افسانه فرقدانی

اگر چه تعدادی کتاب درباره کودتای ۲۸ مرداد به رشته تحریر درآمده یا ترجمه شده است، اما به‌نظر می‌رسد که همچنان گره‌های ناگشوده‌ای در این حادثه بزرگ قرن بیستم وجود دارد که مغفول یا ناگشوده باقی مانده است. بیشتر آثاری که درباره کودتا منتشر شده، اکثرا شامل خاطرات و روایت‌هایی از این اتفاق است، در حالی که تحقیق و پژوهش موشکافانه اندکی درباره آن تدوین شده است. اما پرداختن به چند و چون و دلایل و روند این حادثه در تاریخ کتاب‌های پژوهی بیشتری را می‌طلبد.

علی رهنما، به‌عنوان یک پژوهشگر در این زمینه تحقیقات گسترده‌ای کرده است. وی استاد اقتصاد در دانشگاه آمریکایی پاریس و نوه زین‌العابدین رهنما، نویسنده، پژوهشگر و سیاستمدار نام‌آشنای دوره‌های قاجار و پهلوی است. «پشت پرده کودتای ۱۳۳۲ در ایران» با عنوان فرعی «اوباش، فرصت طلبان، ارتشیان، جاسوسان» با ترجمه فریدون رشیدیان در نشر نی منتشر شده است.

«پشت پرده کودتای ۱۳۳۲ در ایران» شامل پیشگفتار، مقدمه، هفده فصل و نتیجه‌گیری است. فصل‌های اول و دوم، به زمینه‌های شکل‌گیری ایده کودتا و قوت‌گرفتن آن اختصاص دارد، فصل سوم بازخوانی ماجرای ۹ اسفند ۱۳۳۱ و از رو بستن شمشیرها و عیان‌شدن مخالفت‌هاست، فصل‌های چهارم تا ششم به طرح‌ریزی و در نهایت شکست کودتای اول (۲۴ مرداد) اختصاص دارد، فصل هفتم تا فصل چهاردهم روایتی از بازآرایی نیروها برای اجرای کودتایی محلی ارائه می‌شود. فصل پانزدهم به نحوه عملکرد نمایندگان مذهبی در جریان کودتا با تأکید بر چهار شخصیت برجسته یعنی آیت‌الله بهبهانی، آیت‌الله کاشانی، آیت‌الله العظمی بروجردی و سید مجتبی نواب صفوی اختصاص دارد، فصل شانزدهم پاسخ مؤلف به این پرسش است که چرا کودتای دوم موفق شد و فصل هفدهم بحثی است در این پرسش مهم است که آیا خروج یا اخراج مصدق از دولت، کودتا بود یا انتقال قانونی قدرت؟

در ابتدای کتاب پس از پیشگفتار، روزشماری نخست‌وزیرشدن مصدق بعد از اخذ رأی اعتماد مجلس تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. در انتهای کتاب هم پیش از منابع و نمایه، معرفی کوتاهی از شخصیت‌های کلیدی این داستان ارائه شده است. در بخش منابع غیر از کتاب‌های فارسی و انگلیسی آشنا اعم از خاطرات و اسناد و روایت‌ها، به اسناد وزارت خارجه بریتانیا، آرشیو شرکت نفت بریتانیا، روابط خارجی امریکا، آرشیو امنیت ملی امریکا و تاریخ‌های شفاهی بر می‌خوریم. همچنین در کتاب، چهار نقشه تهران سال ۱۳۳۲ با توضیحات و نشانه‌ها برای نشان دادن مراحل چهارگانه اجرایی شدن کودتای دوم (۲۸ مرداد) ارایه شده است. این کتاب نه درباره مصدق است و نه فهرستی است از هدف دولت او و دستاوردها یا شکست‌های این دولت، بلکه بیشتر پژوهشی است در باب سرنگونی مصدق و نیز در خصوص شرایط تحقق این سرنگونی.

یاری‌رسانندگان به کودتا، از نظر سیاسی و ایدئولوژیک با روسای خارجی‌شان همدلی داشتند، از دشواری‌های دوران مصدق به ستوه آمده بودند

کودتایی با کمک دیگران

یاری‌رسانندگان به کودتا، از نظر سیاسی و ایدئولوژیک با روسای خارجی‌شان همدلی داشتند، از دشواری‌های دوران مصدق به ستوه آمده بودند و از توضیح جزئیات وقایع بین کودتای اول و دوم ناتوانند. شاه خود در روز ۳۱ مرداد ۱۳۳۲ یعنی ۳ روز پس از کودتا، در دیدار با کرمیت روزولت، مردی مرموز و مسئول عملیات مشترک سیا می‌گوید: «من تاج و تختم را مدیون خدا، مردمم، ارتشم و نیز شما هستم». (به استناد کتاب کودتا، نوشته کروملت روزولت، ترجمه محسن عسگری)، او چند ساعت بعد در دیدار با سفیر امریکا در ایران، می‌گوید که: «۲۸ مرداد به دلیل دوستی غرب، وطن‌پرستی مردم ایران و وساطت خدا به وقوع پیوست. البته شاه در کتاب « مأموریت برای وطنم» دیگر از دوستی غرب به‌عنوان عاملی برای پیروزی در کودتای ۲۸ مرداد یاد نمی‌کند. او حتی در بهمن ۱۳۴۹ در جریان مذاکرات داغ بر سر قیمت نفت با کمپانی‌های نفتی، با خشم به علم، وزیر دربارش گفت: «اینها (غربی‌ها) اگر فکر می‌کنند می‌توانند مثلا در ایران... یکی دو میلیون دلار خرج کنند و کودتا بکنند، دیگر این حرف‌ها گذشته است».

محمد مصدق دشمن شماره یک منافع استعمار

محمد مصدق وطن پرست واقعی بود، غیرقابل انعطاف و مصمم بود، تحصیلکرده بود، اما مجذوب همه ظواهر غربی نبود و به پشتیبانی مردم اعتقاد داشت. در نتیجه از همان ابتدا که نفت را ملی کرد، انگلیسی‌ها می‌دانستند که معامله با او غیرممکن است و البته نباید به او امتیاز بدهند و در نهایت باید او را تخریب کنند. دو ماه بعد از نخست وزیرشدن مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ شپرد سفیر انگلیس به وزارت خارجه کشورش نوشت: «باید هر چه می‌توانیم انجام دهیم تا کنار رفتن مصدق تسریع شود».  انگلیسی‌ها می‌دانستند که تنها راه برکناری مصدق کودتاست. آنها از ۳۰ تیر ۵ درس گرفتند: برکناری مصدق از طریق راه‌های قانونی امکان‌پذیر نیست، تنها چیزی که مانع از افتادن ایران به دست کمونیست‌ها می‌شود یک کودتاست، جست‌وجو برای یافتن جانشینی برای مصدق در میان نظامیانی چون زاهدی و حجازی، شاه غیرقابل اعتماد و اتکاست و از تصمیم‌گیری عاجز است و در نهایت باید خودشان مداخله کنند.

راه‌های بسیاری برای کودتا

نقشه این بود که مصدق را قدرت‌طلب معرفی کنند، با احساسات ارتش و طرفداران سلطنت بازی کنند و جمعیتی را نزدیک کاخ سلطنتی که مجاور خانه مصدق بود گرد آورند. مصدق از ابتدا با طرح خروج شاه مخالفت کرد. از سوی دیگر در روز ۹ اسفند، شعبان جعفری، سردسته سرشناس اوباش تهران، بعد از دریافت دستور از آیت‌الله کاشانی، به قصد تعطیل‌کردن بازار، از منزل کاشانی خارج و عازم آن شد تا همراه توده‌ای از خروج شاه جلوگیری کنند. آیت‌الله بهبهانی، از چهره‌هایی بود که د رآن روز شخصا برای جلوگیری از سفر شاه، جلوی کاخ سلطنتی حاضر شد و کم و بیش شاه را تهدید کرد. بهبهانی-کاشانی سعی کردند شکاف بزرگی میان شاه و مصدق به وجود آورند؛ مصدق را دشمن شاه جلوه دهد و به مردم فشار آورند تا میان پادشاه و نخست‌وزیرش، پادشاه را برگزینند. در مقابل آیت‌الله بروجردی از وقایع نهم اسفند آزرده خاطر شد و تلاش کرد میان طرفین آشتی ایجاد کند.

آنها می‌خواستند دولت مصدق را بی‌ثبات کنند و با ایجاد رعب و وحشت، جو ناامنی به‌وجود آورند. از دید علی رهنما، اگرچه ۹ اسفند موفق بود، اما در فصل سوم کتابش در پاسخ به پرسش «در ۹ اسفند چه کسی فرا می‌خواند و چه کسی اجابت می‌کند؟» به تفصیل به اشخاص و افراد و اهداف گروه‌های مذکور دخیل در قتل افشارطوس، ایدئولوژی و عمکردشان می‌پردازد و از چفت و بست آنها با گروه‌های اوباش و بزن‌بهادر از سویی و نظامیان از سوی دیگر پرده بر می‌دارد.

محمد مصدق وطن پرست واقعی بود، غیرقابل انعطاف و مصمم بود، تحصیلکرده بود، اما مجذوب همه ظواهر غربی نبود و به پشتیبانی مردم اعتقاد داشت

کودتای اول و شکست آن

اسدالله زاهدی در کودتای ۱۳۳۲ نقش مهمی ایفا کرد. او با میوه‌فروشان و آجیل‌فروشان و بستنی‌فروشان و نانواها و قصاب‌ها، تا صاحبان کشتارگاه‌ها و رستوران‌ها ارتباط داشت.

در کنار شبکه اوباش و نظامیان، شبکه‌ای تبلیغاتی دو روزنامه‌نگار دست راستی و ضدکمونیسم بودند که در روزنامه اطلاعات و تهران مصور کار کرده بودند. مهم‌ترین فعالیت آنها، توزیع پول‌های سیا بین اشخاص، سازمان‌ها، فعالیت‌ها و روزنامه‌های ضدکمونیستی بود. اما به‌رغم برنامه‌ریزی‌های دقیق این گروه‌های نظامی و غیرنظامی، کودتای اول، لو می‌رود و با دستگیری مهره‌های اصلی در ساعات ابتدایی شکست می‌خورد.

شاه به خارج از کشور پرواز می‌کند و زاهدی مخفی می‌شود. رهنما نشان می‌دهد که همه‌چیز از بین نرفت و طرح‌های جایگزین هنوز موجود بودند. بخش نظامی خیلی سریع، افرادی را جایگزین کرد و به‌سرعت طرح کودتای دوم ریخته شد.

کودتای دوم، کودتای کودتا

مهمترین بخش کتاب جزئیات کودتای دوم است؛ اینکه چگونه پس از شکست کودتای نخست، طراحان و عاملان کودتا کوشیدند با راه‌انداختن تظاهرات تحت حمایت و هدایت نظامیان، از اتحاد توده مردم و ارتش برای سرنگونی مصدق بهره ببرند. البته اتحاد اوباش و ارتش. نویسنده روشن می‌کند که چهره‌های نظامی مهمی چون زاهدی آزاد بودند و با قدرت طرح کودتای دوم را پیش بردند.

بر اساس آنچه روزولت در خاطراتش در کتاب «کودتا» می‌نویسد، کودتای ۲۸ مرداد از پیش طرح‌ریزی شده بود. برنامه این کودتا تظاهرات عظیم مردمی بود که بر دو عنصر جدا از هم استوار بود: نظامیان و عنصر غیرنظامیان. و البته همزمان تلاش شد شرایط مساعد روانی برای کودتا فراهم شود.