بیتا یاری

به این عکس‌ها دقت کنید. هرکدام از این نفرات به‌غیراز مدیر دفتر موسیقی که یک سال و اندی است به حوزه موسیقی وارد شده است و دارای سابقه در این حوزه نبوده و اکنون نیز همچنان در حال آموختن و کسب اطلاعات در حوزه موسیقی است بقیه نفرات کسانی هستند که سال‌ها در رویداد موسیقی فجر و یا سایر مناسبت‌های زیر نظر دولت و وزارت ارشاد نقش‌آفرین بوده‌اند.

چه در مقام داوری‌ها چه در مقام دبیر جشنواره چه در نوشتن سمفونی‌های مناسبتی، آهنگ‌های سفارشی و یا رهبری ارکستر اغلب از خوان نعمت بودجه دولتی در موسیقی بهره‌مند بوده‌اند و یا صاحب سمتی در حوزه دولتی موسیقی.

و حالا همگی به‌اتفاق هم در حال رقم زدن سیاست‌های جشنواره موسیقی فجر هستند و از میان خود نیز یکی را به دبیری جشنواره انتخاب کرده‌اند. این شورای سیاست‌گذاری در آیین‌نامه مصوب سه سال پیش موجود نبود و می‌بایست تغییراتی چنانچه مدنظر بود پیش از پایان جشنواره موسیقی فجر در بهمن‌ماه سال گذشته انجام ‌می‌شد، اما با عدول از آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر و تحمیل تخلف دیرکرد در مهلت مقرر برای تغییر دادن آیین‌نامه جشنواره  و اعلام دبیر دوره بعدی به‌یک‌باره در روزهای پایانی شهریورماه یعنی با هفت ماه تأخیر این شورا به تشخیص مدیر دفتر موسیقی که از سوابق تلاش‌های منتقدین جشنواره موسیقی فجر کم‌وبیش اطلاعاتی دریافته با کمال خودمحوری ایجاد شده و ریاست آن را نیز برعهده‌گرفته است.

پس از استعفای مدیر دفتر موسیقی در سال گذشته عملاً تا زمان برگزاری جشنواره موسیقی فجر، مدیر منصوب بعدی دفتر موسیقی همه‌کاره جشنواره شده بود. درصورتی‌که در آیین‌نامه مقررشده بود که دبیر جشنواره که به انتخاب شورای انتخاب دبیر و نتیجه شورای ارزیابی جشنواره پیشنهاد می‌شود تا مدت‌زمان یک ماه پس از جشنواره مشخص و اعلام گردد. مساله‌ای که بدان توجهی نشد.

البته بعداً مشخص شد که مدیر دفتر موسیقی و هیات همراهش قصد اصلاح آیین‌نامه را دارند تا مقاصدی که مدنظر دارند را در جشنواره و شیوه مدیریتش اعمال کنند. حال این اصلاحات چه بود و چگونه انجام شد:

در آیین‌نامه مقرر شده بود که شورای انتخاب دبیر، پیشنهادکننده دبیر جشنواره باشد و پس از طی مراحل استعلامات از مراجع ذی‌صلاح توسط وزارت ارشاد این مهم انجام گردد. در کنار این شورا، با استفاده از سیستم ارزیابی، شورای ارزیابی جشنواره نیز نظرش را درباره دبیر دوره برگزارشده اعلام می‌کرد و عملاً در کنار شورای انتخاب دبیر تاثیرگزار بر انتخاب دبیر جشنواره می‌بود. اما اکنون با حذف شورای انتخاب دبیر که از نهادهای صنفی و دفتر موسیقی و خانه موسیقی در آن می‌توانستند نماینده معرفی کنند و جایگزینی آن با شورای سیاست‌گذاری که همگی منصوب مدیر دفتر موسیقی هستند فضای همکاری و تعاملی بین موزیسین‌ها و اصناف و نحوه اثرگذاری آن‌ها در جشنواره موسیقی دستخوش تغییراتی به سمت محدودتر شدن پیش رفته است. ازآنجایی‌که در شورای انتخاب دبیر نمایندگان سه مرکز مهم دانشگاهی در حوزه موسیقی، به همراه مدیرعامل انجمن موسیقی، خانه موسیقی و سه موسیقیدان نماینده معاونت هنری حاضر می‌بودند شرایط دموکراتیک‌تری برای انتخاب دبیر وجود داشت. که اکنون همگی این نمایندگان حذف‌شده‌اند و جای آن‌ها را شورای سیاست‌گذاری‌ای گرفته است که همگی انتخاب مدیر دفتر موسیقی هستند و بس. این یعنی تک‌صدایی و هر آنچه مدیر دفتر موسیقی می‌خواهد انجام شود. یعنی همان چیزی که تا پیش از ایجاد و تصویب آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر انجام‌شده بود و همگان بدان انتقادات و اعتراضات شدیدی داشتند.

اینکه انحصار انتخاب دبیر از دفتر موسیقی و معاونت هنری به شورایی محول شده بود که با اعضایی به نمایندگی از هیات دانشگاهی و صنفی و موزیسین‌های معتمد معاونت هنری تشکیل شود اندکی از فضای بسته و خودکامه انتخاب دبیر جشنواره کاسته بود و اندکی رو به مسیری گام می‌زد که کاملاً انتخاب مهم‌ترین رویداد سالانه دفتر موسیقی به سمت واگذاری به اهالی موسیقی پیش برود و حالا با حذف این مهم و در اختیار مدیر دفتر موسیقی قرار گرفتن آن امید به بهبود شرایط کاملاً از بین رفته است. و دوباره به همان دستگاهی برگشته‌ایم که تا پیش از تصویب و اجرایی شدن آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر در طی این 4 دهه گذشته داشته‌ایم. یعنی عملاً راه برای واسپاری این رویداد به اهالی موسیقی بسته ‌شده است.

چرا در وضعیت جشنواره بهبود حاصل نمی‌شود و یا چرا تنها افراد خاصی به دبیری آن برگزیده می‌شوند و علی‌رغم عملکرد پرحاشیه و یا ضعیف همچنان مورد حمایت متصدیان دولتی حوزه موسیقی هستند و بارها و بارها در هر دولتی سمت می‌گیرند؟

شورای سیاست‌گذاری انتخاب‌شده متشکل از افرادی است که سوابق مشخصی در حوزه موسیقی دارند و اتفاقاً عملکرد آن‌ها در بین اهالی موسیقی زبانزد است چراکه بیشتر آن‌ها همواره موردحمایت و همکاری نهادها و مراکز دولتی بوده‌اند یعنی همیشه جزو اعضای معتمد وزارت ارشاد محسوب شده‌اند. کسانیکه هم موزیسین بوده‌اند و هم علاقه‌مند به همکاری با دولتی‌ها در مناسبت‌ها داشته‌اند و دارند و هم در شوراهای به نام و کمتر شناخته‌شده موسیقی حضور دارند. و به‌نوعی از حضور در این محافل و شوراها ابایی ندارند که شاید اغلب آنان مایه خشنودی اغلب اهالی موسیقی نباشند. و به همین دلیل است که در چهار دهه گذشته همواره نام‌هایی در شوراها و مجامع دولتی حوزه موسیقی مدام تکرار شده‌اند که اهالی موسیقی بیشتر آن‌ها را به‌عنوان بازوهای ارشاد می‌پندارند تا اهالی موسیقی ازاین‌رو تشکیل شورای سیاست‌گذاری برای جشنواره موسیقی فجر که می‌رفت تا روند دموکراتیک و مردم خواهانه‌تری را به‌پیش برد عملاً گامی به عقب است. و هر چه بیشتر وابسته کردن مدیریت جشنواره به نگاه دولتی و بسته‌تر کردن آن است. درصورتی‌که در همین دولت در طی سال‌های گذشته از سیاست واسپاری کارها به اهالی خودش استقبال شده بود و بر این سیاست اصرار می‌شد اما عملاً با این اتفاق گردش به عقبی رخ ‌داده است.

دبیر جشنواره انتخاب‌شده توسط شورای سیاست‌گذاری

با تغییرات آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر و افزودن بند شورای سیاست‌گذاری و حذف شورای انتخاب دبیر؛ عملاً انتخاب دبیر در درون شورای سیاست‌گذاری جشنواره موسیقی فجر محصور شد و حالا یکی از این شورا به  دبیر جشنواره انتخاب‌شده است. کسی که حتی سابقه دبیری در سال 88 را بر عهده داشته و تقریباً با احتساب امسال دهمین دوره دبیری او بر جشنواره موسیقی است. یعنی کسیکه تاکنون عملکردش در جشنواره موسیقی فجر و ماحصلش دیده‌شده است دوباره به دبیری جشنواره برگزیده‌شده است و یعنی راهکاری برای انتخاب معضلی به نام دبیر مورد تائید مراجع ذی‌صلاح پیدا نشده و با یک دایره بسته مواجهیم که تنها اعضای خودش را به دبیری بر خواهد گزید و یا به‌جای گشتن و پیدا کردن دبیر شایسته‌تر بعد از هر دوره برگزاری این مساله را به فراموشی خواهد سپرد. انتخاب یک دبیر واجد شرایط و مورد تائید مراجع ذی‌صلاح کار بسیار دشواری است اما با محول کردن کار به شورای سیاست‌گذاری عملاً ما را با بهبودی در این مساله مواجه نخواهد کرد. چراکه ساختار فعلی امکان تغییر و واسپاری جشنواره به افراد و دبیر جدید را نمی‌دهد و همچنان دفتر موسیقی وزارت ارشاد همه‌کاره آن است. و با این شیوه مدیریت قرار نیست دری که در این چهل‌ساله بر پاشنه سابق چرخیده بر پاشنه دیگری بچرخد.

حالا تمام آن امید به بهبودها را که منتقدین جشنواره موسیقی فجر داشتند را می‌توان فهمید که امکان‌ناپذیر است و اصلاح و بهبودی همیشه ممکن نیست چراکه در دیدگاه مدیران دولتی جایی ندارد. یا بهتر بگویم آنها خواهان تغییر نیستند و تغییرات را بر نمی‌تابند.

حالا اگر به این سالها نگاه کنیم بهتر می‌توانیم درک کنیم که چرا در وضعیت جشنواره بهبود حاصل نمی‌شود و یا چرا تنها افراد خاصی به دبیری آن برگزیده می‌شوند و علی‌رغم عملکرد پرحاشیه و یا ضعیف همچنان مورد حمایت متصدیان دولتی حوزه موسیقی هستند و بارها و بارها در هر دولتی سمت می‌گیرند. چرا قرار نیست چیزی تغییر کند و اهالی موسیقی بوی اندکی بهبود را در فضای جشنواره موسیقی استشمام کنند.