بیتا یاری

ممنوعیت پخش موسیقی در مدارس خبر غم‌انگیزی بود که چهارشنبه 22 خرداد روزنامه همشهری طی گزارشی منتشر کرد و حاکی از آن بود که وزیر سابق آموزش‌وپرورش در آخرین روزهایی که سکان هدایت این وزارت خانه را بر عهده داشته، بخشنامه‌ محرمانه‌ای را به مدارس ارسال و پخش هرگونه موسیقی را در مدارس ممنوع کرده است. در این بخشنامه تأکید شده مدیری که از این دستور سرباز زند، متخلف خواهد بود. همچنین در همین گزارش مدیر یکی از مدارس به خبرنگار همشهری گفته بود که به دلیل پخش یک آهنگ مجاز که از سوی وزارت ارشاد مجوز دارد و در کتاب‌فروشی‌ها به فروش می‌رسد، اداره تخلفات آموزش‌وپرورش او را احضار و توبیخ کرده است. در این گزارش با چند تن دیگر از مدیران مدارس نیز صحبت شده و آنها نیز از فشارهایی که وجود دارد پرده برداشته‌اند.

مساله به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی داغ شد و در کانال‌های موسیقی نیز موردتوجه قرار گرفت و بحث‌هایی را برانگیخت. اما هنوز تائید و تکذیبی بر این مساله منتشرنشده بود که با مشاور وزیر اسبق آموزش‌وپرورش تماس گرفتم تا صحت‌وسقم آن را پرس‌وجو کنم. و دلایل وجود چنین نامه‌ای را جویا شوم.

همان‌گونه که قابل‌انتظار بود مشاور وزیر نیز هم‌زمان با تماس من خبردار می‌شد که ماجرا چیست اما صادقانه پاسخ داد که بخشنامه‌ای در خصوص بهره‌برداری از موسیقی دارای مجوز رسمی در مدارس، پیش‌تر ابلاغ‌شده اما در خصوص محتوی و کیفیت بخشنامه اکیداً با آنچه در روزنامه همشهری منتشرشده متفاوت است. 

وقتی از فشارها بر مسئولین مدارس می‌پرسم همه را این‌گونه تشریح می‌کند: «بعد از غائله ساسی مانکن، وزیر تذکراتی داد و بخشنامه‌ای را به‌منظور جلوگیری از بروز هرگونه مسائل این‌چنینی صادرکرد که در آن تصریح‌شده است تنها موسیقی‌های دارای مجوز رسمی در مدارس پخش شوند و مهم‌تر از آن اجازه فیلم‌برداری، تصویربرداری و عکس که می‌تواند منجر به هرگونه سندسازی از این برنامه‌ها گردد را ممنوع کرده‌اند. همچنین دریکی از مدارس پخش آهنگی به خوانندگی همایون شجریان باعث حرکات موزون دسته‌جمعی دانش‌آموزان شده است و فیلمی از آن منتشرشده که حالا می‌باید مسئولین مدرسه پاسخگوی آن باشند.»

آن‌گونه که از فحوای کلام مشاور وزیر اسبق آموزش‌وپرورش برمی‌آمد اصل مساله بازمی‌گردد به پرونده‌سازی‌ها و فشارهایی که احتمالاً وزارتخانه و وزیر اسبق با آن مواجه بوده و بار این‌گونه فشارها و جلوگیری از تکرار مسائل تالی آن، او را مجبور به ابلاغ بخشنامه‌ای به‌منظور دقت در استفاده و کاربرد موسیقی در مدارس کرده است. به معنی دقیق‌تر بخشنامه‌ای موجود است اما نه برای حذف موسیقی که اساساً در مدارس جایی ندارد (چون وقتی چیزی در مدارس وجود ندارد نمی‌توان از حذف آن سخن گفت)، بلکه برای دقت در محتوای برگزاری جشن‌ها و ویژه‌برنامه‌های مدارس تا در آن اصل مساله رعایت خط قرمزهای کشور به خاطر جشن فراموش نشود و موسیقی کاتالیزور این‌گونه زیر پا گذاشتن خط قرمزها نگردد. چراکه موسیقی شاد و هیجان‌انگیز در ایجاد تحرک برای نوجوانان و جوانان قدرت بیشتری از توان کنترل مسئولین دارد. 

اما آیا با صدور بخشنامه‌های محرمانه می‌شود از تکرار چنین مسائلی جلوگیری کرد؟ و آیا این بخشنامه‌ها راه‌حل هستند یا پاک‌کننده صورت مساله؟ و یا بازدارنده مساله اساسی نیاز به شادی دسته‌جمعی و تحرک دانش‌آموزان؟ و مسئولان مدارس در برابر اتفاقات این‌چنینی (حرکات موزون دسته‌جمعی) که بعضاً به علت انجام گروهی قابل‌کنترل نیستند چگونه باید رفتار کنند؟

هنوز پاسخ اینها را نتوانسته‌ام بگیرم و از جایی بپرسم چراکه همگان اصرار بر رعایت موازین شرعی دارند و البته راه‌حلی نیز برای نشاط جامعه و دانش‌آموزان و حتی مساله مبهم موسیقی در این سال‌ها نداشته‌اند.

اما بااین‌همه، روز بعد، 5شنبه 23 خردادماه، روابط عمومی آموزش‌وپرورش صدور هرگونه بخشنامه در آخرین روزهای وزارت سید محمد بطحایی وزیر پیشین آموزش‌وپرورش درباره ممنوعیت پخش هرگونه موسیقی در مدارس را از سوی این وزارتخانه تکذیب کرد و گزارش منتشرشده در رسانه‌ها را ناشی از اخبار کذبی دانست که مترصدان تزریق ناامیدی به کشور به‌منظور حذف نشاط و امید در جامعه به‌دروغ می‌پراکنند. روابط عمومی آموزش‌وپرورش اعلام کرد :« شعار ایجاد محیطی شاداب در مدارس مطابق بافرهنگ غنی اسلامی است و خود را نیازمند نقد کارشناسان خبره و دلسوزان نظام تعلیم و تربیت می‌داند اما درعین‌حال از رسانه‌های محترم انتظار دارد که مطالب کذب منتشر نکنند و نشاط و امید جامعه را هدف تخریب هوشمندانه افرادی که مترصد فرصتی برای تزریق ناامیدی در کشور هستند و در این مسیر نیز از بیان هر نوع دروغی ابا ندارند، قرار ندهند.» 

ممنوعیت پخش موسیقی در مدارس خبر غم‌انگیزی بود که نشان می‌داد وزیر سابق آموزش‌وپرورش در آخرین روزهایی که سکان هدایت این وزارتخانه را برعهده داشته، بخشنامه‌ محرمانه‌ای به مدارس ارسال و پخش هرگونه موسیقی را در مدارس ممنوع کرده است

چراکه آن‌گونه که روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش اعلام داشته:« این وزارتخانه به‌ویژه در دوره وزارت آقای بطحایی همواره بر نشاط مدارس توجه ویژه داشته و محور برخی از طرح‌های اجراشده نیز بر این اساس،‌ شکل‌گرفته بود. آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم نیز در دستوری به وزیر پیشین، بر ایجاد محیط پرنشاط و شاداب برای دانش آموزان در محیط مدارس تأکید کرده بودند. از سوی دیگر، موضوع نشاط و شادی در محیط مدارس که باید در چارچوب قوانین و منطبق با موازین شرعی باشد.» ازاین‌رو روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش متن شیوه‌نامه‌ای که در ابتدای سال 97 برای اجرای برنامه‌ها و مسابقات فرهنگی و هنری دانش‌آموزان سراسر کشور توسط معاونت فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش‌وپرورش تهیه و به مدارس ابلاغ‌شده را منتشر کرد. بخشی از این متن که روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش آن را «راهکارنامه» می‌خواند به نحوه اجرای سرود دانش‌آموزی اختصاص دارد که یکی از موارد مربوط به بحث سرود به‌صراحت مورد تأکید قرارگرفته، بدین شرح است: « در اشعار سرودهای محلی، تلفیقی، بومی و مقامی به مسائل فرهنگی، تاریخی، حماسی، آداب، سنن، مشاهیر و مفاخر منطقه پرداخته شود و از پخش و اجرای سرودها و ترانه‌های عاشقانه و عارفانه و تک ترانه‌های پاپ نامتناسب با سن دانش‌آموز، پرهیز شود.» به همین دلیل می‌توان فهمید که پس از ماجرای «جنتلمن» چه فضایی در مدارس و وزارتخانه آموزش‌وپرورش حاکم شده است ماجرایی که برخی گمان دارند که وزیر را به استعفا کشانده است. چراکه سال‌هاست در این کشور با موسیقی لس‌آنجلسی مبارزه شده تا آنجا که سیاستمداران و متولیان فرهنگی ابتدا به تولید نمونه‌های کپی آن روی آوردند تا بلکه مردم را از موسیقی لس‌آنجلسی روی‌گردان کنند و بعد با مجاز ساختن انواع موسیقی پاپ و آوردن ستاره‌های رنگارنگ به‌طورکلی بازار تولیدات موسیقی پاپ خارج از کشور را از رونق انداختند. اما با این اتفاق (غائله جنتلمن) در حقیقت بازگشتی دوباره به موسیقی تولیدشده در آن طرف مرزها به نمایش درمی‌آید که یعنی موردتوجه عموم خصوصاً دانش‌آموزان قرار گرفته و این همان پاشنه آشیلی است که هر وزیری را می‌تواند جابه‌جا کند و روزهای سختی را برای موسیقی در جامعه رقم بزند.

ضمن آنکه جامعه ما در این چهار دهه تجربه «زیستی دوگانه» را سر گذرانده است که هنوز هم برای آن راه‌حلی وجود ندارد؛ این زیست دوگانه موجب شده مسائلی که بعضاً در خانواده‌ها مجاز شمرده می‌شود، در مراکز رسمی و دولتی غیرمجاز و خط قرمز تلقی گردد و همین امر باعث نوعی پنهان‌کاری و نشان ندادن واقعیت‌های جامعه به متولیان فرهنگی شده است و ازاین‌رو مواجهه آنها را با واقعیت‌ها سخت باورناپذیر ساخته است. فاصله میان متولیان دولتی فرهنگ و تربیت با آنچه در خانواده‌ها جریان دارد آن‌قدر هست که وقتی دانش‌آموزان با آهنگ «جنتلمن» به حرکات موزون می‌پردازند وزیر آموزش‌وپرورش در سخنانی از دست‌هایی سخن می‌گوید که به‌قصد توطئه در کارند و این‌گونه واقعیت جامعه را نمی‌پذیرد و آن را به جنگ‌های سیاسی فرو می‌کاهد. اما آیا با ندیدن واقعیت‌ها و صدور بخشنامه‌هایی که هرچند تکذیب می‌شوند می‌توان در این جامعه خصوصاً در نسل جدید که دانش‌آموزان امروز و امید آینده این سرزمین هستند آینده‌ای روشن ساخت و نسلی را به نیکی پرورش داد؟