موضوع آب هیرمند دهه‌ها است که کشور را به خود درگیر کرده و مربوط به امروز نیست، ریشه کار در نحوه برخورد و پیگیری مسئله آب را باید در دوره رژیم قبل تا امروز جست و جو کرد.

ابوالفضل ظهره‌وند در گفت‌وگو با ایلنا افزود: طبق آنچه در خاطرات اعلم آمده رژیم شاه به دلیل نگرانی از گرایش دولت وقت کابل به سمت اتحاد جماهیر شوروی امتیازاتی داد و بعد از انقلاب نیز مقطع شروع بحران به دوره اول طالبان برمی‌گردد، آن زمان دولت وقت ایران به دنبال آن بود که به هر نحوی شده با طالبان تعامل کرده و آنها را برسمیت بشناسد،  امتیازدهی دوره گذشته این بار هم تکرار می‌شود و به نوعی اکنون نیز با مسئله کاهش سطح آبی که به سمت ایران جریان داشت و همچنین احداث سد و مسیرهای انحرافی و متوقف کردن جریان آب به سمت هامون منفعلانه برخورد می‌شود. در دوره اول طالبان بارها ما به این سیاست اعتراض کردیم اما بی‌توجهی شد تا اینکه به شرایط امروز رسیدیم. به طوری که این جریان در دولت بعد از سقوط طالبان  و روی کار آمدن کرزای و اشرف غنی و تا بازگشت دوباره طالبان به صحنه ادامه دارد.

سعی کردیم مسئله هیرمند را کتمان کنیم

سفیر پیشین ایران در افغانستان با بیان اینکه این رویه همچنان در یک شیب منفی ادامه داشته و کار را به اینجا رسانده است، تصریح کرد: متاسفانه ما هم نخواسته و یا نتوانسته‌ایم در نوع نگاه و سیاست اتخاذی در قبال افغانستان و تحولات این کشور تجدیدنظر کنیم و در این دوره هم با همان سیاست گذشته جلو می‌رویم. در این دو سال به نوعی سعی شده مسیر تعامل با طالبان را در دستور کار داشته باشیم و به این خاطر سعی کردیم مسئله هیرمند را کتمان کنیم که نتیجه به اینجا رسیده و حتی بدتر هم خواهد شد. حتی اکنون بنا دارند مختصر آبی که از یکی از رودخانه‌های فرعی از سمت فراه به سمت مرز می‌آمد را نیز متوقف کنند و خشک کنند.

آب در دستور کار سیاست خارجی ما قرار نگرفته است

وی بیان داشت: در مجموع وضعیت آبی به عنوان یک مولفه مهم در دستور کار سیاست خارجی ما قرار نگرفته است در حالی که ما باید این موضع را به عنوان مولفه مهم امنیتی مورد توجه قرار داده و بخشی از راهبردها را متوجه تحقق این مولفه می‌کردیم.

ظهره‌وند در ادامه با اشاره به سابقه تاریخی حقابه هیرمند گفت: سال ۱۳۱۷ زمان رضاشاه اولین اشتباه را مرتکب می‌شود و بخشی از حوضه آبی هیرمند را به عبدالرحمن خان حاکم وقت کابل واگذار می‌کند، آن زمان ایران و افغانستان و ترکیه سه والی داشتند که همگی متاثر از نفوذ انگلیسی‌ها بودند، در همین زمان بود که رضا خان دشت «ناامید» را که بخشی از سیستان بود بدون هیچ معوضی به حاکم وقت کابل می‌بخشد و این اولین مشکل در موضوع آب هیرمند بوده است، پس از آن هنوز سد کجکی کامل نشده بود و آب به سمت ایران روانه می‌شد. بعد از تکمیل سد محمدرضا پهلوی؛ هویدا را مامور می‌کند که سهم آب ایران را تنظیم کنند در تهران افرادی مثل اعلم معتقد بودند همان وضعیت گذشته ادامه پیدا کند یعنی ما ۵۰-۵۰ حقابه را داریم و نیازی به تقسیم دوباره نیست در حالی که محمدرضا دست هویدا را باز می‌گذارد و در مذاکراتی که با شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان، انجام شد کار را روی حقابه ۸۲۰ میلیون متر مکعب در ثانیه می‌بندند.  این معاهده پروتکل کاملی دارد، یک جدول آبی تنظیم کردند، ایستگاه آب‌سنجی در دهراوود شکل می‌دهند و شرح وظایف کمیساران آب دو طرف را تعیین می‌کنند و برای سال پرآب و کم‌آب همه مسائل دیده می‌شود با این وجود زمانی که شفیق به کابل برمی‌گردد اعدام می‌شود و نه تنها ما ۵۰ درصد را نگرفتیم بلکه زمانی که سر میز مذاکره با پشتون‌ها نشستیم این امتیاز شاه را ندادند و همان مختصر آبی را که قرار بود به سمت ایران روانه شود به عنوان امتیاز منفی منظور کرده و شفیق را اعدام کردند.

طالبان آب را روی افغان‌ها هم بسته است

وی افزود: در سال ۱۳۵۱ همین توافقنامه در مجلسین دو کشور تصویب و در تهران تبادل می‌شود، نفوذ شاه در آن زمان به نحوی بود که می‌توانست قرارداد بهتری منعقد کند اما از ترس کمونیست‌ها و به عنوان باج دادن به کابل برای اینکه به دامن کمونیست‌ها نیفتد، آن قرارداد را منعقد کردند که آن را هم افغان‌ها منفی ارزیابی کردند. در دوره طالبان اول که پشتون هم هستند و نسبت به حوزه تمدنی ایران و فارس زبان‌ها بغض و کینه دارند شروع به بستن آب و خشک کردن هامون کردند. اکنون آب منطقه پنجاب به طور کامل از افغانستان تامین می‌شود اما طالبان جرات ندارند کوچکترین سد و انحرافی ایجاد کنند، در حالی که این آب از کنار کابل و منطقه قرغه عبور می‌کند، مردم کابل در تشنگی هستند و جرات ندارند بخشی از آب را به کابل ببرند، در ایران نیز دیپلماسی ضعیف چه در زمان شاه و چه بعد از آن سبب می‌شود که کار به این فرجام برسد.