تحلیلگر ارشد آب و محیطزیست با انتقاد از بهانه علیآبادی به نبود منابع برای حل بحران آب:
وزارت نیرو به تکالیف قانونی خود عمل نمیکند

وضعیت کشور به صورتی است که میتوانیم بگوییم در همه حوزههای انرژی وارد مرحله ناترازی شدهایم. اما خطرناکترین و نگرانکنندهترین وضعیتی که در ناترازی منابع وجود دارد، ناترازی حوزه آب است زیرا برق و بنزین و ... را درنهایت میتوان با سرمایهگذاری مجددا تولید کرد اما آب یک منبع طبیعی است و تولید آن چندان کار راحتی نیست. اما به نظر میرسد وزارت نیرو به عنوان متولی انرژی کشور در تمام این حوزهها از خود انفعال نشان میدهد. برای مثال عباس علیآبادی در نشست با مدیران صنعت آب و آبفا ضمن هشدار درباره وضعیت آب در کشور و تهران بر اهمیت پیشبرد دقیق و بهموقع پروژههای اضطراری آب در سراسر کشور تاکید کرد و گفت: امروز کشور با مشکل تامین مالی برای پیشبرد این پروژهها روبهروست. وزیر نیرو در هفته گذشته نیز اظهار کرد: کسی فکر میکند چرا باران نمیآید؛ سد لتیان و سد کرج را ببینید؛ سدها خالی است. چرا علما فکری نمیکنند؟ برای بررسی وضعیت بحران آب و اقدمات وزارت نیرو در این میان، «توسعه ایرانی» گفتوگویی با ناصر خلقی، کارشناس و تحلیلگر ارشد آب و محیطزیست، داشته است که مشروح آن را میخوانید.
رامتین موثق
با توجه به گستردهتر شدن بحران آب در کشور و افزایش هشدارها در این زمینه، ارزیابی شما از روند ناترازی آب موجود کشور چیست؟
وضعیت ناترازی آب در کشور ما پدیدهای نیست که فکر کنیم به تازگی اتفاق افتاده است بلکه ماحصل تقریبا ۶۰ تا ۷۰ سال نوع مدیریت بسیار بد منابع آبی، در هر عرصهای چه کشاورزی و چه صنعتی و چه تامین آب شرب است. لذا رویکرد بد مدیریتی ما را به این روز انداخته است.
ناترازی آب حتما حتما با تنشهای مختلف روبهرو میشود. مفاهیمی که در مهندسی آب، مانند تنش آبی، عدم تعادل آبی و یا ناترازی، ورشکستگی و قحطی آب موجود است، هرکدام تعریف خاص خود را دارد. وقتی از ناترازی آب صحبت میکنیم مبحثی را عنوان میکنیم که حتما با تنشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همراه خواهد بود.
در حال حاضر وقتی میخواهند درباره محیطزیست و یا منابع طبیعی فکر کنند، ناخودآگاه میگویند اولویتهای ما اولویتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است و اگر چنانچه مشکلات و تنشهایی در این زمینهها موجود است، دیگر از تنشهای موجود در محیطزیست و منابع آب یا ارکان دیگر محیطزیست غافل میشوند. با این دید، متاسفانه ناترازی موجود در سال جدید تشدید خواهد شد و بدتر از سال گذشته میشود.
وزارت نیرو قانونا مکلف است که کلیه مطالعات تکمیلی و پایه اعم از هیدرولوژی، هیدروژئولوژی، زمینشناسی، مطالعات اکتشافی به صورت روشهای مختلف ژئوفیزیکی، تلفیق تمام مطالعات و ... را به طور دقیق انجام دهد و مقدار آب غیرقابل تجدید و آب باقیمانده در هر کدام از دشتهای ۶۱۲ گانه کشور را رسماً اعلام کند اما تا به اکنون این مهم انجام نشده است
یکی از مشکلاتی که در حوزه آب به آن اشاره میشود، استفاده بیش از حد از منابع زیرزمینی است. این پدیده چطور میتواند در بحران آب نقش ایفا کند؟
چیزی حدود ۵۷ تا ۶۰ درصد تامین آب کشور از طریق منابع آبهای زیرزمینی انجام میگیرد در صورتی که منابع آبهای زیرزمینی ما منابع آب غیرقابلتجدید و در حال اتمام است. هرچند به شرط بهرهبرداری درست میتوانند قابلتجدید باشند.
این حسابِ پساندازِ خدادادی و طبیعی، روزگاری به اتمام خواهد رسید. تصور کنید که حتی چندسال هم بارندگیهای بسیار خوبی داشته باشیم، همه اعتقاد پیدا میکنیم که وضعیت خوب است اما واقعیت اینست که چون تامین اصلی آب کشور از طریق منابع آبهای زیرزمینی است و بارندگیهای خوب نمیتواند در کوتاهمدت و حتی در میانمدت باعث احیای آبخوانهای کشور بشود، بنابراین همواره در تنش خواهیم بود و این یک چیز غیرقابل اجتناب است.
اکولوژی دیگر توان پاسخگویی
به نیاز آبی کشور را ندارد
پیشبینی شما از ادامه بحران آب در سال جاری و سالهای پیشرو چیست؟
سال ۱۴۰۴، و به ویژه تابستان پیشرو، سال بسیار سختی خواهد بود و اینکه بگوییم مصارف را کم کنیم و مواظب باشیم، مخصوصا در کلانشهرها تا بتوانیم این پیک را پشت سر بگذاریم، حرفهای به ظاهر خوبی است اما در واقع این حرفها تقلیل دادن مسائل مدیریتی کلان آب کشور است.
مدیریت کلان آب کشور باید قبلاً به فکر این مسائل میبود زیرا میدانیم در پهنهای زندگی میکنیم که بیشتر وسعت این پهنه را فلات مرکزی ایران دربرگرفته است و این فلات بیش از ۴۵ تا ۵۰ میلیون جمعیت کشور را در خود جا داده و بیشتر شهرهای بزرگ ایران در اینجا جای گرفته است. بنابراین میدانستیم که با مشکل روبهرو خواهیم شد.
ایران کشوری نیست که در طول این ۳ تا ۴ هزارسالی که از تمدنش میگذرد، خشکسالیهای متفاوت و به صورت دورهای در آن مشاهده نشده باشد و سالهای سال و قرنها بوده که پدران و مادران ما شاهد خشکسالیهای ۱۰ ساله و حتی ۲۰ ساله بودهاند. ولی همواره با این سیستم زندگی کرده و خود را تطبیق دادهایم، اما اکنون چرا نمیتوانیم تطبیق بدهیم؟ چون جمعیت ما افزایش پیدا کرده است. جمعیت ایران در سال ۱۳۵۷ ۳۵ میلیون نفر بوده و اکنون ۸۸ الی ۹۰ میلیون نفر شده است. البته نمیدانم اگر جمعیت را با اتباع افغانستانی حساب کنیم، چقدر میشود.
این مجموعه و اکولوژی دیگر توان پاسخگویی به نیاز آبی کشور را ندارد و تابستان سخت به این معنی است. وقتی به آمار بلندمدت دشتهای بزرگی مثل دشت تهران، مشهد، اصفهان، قزوین، ورامین و کرمان نگاه میکنیم، میبینیم که در ۲۰ تا ۳۰ ساله اخیر، حجم تامین آب شرب این شهرهای بزرگ چیزی حدود یک دهم کل آب موجود در آن دشت یا حوزه آبریز بوده و به مرور زمان آنقدر این شهرها توسعه ناموزون پیدا کردهاند که کمکم از حجم آب بخش کشاورزی کاسته و به طرف آب شرب انتقال داده شده است.
سال ۱۴۰۴، و به ویژه تابستان پیشرو، سال بسیار سختی خواهد بود. این مجموعه و اکولوژی دیگر توان پاسخگویی به نیاز آبی کشور را ندارد و تابستان سخت به این معنی است. اگر بخواهم به صراحت بگویم این تنش بیشتر خواهد شد و اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، در سالهای ۱۴۰۶ و ۱۴۰۷ از این هم بدتر خواهد شد
برای مثال مشهد شهری نیست که از ۱ میلیارد مکعب آبی که به طور کلی در دشت مشهد وجود داشته باشد، ۱۰۰ میلیون متر مکعب از آن را آب شرب شهر اشغال کند و الان تقریبا آب شرب مشهد چیزی نزدیک به 50 درصد از مجموع کل آب موجود را اشغال میکند. این موضوع برای شهر تهران، قزوین، شیراز، کرمان و ... هم صدق میکند.
اما خطر در کجاست؟ خطر در اینجاست اینها استانها، شهرها و دشتهایی هستند که خیلی وابستگی به آبهای سطحی ندارند. درست است که وضعیت خشکسالی وجود دارد ولی این شهرها مجبورند مرتبا حفر چاه انجام دهند و اکنون شرکتهای منطقهای، به عنوان متولی تامین آب، و شرکتهای آب و فاضلاب، به عنوان انتقالدهنده آب برای بخشهای مختلف شرب و صنعت و بهداشت، تنها چارهای که میاندیشند اینست که چاه بیشتری حفر کنند.
سدها وقتی خالی است تنها رویکرد حفر چاه باقی میماند و این بدترین رویکردی است که متاسفانه وجود دارد. اکنون صدها حلقه چاه در برنامه آب و فاضلاب است که در این چندماه پیشرو حفاری شوند حتی داخل پارکها و خیابانها! اینها مسائل مهم و زنگ خطر است. یک نمونه مثال بزنم. یکی از چاههایی که این اواخر آزمایش پمپاژ کردیم، تا ۲۵۰ متر حفاری داخل شهر مشهد شده و این چاه پس از ۴ ساعت آزمایش پمپاژ فقط ۲ تا ۳ لیتر در ثانیه آبدهی دارد و بعد آبش قطع میشود و این نشان خطر است و نشاندهنده اینست که کفگیر به ته دیگ خورده است.
اگر بخواهم به صراحت بگویم این تنش بیشتر خواهد شد و روند فعلی اگر ادامه پیدا کند، در سالهای ۱۴۰۶ و ۱۴۰۷ از این هم بدتر خواهد شد.
دهها سال است که حقآبههای محیطزیستی را رها نکردیم
وزیر نیرو برای مقابله با این بحران اعلام کرده است که امروز کشور با مشکل تامین مالی برای پیشبرد پروژههای اضطراری آب روبهروست و در اظهاراتی دیگر درباره خالی بودن سدها از علما کمک طلبیده است؛ این رویکرد وزیر نیرو را چطور ارزیابی میکنید؟
بالاخره دولت با مشکلات مالی بسیار گستردهای روبهرو است و بر کسی پوشیده نیست؛ اما باید اولویتها را مدنظر قرار داد. اولویت اول اما تامین آب شرب است و فکر نمیکنم یک انسان، یک مدیر، یک وزیر و یک رئیسجمهور به غیر از این فکر دیگری بتواند بکند و بالاخره تامین آب شرب حیاتی است.
اگر به دستورالعملهای وزارت نیرو هم نگاه کنیم، میگوید ابتدا اولویت باید تامین آب شرب باشد و بعد از تامین آب شرب، حقآبههای محیطزیستی تامین شود و در مرحله بعد کشاورزی و صنعت مدنظر قرار بگیرد. فارغ از اینکه دهها سال است که حقآبههای محیطزیستی را رها نکردیم و متاسفانه به جای اینکه استاندارد جهانی را رعایت کنیم، خلاف جهت حرکت کردهایم.
هزاران کار نکرده داریم و الان به روزی افتادهایم که وقتی ۵ سال متوالی با کاهش بارندگیها روبهرو هستیم، میگوییم خداوندا برای ما باران نازل کن. اساسا خداوند چنین کمکی به ما نخواهد کرد زیرا مرتبا در قرآن فرموده که به انسان عقل داده است و اگر انسان با عقل و تدبیر خود کاری نکند، نمیتواند خدا را مقصر بداند. با تدبیر کارها را انجام ندادیم و در این حالت علما چه کار میتوانند بکنند؟ این یک بحث کاملا کارشناسی و تخصصی است
استاندار جهانی میگوید که باید بین 30 تا 40 درصد از منابع آب تجدیدپذیر استفاده کرد اما ما ۷۰ تا ۸۰ درصد از این منابع استفاده کردیم و مابقی دیگر حالت غیرقابلتجدید شده و محیطزیست و آبخوانها در حال نابودی است زیرا مدیریت بلد نبودهایم. در برههها و مقاطعی از نظر اعتبارات و مسائل مالی مشکل نداشتیم و چه بسا وضعیت مالی خوبی هم داشتیم اما نوع و دیدگاه و رویکرد ما در مورد مدیریت منابع آب غلط بوده و پولها به درستی هزینه نشده است.
کشوری که فقط نگاهش به منابع آب زیرزمینی باشد و تا به بحران میخورد، بلافاصله دستور حفاری میدهد، این ورشکسته آبی است. اساس نگاه ما غلط است؛ ما خیلی کارها میتوانستیم انجام دهیم. ما میتوانستیم تغذیه مصنوعی را گسترش دهیم، ما میتوانستیم در بعضی جاها آبخوانداری انجام دهیم، ما میتوانستیم از آب برگشتی استفاده کنیم، ما میتوانستیم به تدریج کشاورزی خود را مدرنیزه کنیم و گلخانههای مدرن به وجود بیاوریم، ما میتوانستیم مصرف آب را به مقدار خیلی زیاد کاهش و بهرهوری را افزایش دهیم، میتوانستیم به جای گسترش سطح، بهرهوری از محصولات کشاورزی را در واحد سطح افزایش دهیم، ما میتوانستیم الگوهای کشت بسیار دقیق و علمی در کل دشتهای کشور اعمال کنیم، ما میتوانستیم تضمین خرید اقلام کشاورزی را نه فقط برای خرید گندم یا نیشکر بدهیم، ما میتوانستیم اقلام مختلف را تضمین خرید بدهیم تا کشاورز چیز دیگری نکارد و بر اساس یک الگوی کشت تضمین خرید میدادیم.
هزاران کار نکرده داریم و الان به روزی افتادهایم که وقتی ۵ سال متوالی با کاهش بارندگیها روبهرو هستیم، میگوییم خداوندا برای ما باران نازل کن. اساسا خداوند چنین کمکی به ما نخواهد کرد زیرا مرتبا در قرآن فرموده که به انسان عقل داده است و اگر انسان با عقل و تدبیر خود کاری نکند، نمیتواند خدا را مقصر بداند. با تدبیر کارها را انجام ندادیم و در این حالت علما چه کار میتوانند بکنند؟ این یک بحث کاملا کارشناسی و تخصصی است.
مرزبندی سیاسی آب غلطترین نوع نگاه است
این مدیریت نامطلوب چه جنبههایی داشته است؟
مسئولان از دیدگاه سیاسی مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند که مبادا ایجاد تنش شود. دولت در اینجا مانند پدر خانوادهای است که یک مقدار درآمد دارد ولی درآمد خود را حاضر نیست به اعضای خانواده بگوید و اعضای خانواده بدون حساب هزینه میکنند.
مردم ما باید آگاهی داشته باشند که زیر پای خودشان چقدر آب مانده و وضعیت آب چگونه است و آیا قطعی آب اجتنابناپذیر است یا اجتنابپذیر اما روی این مسائل اصلا فکر نکردهایم، اقتصاددانان، جامعهشناسان و ... را در جلسات تخصصی خود در عرصههای آب خاک کشاورزی راه ندادهایم که از نقطه نظرات آنها استفاده کنیم.
باید به توان طبیعی و اکولوژیک دشتها و حوزههای آبریز نگاه کرد اما مدیریت فعلی استانی است و این بسیار غلط است. نگاه مدیریت جامع ما باید به حوزه آبریزی باشد. یعنی امکان دارد در حوزه آبریز بعضی از قسمتهای استان دیگری قرار بگیرد و نگاه مرزبندی سیاسی وزارت کشور در مورد تامین منابع آب غلطترین نگاهی است که به طور کلی در چند دهه کلی وجود داشته است.
باید به توان طبیعی و اکولوژیک دشتها و حوزههای آبریز نگاه کرد اما مدیریت فعلی، استانی و بسیار غلط است. نگاه مدیریت جامع ما باید به حوزه آبریزی باشد. یعنی امکان دارد در حوزه آبریز بعضی از قسمتهای استان دیگری قرار بگیرد و نگاه مرزبندی سیاسی وزارت کشور در مورد تامین منابع آب غلطترین نگاهی است که در چند دهه قبلی وجود داشته است
نگاه باید به صورت حوزه آبریز باشد در غیر اینصورت با مشکلات عدیده روبهرو خواهیم شد. در زمانی که پول هم داشتیم و بارندگی هم خوب شده، به وسیله این مدیریت حوزه آبریز ارومیه را به این روز انداختهایم که دریاچه در حال خشکیدن است.
تمام تقصیرها را نمیتوان به گردن وزارت نیرو انداخت
آیا مدیریت وزارت نیرو را در حوزه بحران آب، منفعل میدانید؟
تمام تقصیرها را نمیتوان به گردن وزارت نیرو انداخت. وزارت نیرو بالاخره با وزارت جهاد کشاورزی هم کار میکند. وزارت جهاد کشاورزی، به خصوص معاونت آب و خاک، به نوعی تامینکننده آب کشاورزی است و در اینجا همه مقصر هستند.
همین الان ۲۰ سال است که سر آمار پایهی منابع آب در کشور و آب مصرفی در کشاورزی، وزارت کشاورزی و وزارت نیرو سر ۱۰ تا ۱۵ میلیارد متر مکعب با هم اختلاف دارند. وقتی داخل یک سیستم دولتی، بین دو وزارتخانه مهم، که متولی تامین آب و کشاورزی مملکت هستند، چنین اختلاف فاحش عددی وجود دارد، چگونه میتوانیم تصمیم بگیریم و طرحهای میانمدت و درازمدت خود را پیگیری کنیم؟
همین الان در داخل خود وزارت نیرو هم اختلاف وجود دارد؛ بین شرکتهای آب منطقهای که مجوز برای حفر چاه و تامین آب و ... میدهند و شرکتهای آب و فاضلاب مرتب اختلاف است. شرکت آب و فاضلاب میخواهد آب شرب مردم را تامین کند و تحت هر شرایطی که شده مجوز چاه میخواهد و شرکتهای آب منطقهای میگویند تامین آب شرب کار بسیار درستی است و اولویت است اما باید درنظر بگیرید که هرجا نمیشود مجوز حفر چاه داد. اینها مسائل مختلف و استراتژیک است که متاسفانه در داخل یک وزارتخانه و بین یک وزارتخانه با یک وزارتخانه دیگر مشکلات زیادی میآفریند.
این مشکلات را با وزارت صمت هم داریم. وزارت صمت تاکید دارد که تحت هر شرایطی میخواهد آب صنایع را تامین کند. البته با این عبارت «تحت هر شرایطی» به عنوان یک کارشناس آب در این کشور با تجربه بیش از ۳۰ سال، بسیار بسیار مشکل دارم. اگر سیستم دولتی و حکومتی از عباراتی نظیر تحت هر شرایطی و تامین مواد خام و انرژی فاصله نگیرد، آخر و عاقبتش ناترازی است.
تامین برق و آب تحت هر شرایطی باید با پیشزمینههای کاملا علمی و مهندسی کار شده باشد که ما را دچار این ناترازی ها نکند اما الان رویکرد مدیریتی ما را دچار آن کرده است.
همین الان ۲۰ سال است که سر آمار پایهی منابع آب در کشور و آب مصرفی در کشاورزی، وزارت کشاورزی و وزارت نیرو سر ۱۰ تا ۱۵ میلیارد متر مکعب با هم اختلاف دارند. وقتی داخل یک سیستم دولتی، بین دو وزارتخانه مهم، که متولی تامین آب و کشاورزی مملکت هستند، چنین اختلاف فاحش عددی وجود دارد، چگونه میتوانیم تصمیم بگیریم و طرحهای میانمدت و درازمدت خود را پیگیری کنیم؟
باید به مردم بگوییم دشت زیر پای شما توان آبی ندارد
به عنوان نکته پایانی و جمعبندی، مهمترین مشکلات ما در حوزه آب چیست؟
تأکید میکنم که باید قبول کنیم که کشوری هستیم که خشک و نیمه خشک است و وسعت بیشتر کشور ما را فلات مرکزی ایران تشکیل میدهد که یک اقلیم خشک است.
مشکل اساسی ما اینست که یک، بر اساس آنچه که یونسکو اعلام میکند که شرایط بسیار سخت و محدودی برای انتقال آب وجود دارد، کماکان به فکر انتقال آب هستیم بدون توجه به اینکه اینها شرایط محیطزیستی مبدا و مقصد را ممکن است نابود کند و اصلا اقتصادی هم نیست، مشکلات فراوان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به وجود میآورد که اکنون تعارض بین استانهای مختلف نمونه بارز آن است. یک نمونه بارز دیگر از این مشکل، مسئلههای فرامرزی است. اختلافی که با ترکیه داریم و هیچ گاه هم حل نکردیم که به شدت منتقد این موضوع هستم. مسائل با افغانستان و عراق هم هیچوقت حل نشده و همواره در هالهای از ابهام مانده و فکر میکنیم که اگر مسئله را حل نکنیم زمان میخریم و مسئله فرار میکند.
دو اینست که مردم باید شرایط بحرانی را درک کنند که البته این به معنای تقصیر مردم نیست. ما با مدیریت بد خود در هر شرایطی وضعیتی را به وجود آوردهایم که در واقع مردم دیگر نمیتوانند امکانات را بگیرند و به مردم باید بگوییم که دشت زیر پای شما توان آبی ندارد.
مطلب سوم که انتقاد شدید من به وزارت نیرو است، اینست که وزارت نیرو قانونا مکلف است که مطالعات تکمیلی و پایه اعم از هیدرولوژی، هیدروژئولوژی، زمینشناسی، مطالعات اکتشافی به صورت روشهای مختلف ژئوفیزیکی، تلفیق تمام مطالعات و ... را به طور دقیق انجام دهد و مقدار آب غیرقابل تجدید و آب باقیمانده در هر کدام از دشتهای ۶۱۲گانه کشور را رسماً اعلام کند اما تا به اکنون این مهم انجام نشده است. این هم پروسهای است که حتی با وجود مشاورین قوی چندسالی طول بکشد و تامین مالی هم میخواهد. ما هزاران میلیارد تومان در جاهای بیهوده خرج کردهایم اما چنین پروژههایی تامین مالی نشده است. ما باید این کار را انجام دهیم و مقدار آب باقیمانده هر دشتی را به مردم اعلام کنیم. این کار هم نباید رنگ سیاسی و امنیتی به خود بگیرد زیرا قانونا مکلفیم این را به مردم اعلام کنیم.
مسئله بعدی که از همه مهمتر است اینست که دیدگاه کلان ما در الگوی اقتصاد سیاسی باید بر اساس توسعه پایدار باشد. توسعه پایدار به مثابه یک فرمول جهانشمول به ما میگوید که اگر کوچکترین صدمهای به محیطزیست بزنید و حقآبههای محیطزیستی را ندهیم، در واقع داریم سهم آیندگان را از بین میبریم.
طبق این الگو، نهایت استاندارد بینالمللی میگوید ۳۰ تا ۴۰ درصد میتوان از منابع تجدیدپذیر استفاده کرد بقیه متعلق به بشر نیست و متعلق به طبیعت است و اگر این کار را نکنیم طبیعت از ما انتقام میگیرد که در حال حاضر در ایران در حال انتقامگیری است.
دیدگاه تان را بنویسید