بهروز فائقیان

ناصر عزیزی هنرمند نقاش به تازگی مجموعه‌ای نزدیک به 30 اثر خود را در قالب یک رخداد هنری به نمایش گذاشته است. او پس از تجربه ارائه آثارش در نمایشگاه های متعدد در سال های گذشته که در فضای متعارف گالری های تهران به نمایش درآمده، حالا گزیده ای از نقاشی های اخیر خود را در ارائه‌ای متفاوت در فضای گلخانه شماره 16 در محله توتستان منطقه درکه تهران پیش روی مخاطبین گذاشته است. فضا، در رخدادی که هنرمند این بار به عنوان چالشی در شکل عرضه آثارش طراحی کرده نقش محوری دارد. اما چالشی که در این رخداد شکل گرفته جنبه های متعددی را در برمی‌گیرد که جالب توجه و قابل اعتنا به نظر می رسد. 

شاید بتوان طراحی این هنرمند در مسیر ارائه ای متفاوت از اثر هنری را ویژگی اصلی این رخداد تلقی کرد. اولین شاخصه ای که فضای ارائه اثر را در این رخداد، دیگرگون از تجربه های متعارف مشاهده اثر هنری از سوی مخاطب جلوه می دهد، همسان سازی تجربه هنری با بستری طبیعی و کمتر مورد مداخله قرار گرفته است. عزیزی در این تجربه فضای ارائه اثر، تابلوهای نقاشی خود را محاط بر فضای گلخانه ای که اینک در جایگاه گالری هنری قرار گرفته و بر دیوارهای دورتادور آن چیده است. تا اینجای کار او توانسته در نگاه اول بیننده آثارش را در متقاعد شدن از حضور در یک نمایشگاه هنری همراهی کند. اما مخاطب نمایشگاه بلافاصه و همزمان با تصویری ثانوی نیز روبه رو می شود و اینجاست که احساس تجربه بصری دوگانه و متفاوتی را تجربه خواهد کرد. هنرمند به این ترتیب موفق می‌شود تا خصلتی رفت و برگشتی را در فضای این نمایشگاه ایجاد کند که مخاطب خواه ناخواه در معرض آن قرار خواهد گرفت. 

در این شکل از طراحی فضا نگاه مخاطب در یک وضعیت سیال میان گیاهان زنده موجود در گلخانه از یک سو و از سوی دیگر در تصاویری که هنرمند به واسطه آثارش به فضا افزوده در حرکت باشد. واضح است که این شیوه از طراحی فضا امکانی را برای مخاطب فراهم می کند که شباهت ها و در عین حال تفاوت های موجودیتی طبیعی و در سوی دیگر برساخته های هنرمند از عناصر طبیعی که در قالب تصاویر نقاشی ارائه شده‌اند، یک‌باره و در یک نظرگاه واحد روبه رو شود. این امکان از حیث اینکه همسانی های میان عناصر طبیعی و نقش هایی که هنرمند ساخته و پرداخته، به نمایش می گذارد، در عین حال تفاوت هایی را در ماهیت هر یک از این وجوه یادآوری می کند. فرصتی از این دست علاوه بر اینکه تجربه بصری ویژه ای را در اختیار مخاطب می گذارد، امکانی برای ادراک عمیق تر مخاطب از آنچه فاصله میان عناصر طبیعی و تصویر خلق شده توسط هنرمند است فراهم می کند. در اینجا فرصت مهیا است تا مخاطب دریافت خود از آنچه پروسه خلق اثر هنری می خوانیم توسعه دهد؛ اینکه هنرمند چگونه و از چه مسیری از واقعیت، همینطور  از ماهیت طبیعی و واقعی امور عبور می کند و با پالایش عواطف و درک خود از این امور، موفق به خلق تصویر و ماهیتی ویژه و شخصی از طبیعت و وجود می شود. به همین ترتیب است که مخاطب در مواجهه با این فضا، خود نیز به درک نزدیک‌تری از چگونگی پدیدآمدن و شکل گرفتن اثر هنری دست پیدا می کند. 

اما از دیگر سو، درک متفاوت از عناصر طبیعی که در اینجا مشخصاً و به شکلی نمادین بر موجودیت نباتی متمرکز شده، خود را در شمایل یک رخداد به مخاطب عرضه می کند. همین ادراک تازه از موجودیت طبیعی در حقیقت هدیه هنرمند به بیننده آثارش است؛ آنجا که در نقاشی هایش گیاه را به عنوان ماهیتی چند بعدی و متکثر به تصویر می کشد. گیاهان نقاشی‌های او که گاه در شمایل اندامواره های انسانی بر صفحه بوم هایش نقش بسته اند، در عین حال واجد خصلت هایی بشری به نظر می‌آیندو ابعادی تازه از این وجود نمادین را به مخاطب یادآوری می کنند. هنرمند از طریق تکثر بخشیدن به موجودیت نقاشی هایش، انگار دوگانه بزرگ تری را بر ما آشکار می کند؛ اینکه با عادت واره های مان در نگریستن به طبیعت و هستی در حقیقت بر درکمان از امور سرپوش می گذاریم و پیشنهاد هنرمند چیزی نیست جز ترک عادت واره‌ها و آمادگی بخشیدن در مسیر فهمی تازه و متفاوت از طبیعت و در حقیقت آنچه موجودیت مان با آن به شکلی غیر قابل انکار گره خورده است. 

ناصر عزیزی متولد 1349در تهران، تحصیلات آکادمیک در زمینه نقاشی را از هنرستان هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۷۰ پس از اخذ دی‍پلم، وارد دانشگاه شد. او در سال 1374 موفق به دریافت لیسانس از دانشگاه آزاد تهران شد و مدرک فوق لیسانس نقاشی را در 1376 از همین دانشگاه اخذ کرد. او تا کنون مجموعه های متعددی از آثارش را در بیش از 60 نمایشگاه از جمله در گالری های سیحون، اثر، برگ، ماه، آوا و آرت سنتر به صورت انفرادی به نمایش درآورده و همچنین در چندین نمایشگاه گروهی در ایران و دیگر کشورهای جهان در معرض دید قرار داده است.