یک پژوهشگر محیطزیست:
بحران آب را شاید بتوان حل کرد؛ فرونشست را هرگز
یک پژوهشگر آب و محیطزیست با تاکید بر اینکه مسوئلین باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه و با آشکار بودن اینکه روزی به این نقطه و وضعیت بحرانی خواهیم رسید، اعتبارات و منابع مالی لازم برای افزایش ظرفیت شیرینسازی آب خلیجفارس یا دریای عمان را تامین نکردهاند، گفت: امروز فقط حدود یک درصد از آب شرب کل کشور از شیرینسازی و انتقال آب دریا تامین میشود، درحالیکه عربستان بیش از ۷۰ درصد از آب مصرفی خود را از همین طریق تامین میکند. همچنین مسئولین باید پاسخگو باشند که چرا در طول این چند دهه، اعتبارات مورد نیاز برای نوسازی شبکه لولههای فرسوده اختصاص نیافت که امروز عامل هدررفت بیش از یکچهارم آب تهران و بسیاری شهرهای دیگر شود و جای آن مردم، بعنوان مقصر مصرف بیش از حد آب نشان داده شود. مسئولین باید پاسخگو باشد که چرا برای دور ماندن از بحران آب تخصیص اعتبارات و منابع مالی مورد نیاز صورت
نگرفته است؟
مصطفی فدائیفرد در گفتوگو با ایلنا، در ارزیابی بحران آب در کشور و بویژه تهران اظهار داشت: بیش از ۹۰ درصد از کل آب تجدیدپذیر ایران در کشاورزی مصرف میشود که به دلیل راندمان و بهرهوری اندک، حدود ۶۰ درصد از آن هدر میرود. او با بیان اینکه راندمان در شبکه توزیع آب شرب نیز وضعیت مناسبی ندارد، افزود: در همین شهر تهران حدود ۲۵ درصد از آب شرب باارزش و ذیقیمت در شبکه لولههای فرسوده هدر میرود. البته حکمرانی در سایر موضوعها نیز مطلوب نبوده و نیست؛ تهران شهری است که از یک جمعیت ۵ میلیونی و بدون برنامهریزی برای آب، برای ترافیک و سایر زیرساختها، به بیش از ۱۵ میلیون نفر رسیده است و علاوه بر مشکلات مربوط به بحران آب، دچار بحران ترافیک، آلودگی هوا، فرونشست، بیکاری، گرانی، حاشیهنشینی، ساختوساز برروی گسلهای فعال، بحران رعایت نکردن حریم و بستر رودخانهها و مسیلها و قنوات و ...است.
این پژوهشگر آب و محیطزیست بیان داشت: مسئولین در تمام ۴۷ سال گذشته بر طبل خودکفایی کشاورزی کوبیدهاند، بدون آنکه به ظرفیتهای اقلیمی و منابع آبی ایران کمترین توجهی کنند، سدسازیهای بیرویه، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، اصرار بر ایجاد اشتغال آبمحور، موجبات نابودی منابع آب و خاک و هوا را فراهم کرده و موجب به خطر افتادن امنیت غذایی شده است.
فدائیفرد تصریح کرد: بحران شدید آب در ایران قابل انکار نیست و تبعات شدید آن نیز بر هیچ کسی پوشیده نیست ولی موضوع وقتی خطرناکتر و غیرقابل کنترل میشود که بحران آب با سایر بحرانهای محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، قومیتی و امنیتی ادغام میشود. تبعات بحرانهایی مانند توسعه اختلاس، دزدی، رانت، فقر، بیکاری، گرانی، تورم، بیماری، گرسنگی، نابرابری، افزایش اختلاف طبقاتی، به خطر افتادن امنیت غذایی، کاهش اعتماد مردم به حکومت، فرار نخبگان به خارج، خشک شدن تالابها و دریاچهها، خشکی رودخانهها و سدها و بیآبی که همگی دیر یا زود و بعضا با هزینههای هنگفت بالاخره قابل جبران هستند ولی تاثیرات بحرانهایی مانند فرونشست و نابودی کمی و کیفی منابع خاک غیرقابل جبران و
بازگشتناپذیر هستند.
او ادامه داد: ایران در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشکسالیهای مکرر همراه با برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی به بحران آب دامن زده است. وضعیت خشک شدن دریاچهها، رودخانهها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و... در سالهای گذشته شواهدی بر مشکلات مورد اشاره است. کمبود آب نهتنها مشکلات مصرف خانگی را با مشکل مواجه کرده، بلکه بسیاری از صنایع آببر را نیز با مشکل مواجه کرده است. قطع آب، خسارات زیادی را به مزارع کشاورزان وارد کرده است. از سوی دیگر سدسازیهای بیرویه، انتقال غیراصولی آبهای بینحوضهای و کشت محصولاتی که تناسبی با منابع آبی مناطق ندارند، مشکلات کمبود آب را تشدید کرده و متاسفانه مشکل کمبود آب، همواره با اظهار امیدواری نسبت به بارشها ادامه پیدا کرده است. همواره راهکار عملیاتی مدنظر مسئولان در زمینه کمبود آب، مدیریت مصرف و دعا کردن برای افزایش بارش باران بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید