیمی کاملا مشخص، آکادمیک و در قالبی پذیرفته شده هستند. 

«اصلی‌ترین مبحث مربوط به «متحد راهبردی» مربوط به «عهد دفاع متقابل» به عنوان مهم‌ترین ویژگی متحدان در یک قرارداد دوجانبه رسمی است که مطابق آن، «حمله به یکی، حمله به دیگری تلقی می‌شود مانند تاکید برماده ۵ پیمان ناتو در روابط آمریکا و ژاپن» اما در «شراکت استراتژیک»، کشورها هیچ الزامی برای دفاع از یکدیگر در جنگ‌های دوجانبه و چندجانبه ندارند و این‌گونه پیمان‌ها معمولاً بر سر یک موضوع خاص «مثلاً دور زدن تحریم‌ها یا فروش نفت» شکل می‌گیرد و به محض تغییرمنافع یا فشاررقیب بزرگتر، سریعا قابل ابطال است.»

روزی که از اسماعیل بقایی-سخنگوی وزارت خارجه دولت دکتر پزشکیان- پرسیدم: روسیه «چطور متحدی است که ارتش ما را در حمله اسرائیل به خاک‌مان تنها گذاشت نه اس-۴۰۰ داد و نه سوخو-۳۵؟» هرگز تصور نمی‌کردم که فقط باید ۱۳ ماه صبر کنم تا شخص«ولادیمیر پوتین» به عنوان رهبر روسیه پاسخ را بدهد و تاکید کند که هیچ‌گونه پیمانی با ایران ندارد. پاسخی که البته باید سخنگوی وزارت خارجه کشورم در ۰۷/آبان/۱۴۰۳ می‌داد، اما به جای آن به همان شعارهای همیشگی متوسل شد.

آری. در دیپلماسی دهه‌های اخیر تهران، نام حاکمیت جمهوری اسلامی به شکلی عجیب و غریب به نام «روسیه» پیوند خورده و با اینکه سال‌هاست هزینه‌های سنگین و کمرشکن دشمنی «سادیسم‌گونه» آنها با ایالات متحده آمریکا را ما ملت ایران تحمل می‌کنیم و به جان خریده‌ایم، آقایان «دِ‌ل‌خوش‌» بودند که در بلوک شرق، شریکی قابل‌اعتماد چون روسیه دارند. حالا اما اسناد منتشر شده توسط آرشیو امنیت ملی ایالات متحده گویای واقعیت امر است.

دراین شماره از گفت‌و‌گوی میز سیاست خارجی «توسعه ایرانی» همراه می‌شویم با «امیر چاهکی»، کارشناس ارشد مسائل روسیه از برلین آلمان، و از او می‌خواهیم به واکاوی مذاکرات فوق محرمانه‌ای میان روسای جمهور آمریکا و روسیه درباره ایران بپردازد که حالا افشا شده است. مذاکراتی که در آن، رهبر روسیه هنگام دیدار با جرج دبلیو بوش تاکید کرده که در منطق کرملین، ایران صرفا «ابزاری برای معامله» با واشنگتن است.

    

امیر چاهکی عزیز! چگونه جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با ولادیمیر پوتین روابطی راهبردی داشته باشد، در حالی که بر اساس اسناد فاش شده، او رهبران ایران را «جاه‌طلب هسته‌ای» و «دیوانه» خطاب کرده است؟

با درود فراوان به مخاطبان عزیز روزنامه «توسعه ایرانی». ولادیمیر پوتین از سال ۱۹۹۹، پس از آنکه بوریس یلتسینِ بیمار مأموریت ریاست‌جمهوری را به او سپرد، قدرت را به دست گرفت. او به عنوان یک افسر سابق «ک‌گ‌ب» که شاهد فروپاشی شوروی در دوران خدمتش -آلمان شرقی- بود، این واقعه را علاوه بر تراژدی ایدئولوژیک یک «فاجعه شخصی» هم قلمداد کرد چون او نیز مانند تو که در تهران مسافرکشی می‌کنی مجبور شد برای تامین مایحتاج همسر و فرزندانش در سن‌پترزبورگ مسافرکشی کند. در واقع پوتین با کسب چنین تجربه‌ای، حکمرانی خود در روسیه را با متدهای امنیتی پیش برده است. نکته بسیار مهم در اسناد فاش شده، اینجاست که این اسناد نشان می‌دهند پوتین شخصاً رابطه با جمهوری اسلامی را به گونه‌ای مدیریت کرده تا مانع از انتقال فناوری‌های کلیدیِ موشکی و هسته‌ای از مسکو به تهران شود. در واقع نگاه او به ایران هرگز فراتر از یک همسایه نبوده و جمهوری اسلامی را هیچ‌گاه به عنوان یک متحد قابل‌اتکا یا استراتژیک در نظر نگرفته است چه رسد به عنوان متحد راهبردی.

نکته بسیار مهم در اسناد فاش شده، اینجاست که این اسناد نشان می‌دهند پوتین شخصاً رابطه با جمهوری اسلامی را به گونه‌ای مدیریت کرده تا مانع از انتقال فناوری‌های کلیدیِ موشکی و هسته‌ای از مسکو به تهران شود. در واقع نگاه او به ایران هرگز فراتر از یک همسایه نبوده و جمهوری اسلامی را هیچ‌گاه به عنوان یک متحد قابل‌اتکا یا استراتژیک در نظر نگرفته است چه رسد به عنوان متحد راهبردی

گفتگوهای پوتین با جورج بوش پسر حدفاصل سال‌های ۲۰۰۱، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ به‌خوبی فاش می‌کند که عدم ارسال سامانه اس-۳۰۰ و طولانی شدن روند تکمیل نیروگاه بوشهر، اقداماتی عامدانه و به دستور مستقیم وی بوده است تا بتواند در روابط خود با آمریکا توازن ایجاد کند.

در واقع پوتین از پرونده ایران به عنوان ابزاری برای نزدیکی به غرب استفاده می‌کرد؛ او به مقامات آمریکایی اطمینان می‌دهد که همانند آن‌ها نگران اقدامات ایران است، اما بر خلاف واشنگتن توانایی مدیریت و مهار حاکمان جمهوری اسلامی را دارد.

به‌رغم اولین سفر رسمی پوتین به ایران در سال ۲۰۰۷، اسناد افشا شده تایید می‌کنند که او سال ۲۰۰۸ صریحا پشت میز مذاکره با رئیس جمهور آمریکا، رهبران ایران را «دیوانه» خطاب 

کرده است.

همین موضوع کفایت می‌کند تا بفهمیم، نگاه روسیه به ایران صرفاً معطوف به بهره‌برداری از منابع نفتی و دسترسی به آب‌های آزاد «دریای عمان و خلیج‌فارس» است. و در حالی که روسیه همواره در طول تاریخ روابط دوجانبه با کشور عزیزمان ایران در موضع تقابل با ما بوده، تلقی وجود یک «اتحاد استراتژیک» یا حتی «اتحاد راهبردی» در میان برخی از مقامات در تهران، نوعی «خودتوهمی»، «خطای ادراکی» یا به قول خود پوتین «دیوانگی» محسوب می‌شود.

حال، پرسش من از مخاطبان ارجمند شما این است با توجه به همین اسناد منتشر شده که نشان می‌دهد پوتین در گفت‌وگو با جورج بوش، رهبران ایران را «دیوانه» خطاب کرده، آیا نباید محتمل بدانیم که وی در گفت‌وگوهای فعلی با دونالد ترامپ نیز همین ادبیات تحقیرآمیز را در خفا تکرار کرده باشد؟ به نظرم همه متفق‌القول هستیم که پاسخ مثبت است.

در همین اسناد افشا شده، بخوبی شاهدیم که پوتین حتی در گفتگو با احمدی‌نژاد که با اسرائیل‌ستیزی و زیر سوال بردن جنایت هلوکاست، کشور را به سراشیبی تحریم‌های جهانی پرتاب کرد با لحنی تلخ هشدار داده بود که در صورت عدم مذاکره با آمریکا، انزوای کامل در انتظار ایران خواهد بود. بنابراین دیگر باید با چه زبانی تاکید کنیم رهبر روسیه همواره از «کارت ایران» برای تنظیم روابط خود با غرب و آمریکا استفاده کرده است

پوتین هنگامه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل صریحا به عباس عراقچی در مسکو گفت که کشورش در تقابل تهران و تل‌آویو دخالت نمی‌کند، پای حرفش هم ایستاده و اس-۴۰۰ و سوخو-۳۵ را تا همین لحظه تحویل نداده و نخواهد داد. حالا هم که اسناد مذاکراتش با بوش پسر منتشر شده، آیا واقعا برای جمهوری اسلامی نظاره نمایش حمایت‌های سیاسی روسیه در شورای امنیت و آژانس کافی است که همچنان بر طبل توخالی «روابط راهبردی» با مسکو می‌کوبند؟  

من هم با پرسش محکم تو موافقم. روسیه و پوتین طی سال‌ها بر اساس درک خود از منافع ملی روسیه، تغییراتی در نزدیکی یا دوری از ایران داشته‌اند، اما در محتوا، هرگز ایران را به عنوان یک «متحد» حتی معمولی چه برسد به استراتژیک یا راهبردی، ارزیابی نکرده‌اند.

همین که تمام قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران -حدفاصل ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰- با تایید روسیه و چین تصویب شدند نشان از نگرانی عمیق پوتین و شی نسبت به برنامه هسته‌ای و موشکی ایران، داشته و دارد.

در همین اسناد افشا شده، بخوبی شاهدیم که پوتین حتی در گفتگو با احمدی‌نژاد که با اسرائیل‌ستیزی و زیر سوال بردن جنایت هلوکاست، کشور را به سراشیبی تحریم‌های جهانی پرتاب کرد با لحنی تلخ هشدار داده بود که در صورت عدم مذاکره با آمریکا، انزوای کامل در انتظار ایران خواهد بود. بنابراین دیگر باید با چه زبانی تاکید کنیم رهبر روسیه همواره از «کارت ایران» برای تنظیم روابط خود با غرب و آمریکا استفاده کرده است.

نکته جالب توجه، در تفاوت رفتار روسیه با ایران و کره شمالی است؛ در حالی که کره شمالی برای اولین بار در تاریخ، ده‌ها هزار نیروی نظامی خود را  برای حمایت از روسیه در جنگ اوکراین اعزام کرده، مسکو همچنان در مورد ایران رویکردی کاملا مدیریت‌شده و محدود دارد. حالا در این میان، حمایت اخیر چین و روسیه از ایران در بحث «مکانیسم ماشه» نه یک حمایت راهبردی، بلکه حمایت از حفظ منافع اقتصادی خودشان است. چین به نفت ایران «و همچنین روسیه و ونزوئلا» برای توسعه اقتصادی‌اش نیاز دارد و نمی‌خواهد با فعال شدن قطعنامه‌ها، ناوگان‌های دریایی آمریکا و سایر کشورها اجازه توقیف کشتی‌های حامل نفت کشورمان را پیدا کنند.

از سوی دیگر، تمامی پروژه‌های کلیدی مانند نیروگاه بوشهر، دریافت سامانه‌های پدافندی و حتی کالاهای اساسی، طی ۲۶ سال گذشته مستقیماً توسط شخص پوتین مدیریت شده تا همواره اهرم فشار مسکو بر تهران حفظ شود.

حمیدرضا! تنها راه تنظیم عادلانه رابطه ما با روسیه، آغاز «مذاکرات مستقیم ایران با آمریکا» است؛ و تنها در این صورت است که روسیه دیگر نمی‌تواند از ایران به عنوان ابزار معامله با واشنگتن استفاده کند.

باید تاکید کنم تعریف قبلی تهران از منافع ملی که بر سه پایه «نزدیکی به آستانه اتمی شدن»، «نفوذ گروه‌های نیابتی» و «توان موشکی» بنا شده بود، اکنون کارایی خود را از دست داده و نیاز به بازتعریف جدی دارد. جهان شاهد بود که برای نخستین بار پس از انقلاب، ایران در یک رویارویی نظامی مستقیم با آمریکا و اسرائیل قرار گرفته و همین شرایط، ضرورت تغییر در رویکردهای دیپلماتیک را دوچندان می‌کند. با توجه به سفر نتانیاهو به آمریکا و تلاش او برای تداوم جنگ با تهران جهت حفظ موقعیت سیاسی خود و پیروزی در انتخابات ۲۰۲۶، ایران باید با هوشیاری بیشتری عمل کند. این اصرار چنددهه‌ای بر «متحد استراتژیک» دانستن روسیه، با توجه به اسناد فاش شده از گفتگوی پوتین و بوش، به مثابه «بنا کردن خانه‌ای استوار بر دریای خروشان» است که هیچ پایه و اساس واقعی ندارد. علاوه بر روسیه، موضع‌گیری اخیر چین در کنار امارات و حمایت از ادعاهای جعلی درباره جزایر سه‌گانه ایرانی، نشان‌دهنده لزوم بازنگری در اعتماد مطلق به این شرکای شرقی است. در واقع انتشار این اسناد تاریخی و رفتارهای اخیر روسیه و چین، بهترین فرصت برای یک «بازنگری خردمندانه» در سیاست خارجی ایران است تا منافع ملی بر اساس واقعیت‌های جدید جهانی تنظیم شود.

امیر چاهکی عزیز، ممنون از شما.