روزبه صدر

همزمان با ۲۵ اردیبهشت ماه و روز بزرگداشت «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، سردیس این شاعر پرآوازه و بزرگ ایرانی، اثر استاد ابوالحسن صدیقی در فهرست آثار منقول ملی ثبت شد. این اثر که در موزه کتاب و میراث مستند سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود، یکی از آثار شاخص مجسمه‌سازی دهه‌های اخیر و آفریده‌ی یکی از  صاحب‌نام‌ترین مجسمه‌سازان تاریخ معاصر ایران است. اما ابوالحسن صدیقی کیست و چه سهمی در پیشبرد مجسمه‌سازی ایران دارد؟

صدیقی پس از آن‌که تجربه لازم در ساختن مجسمه را به دست می‌آورد، روزی از استادش کمال‌الملک می‌خواهد که امکان ساختن مجسمه‌ای از سنگ را برای او فراهم کند که کمال‌الملک ابتدا مخالفت می‌کند و امکانات و تجربه صدیقی را کافی نمی‌داند، اما سرانجام با خواسته‌ او موافقت می‌کند

ابوالحسن صدیقی و مجسمه‌سازی مشاهیر ایران زمین

ابوالحسن‌خان صدیقی نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایرانی و از شاگردان کمال‌الملک در سال ۱۲۷۳ در محله عودلاجان تهران به دنیا آمد. صدیقی پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه آلیانس رفت و در آن‌جا بدون این که استاد نقاشی داشته باشد شروع به نقاشی کرد. اما میلی پنهان او را به سوی مجسمه‌سازی می‌کشاند و در حالی که در آن زمان هیچ استاد مجسمه‌سازی در ایران وجود نداشت و در هیچ کجا از جمله مدرسه صنایع مستظرفه تدریس نمی‌شد، او در سال ۱۳۰۱ با وسایلی ابتدایی مجسمه‌ای گچی از نیم‌تنه کودکی می‌سازد و به کمال‌الملک عرضه می‌کند. کمال‌الملک با دیدن مجسمه متوجه استعداد صدیقی که اکنون دیگر یکی از مدرسان نقاشی در مدرسه بود می‌شود و گلخانه‌ی‌ مدرسه را تبدیل به کارگاه مجسمه‌سازی می‌کند و صدیقی ضمن تدریس نقاشی به تجربه‌‌اندوزی در زمینه مجسمه‌سازی می‌پردازد و با مطالعه کتاب‌هایی که کمال‌الملک از اروپا با خود آورده تا حدی با مسائل تئوریک مجسمه‌سازی آشنا می‌شود. پس از آن که چندین مجسمه گچی می‌سازد و طی دو سه سال تجربه لازم را به دست می‌آورد، روزی از کمال‌الملک می‌خواهد که امکان ساختن مجسمه‌ای از سنگ را برای او فراهم کند که کمال‌الملک ابتدا مخالفت می‌کند و امکانات و تجربه صدیقی را کافی نمی‌داند، اما سرانجام موافقت می‌کند. صدیقی از روی عکسی از مجسمه «ونوس دومیلو» کار ساختن مجسمه ونوس را شروع می‌کند و سرانجام در سال ۱۳۰۴ کار این مجسمه سنگی به اتمام می‌رسد .کمال‌الملک که متوجه استعداد کم‌نظیر شاگرد خود می‌شود، او را به همراه مجسمه‌ی سنگی ونوس میلو به حضور احمدشاه می‌برد و در این دیدار احمدشاه پنجاه تومان به کمال‌الملک می‌دهد و مقرری ماهانه‌ای به مبلغ ۲۰ تومان برای پیش‌برد و تداوم کارهای صدیقی برای وی تعیین می‌کند و کمال‌الملک نیز سرپرستی کارگاه تازه تأسیس شده مجسمه‌سازی مدرسه صنایع مستظرفه را به او می‌سپارد. در این دوران او مجسمه‌های متعددی می‌سازد؛ از جمله مجسمه گچی فردوسی، مجسمه‌های نیم‌تنه و تمام قد امیرکبیر، مجسمه ابوالقاسم، مجسمه الیاس دوره‌گرد و دلاک حمام. ماندگارترین مجسمه این دوران، که در سال ۱۳۰۵ ساخته شده است، مجسمه سیاه نی‌زن (حاج مقبل) است که از گچ فرنگی پاتینه شده ساخته شده است و ارتفاع آن ۹۳ سانتی‌متر است و هم‌اکنون در موزه هنرهای ملی نگهداری می‌شود. در سال ۱۳۰۶ کمال‌الملک از کلیه مناصب خود استعفا داد و به حسین‌آباد نیشابور مهاجرت کرد. او هنگام ترک تهران به صدیقی توصیه کرد به اروپا برود و تحصیلات تکمیلی خود را در آنجا بگذراند؛ پولی را هم که کمال‌الملک در این مدت از محل دریافت مستمری احمدشاه برایش پس‌انداز کرده بود، به او داد. پس از تجربه‌اندوزی‌هایش در این سال‌ها او در دهه‌ی 40 شمسی و با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمه‌های ماندگاری بسازد. مجسمه‌ی نادر در آرامگاه نادرشاه مشهد و مجسمه‌ی فردوسی در میدان فردوسی تهران و مجسمه خیام پارک لاله تهران هم حاصل این سال‌ها است.

پایه‌گذار مجسمه‌سازی نوین در ایران

فریدون صدیقی، هنرمند فقید و فرزند زنده‌یاد ابوالحسن صدیقی در توصیف فعالیت‌های او در عرصه هنر گفته بود: «پدرم پایه‌گذار مجسمه‌سازی نوین در ایران در سال 1303 بود. بعد از آن نیز در سال 1313 اولین هزاره‌ی فردوسی با سماجت و دخالت مستقیم پدرم تشکیل شد و پدرم با ساخت تندیس فردوسی که نشسته بر بال سیمرغ بود، این شاعر بزرگ تاریخ را به لحاظ حجم و تندیس جاودانه کرد. ابوالحسن‌خان در سال 1318 یکی از افرادی بود که بانی راه‌اندازی دانشکده‌ی هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد که در مراسم 70 سالگی دانشگاه به سفارش آن‌ها تندیس نیم‌تنه پدرم را برای نصب ساختم. پدرم معلم روح و جسم هنری بود و همواره تاکید داشت؛ افراط در گفتن و افراط در خواستن و داشتن را کنار بگذار. همان‌طور که وقتی اولین اثر خود را از سر دختر بچه‌ای با چشمان بسته ساخت عنوان کرد که؛ یک چشم میان کوران پادشاه است.

شاهکار صدیقی مجموعه آثاری است که از شخصیت‌های ملی و تاریخی می‌سازد که کیفیت منحصر به‌فردی دارد و بعد از آن با جریان نوکلاسیسم آشنا می‌شود که هنر مدرن را همچون بستر اجتماعی غنی معرفی می‌کند و معتقد است که باید طبیعت را در زیبا‌ترین شکل آن تقلید کرد

شاهدی بر فرازو فرودهای تاریخی

حمید شانس، هنرمند مجسمه‌ساز و مدرس هنر نیز در ارتباط با جایگاه ابوالحسن صدیقی در مجسمه‌سازی معاصر ایران می‌گوید: صدیقی پدر مجسمه‌سازی معاصر ایران لقب گرفته زیرا که سه حوزه مجسمه‌سازی معاصر را پشت سر گذاشته است. از یک‌سو هنر آموخته‌ی مکتب کمال‌الملک است، از سوی دیگر همراه با جریان مدرنیته در دهه‌ی 30 تا 50 کار کرد و اگر در این عرصه کسی بدعت‌گذار باشد کار ساده‌ای نکرده است که این جایگاهی است که ابوالحسن صدیقی به حق دارای آن است. پیش از صدیقی نیز چند مجسمه‌ساز هم‌چون علی‌اکبر مصور حجار و عباسقلی حجار داریم که آن‌ها نیز در کار خود درجه یک هستند، اما هرچه زمان بیشتر گذشت جایگاه صدیقی واضح‌تر شد. ما از مشروطه به بعد روزهای پرفراز و نشیب و دردناکی را سپری کردیم؛ به طوری که تغییر چهره در اشیا، رفتار و سیمای انسانی رخ داد و انتقال این مجموعه خصوصیات در حالات چهره انسان‌ها کار بزرگی است که هنرمندی چون ابوالحسن صدیقی در مجسمه‌هایش نشان داد. ابوالحسن صدیقی تا 24 سالگی را در قرن 13 می‌گذراند و می‌تواند سیمای عصر قاجار و پهلوی اول و دوم را ببیند و بعد از آن را نیز زندگی کند. به همین دلیل هم در منظر دقیق از کلیت چهره و سیمای انسانی آن دوران قرار دارد. شاهکار صدیقی مجموعه آثاری است که از شخصیت‌های ملی و تاریخی می‌سازد که کیفیت منحصر به‌فردی دارد و بعد از آن با جریان نوکلاسیسم آشنا می‌شود که هنر مدرن را هم‌چون بستر اجتماعی غنی معرفی می‌کند و معتقدند که باید طبیعت را در زیبا‌ترین و آرمانی‌ترین شکل آن تقلید کرد و این همان کاری است که صدیقی در آثارش انجام می‌دهد. صدیقی به‌دنبال آن بود تا مجسمه‌هایش سمبلی از قابلیت‌های ملی و فرهنگی باشند.