امیر بکان، آهنگساز و مدرس دانشگاه

چه روزهای غم‌باری. سفر پشت سفر و البته بدون بازگشت. خبر از دست دادن عزیزان بسیار سخت و اندوه‌بار است. این بار دست تقدیر یکی از خوبان را با خود هم‌سفر کرد و ما را اندوهگین. خسرو سینایی، چهره ممتاز فرهنگی و شخصیتی بی‌نظیر، کارگردانی فهیم و موسیقیدانی کاربلد و با دانش و دارای نظرگاه اجتماعی از میان ما رفت.

سینایی شخصیتی چندوجهی داشت. او جزو هنرمندانی است که هرگز تکرار نخواهد شد. دغدغه او برای ورود به عرصه هنر و آن‌هم هنر صرف، شاید با دیگران کمی متفاوت باشد. چنانچه از دوران نوجوانی شعر و نقاشی و موسیقی را تجربه کرد و این تجربه‌ها در سنین بالاتر، دستاوردی شد برای بازگو کردن بیان هنری خود در سینما. هنری که در پس چهره مدرن و صنعتی که دارد، در دست او همچنان مومی بود که هر آن‌گونه که می‌خواست به آن شکل می‌داد. دغدغه او برای حضور در این عرصه نظرگاه متفاوتی است که او داشت و همین باعث تمایز او از دیگران می‌شود. هم‌نسلان او و دغدغه‌مندانی که این راه را رفتند و سینمای ایران را جلوه دادند و برایش اعتبار کسب کردند. سینماگرانی چون امیر نادری، سهراب شهید ثالث، هژیر داریوش و خسرو سینایی نازنین. کمی کاوش در کارنامه فیلم‌سازی او نشان می‌دهد با کارگردانی متفاوت مواجه هستیم. او در بین کارگردانان، یکی از آکادمیک‌های این رشته است که الفبای این هنر را از آغاز تا پایان می‌داند و تکنیک و فرم و محتوا را به‌خوبی می‌شناسد و رابطه این هنر و تأثیر آن در جامعه را با هنرمندی، مهندسی می‌کند. از اولین فیلم او با عنوان «ماهیگیری» که به‌نوعی، پایان‌نامه لیسانس ایشان در مدرسه علوم سینمایی ورشو در کشور لهستان بود تا «عروس آتش» و یا «در کوچه‌های عشق» که فیلمی شاعرانه و عاشقانه است.

فیلم «در کوچه‌های عشق»، چهار رکن شعر، ادبیات، مستندنگاری و موسیقی را در کنار هم می‌چیند و شاعرانه‌ای خلق می‌کند که تا مدت‌ها می‌توان در مورد ارزش‌های هنری این فیلم، سخن گفت. خصلت‌های ویژه خسرو سینایی در سینما و اینکه هم‌زمان با تحصیل در رشته سینما در آکادمی موسیقی ورشو آهنگسازی را به‌صورت آکادمیک خواند و این امتزاج در گردهم‌آیی چند هنر و تبلور آن در سینما، او را به‌عنوان یک فیلم‌ساز مؤلف، برجسته می‌کند. تسلط بر ادبیات، شعر، موسیقی و سینما، آثار ایشان را از دیگران متمایز ساخت. موسیقی متن تمام آثار سینمایی، مستند و فیلم‌های کوتاه را خود او می‌ساخت. با توجه به اینکه در اجرای ساز آکوردئون هم بسیار توانا بودند، چنانچه موسیقی‌دانان، خوب می‌دانند که این ساز بسیار کامل، از نظر ارائه ملودی و هارمونی کامل است؛ آثار موسیقی‌های فیلم ایشان بسیار خاص است. به ‌دور از هیاهوی استفاده‌های نابجا از موسیقی که در خیلی از کارهای سینمایی شنیده می‌شود، آثار موسیقی فیلم خسرو سینایی، بجا و متناسب با متن است، گاهی با نوای یک ویولن یا ویولن‌سل و یا در سکانسی ساز آکوردئون و یا مثل فیلم «عروس آتش» با توجه به تم فیلم، که موسیقی جنوب را می‌طلبد، از سازهای ضربی جنوبی و ساز نی‌انبان استفاده کرده است. با توجه به نوع نگرش ایشان به هنر سینما که تلفیقی از هنرهای بصری و شنیداری است، سعی و ممارست او به‌عنوان یک هنرمند مؤلف، این دغدغه را به همراه داشت که خود، با فراگیری موسیقی و البته رشته تخصصی آهنگسازی، آنچه موردنیاز فیلم‌هایش است، را بسازد و اجرا کند و صدالبته با مروری کوتاه بر آثار سینمایی و مستند استاد سینایی، می‌توان به این نکته ظریف، پی برد. آثاری مثل فیلم‌های «شرح‌حال»، «حاج مصورالملکی»، «سردی آهن»، «آن‌سوی هیاهو» و «آوایی که عتیقه می‌شود». موسیقی در آثار سینایی موجز و بجاست. موسیقی شخصیت دارد و هرز نیست. اگر موسیقی در جایی هست دقیقاً بجا استفاده‌شده و اگر هم نیاز نبوده با صداهای محیطی بسیار خوب طراحی‌ شده است. این نکته را در فیلم «سردی آهن» می‌توان به‌خوبی، احساس کرد.

خسرو سینایی جزو سینماگران علاقه‌مند به فرهنگ‌عامه و مناطق مختلف ایران بود و می‌گفت: «مردم اگر برای تماشای فیلمی می‌آیند باید با آن فیلم زندگی کنند، یعنی باید دستاوردی بجز گذران زمان یا احیاناً به جهت تفریح و فراغت، از فیلم عاید آنان شود.»

او با ساختن فیلم «جزیره رنگین» نشان داد که می‌توان با بودجه پایین هم فیلمی خوب و با پیامی بزرگ ساخت. بازیگران این فیلم همگی از زنان و مردان خطه جنوب هستند که با شن‌های رنگین جزیره نقاشی می‌کنند و طرح‌های جالبی را می‌سازند، که پس از ساخت این فیلم و پخش آن در جشنواره‌های بین‌المللی، چشم خیلی از جهانگردان به منطقه هرمز باز شد و آنان توانستند به توانمندی زنان و مردان جزیره هرمز پی ببرند.

خسرو سینایی از نسل دغدغه‌مندان سینماست. در دانشگاه در مقام استاد، آموخته‌هایش و دغدغه‌هایش را به دانشجویان، انتقال می‌داد و در این ‌بین کم نمی‌گذاشت، به همراه دانشجویان سفرهای تجربی می‌رفت و آموختن زندگی هنری به آنان از دغدغه‌هایش بود. خسرو سینایی در مقام سینماگر، راوی بخشی از زیست اجتماعی و فرهنگی ایران‌زمین و مردمان آن است. به اشتراک گذاشتن و ثبت لحظاتی از این مناسبات در روابط اجتماعی و شناخت اقلیم‌ها و آیین‌ها، در آثار او موج می‌زند. تناسب بین فرم و گونه فیلم با محتوای آن، از امتیازات ویژه خسرو سینایی به‌عنوان یک سینماگر مؤلف است. او هیچ‌گاه محتوا را فدای فرم نکرد و همین نکته فیلم‌های او را از منظر تکنیکی، متفاوت می‌کند. موضوع فیلم، سناریو، روابط انسانی، گره‌های دراماتیک، نقطه اوج یا نقطه رهایی، موسیقی مناسب با موضوع، مختصات فیلمی را به ما یادآور می‌شود که باید آن را دید و با آن زندگی کرد و حتماً از آن درس گرفت و این فیلم و پیام آن، بخشی از تجربه زیستی ما می‌شود. این یعنی بینش و نظرگاه مخاطبین را به‌سوی افق‌های دیگر رهنمون کردن، که در یک قالب هنری، و هنری که ترکیبی از چند هنر دیگر است، مثل سینما، یافت می‌شود.

سینایی از نیکان روزگار ما بود و هست و خواهد بود. مثل او انگشت‌شمارند. اخلاق‌مداری او به‌عنوان یک هنرمند واقعی، مثال‌زدنی است. او با اندیشه‌ای از پیش تعیین‌شده و هدف‌گذاری شده، پا به عرصه هنر گذاشت و با انتخاب مدیوم سینما به بارور شدن آنچه به آن اعتقاد داشت تلاش کرد، این تلاش نه برای معاش، بلکه برای رسیدن به حقیقتی ناب بود که با دیدن و شنیدن آثارش، به این حقیقت نایل می‌شویم. مجموعه دانش و ابزار در دستان او و نیز بینش اجتماعی و جهان‌بینی او، به دستاوردی تبدیل شد که جزو افتخارات میراث فرهنگی و هنری این سرزمین محسوب می‌شود و نسل‌ها، می‌توانند آثار این هنرمند ارزنده را ببینند و بیاموزند.

به قول فیلسوف بزرگ آرتور شوپنهاور که گفت: «ایده‌های ازلی، دریافته از تأملی ناب هستند و مایه اساسی و ابدی تمام پدیده‌های جهان را بازگو می‌کنند. این ایده‌ها متناسب با ماده‌ای که واسطه بازگویی آنها هستند، جامه موسیقی، شعر و نقاشی و مجسمه‌سازی، می‌پوشند. تنها سرچشمه هنر، معرفت بر ایده‌هاست و تنها هدف، انتقال این معرفت به جهانیان است.»