نگار رشیدی 

بیست‌وهشتم تیرماه بود که تیم ملی زنان ایران دست به یک کار بزرگ زد. کار بزرگی که تا چند ماه پیش کم‌تر کسی امید داشت که شاهدش باشد. اما دختران ملی‌پوش فوتبال کشورمان فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و در آخرین مسابقه‌شان در مرحله مقدماتی جام ملت‌های آسیا، با از پیش رو برداشتن اردن پرقدرت و میزبان، برای دومین بار در تاریخ که البته دومین دوره متوالی هم بود، صعود به مرحله اصلی این رقابت‌ها را تجربه کردند. ستاره‌های جوانی که کهکشانی از آرزو را در سر دارند و برای تیک زدن تمام این آرزوها تلاش می‌کنند. 

شاید تکراری باشد اما نمی‌توان مسیر آماده‌سازی تیم ملی برای این رقابت‌ها را نادیده گرفت. مسیری که در آن سرعت‌گیرهایی از جمله برنامه ناقص و نامناسب، نبودن بازی تدارکاتی و البته جنگ قرار داشت. تمام این فاکتورها باعث شده بود که امیدها به صعود کم‌رنگ‌تر از همیشه شود. تا پیش از این و درواقع زمانی که فدراسیون تصمیم گرفت سکان هدایت تیم ملی را به مرضیه جعفری بسپارد، صعود هدفی در دسترس نبود اما پرافتخارترین مربی فوتبال زنان ایران و تیمش ثابت کردند حتی با مسیر پر از دست‌انداز هم «خواستن، توانستن» است. آنها حالا بخشی از جام ملت‌های آسیا هستند و رقبای‌شان را هم شناخته‌اند و باید برای رویارویی با استرالیا، کره‌جنوبی و فیلیپین آماده شوند که گروه مرگ رقابت‌ها را تشکیل داده‌اند. 

در اینجا این سوال شکل می‌گیرد که چرا تیم زنان از برنامه‌های فدراسیون خارج شده بود؟ اگر تیم زنان هم سهمی از برنامه‌های فدراسیون داشت و به فرزندخوانده‌ای نامحبوب تبدیل نمی‌شد، حالا در چه نقطه‌ای قرار داشت؟ زنانی که سال‌هاست برای احقاق حق خود می‌جنگند و چه در رده باشگاهی و چه ملی برای بیشتر دیده شدن تلاش می‌کنند. زنانی که مسابقات‌شان مثل بسیاری از رشته‌های دیگر پخش نمی‌شود و به خودی خود بخشی از حمایت‌ها را از دست می‌دهند. در این شرایط این فدراسیون است که می‌تواند و باید نقش اصلی را ایفا و با برنامه‌ریزی و حمایت‌هایش خلاءهایی که زنان ایران دارند را پر کند. 

اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را ببینیم، باید گفت بهتر است چشم‌ها را بر گذشته ببینیم و به آینده نگاه کنیم. آینده‌ای که قرار است دختران دهه هشتادی که تقریبا نیمی از ترکیب تیم ملی در اردن را تشکیل دادند و 10 گل از 14 گلی که در این چهار مسابقه به ثمر رسید را به نام خود زدند، رقم بزنند. دخترانی که می‌توانند در آینده بارها نام ایران را به افتخار گره بزنند و نباید به حال خود رها شوند. 

از زمان تشکیل تیم ملی زنان در ایران حدود 20 سال می‌گذرد. دو دهه‌ای که در آن هم رشد دیده شده و هم پسرفت، هم تلخی بوده و هم شیرینی، هم اشک بوده و هم لبخند. اما پر واضح است که اگر در این 20 سال توجهات و رسیدگی‌ها به فوتبال زنان بیشتر بود، حالا سقف آرزوهایی که برای این تیم داشتیم، بسیار بلندتر از اینها بود. این سقف را اما ملی‌پوشان این روزهای ایران تعیین می‌کنند. کسانی که می‌توانند نخستین نسل طلایی زنان ایران را به نام خود بزنند و نقطه عطفی در فوتبال زنان کشور باشند. از نگین زندی که جواهر گران‌قیمت تیم ملی است گرفته تا نام‌هایی مثل زهرا علیزاده، فاطمه شبان، سارا دیدار، محدثه زلفی، روژین تمریان، فاطمه پسندیده و البته مریم دینی 18 ساله که در این رقابت‌ها فرصت چندانی برای بازی به ‌دست نیاورد اما حتما می‌تواند با حفظ آمادگی خود و البته حرکت به سمت بهتر شدن، جایگاهش را در ترکیب تیم ملی پیدا و آن را حفظ کند. 

زندی 21 ساله که با دو گل و سه پاس گل موثرترین بازیکن تیم ملی شد، می‌تواند با سرعت و تکنیک منحصر به فردش برگ برنده ایران در جام ملت‌های آسیا باشد. زهرا علیزاده 24 ساله که بیشتر به عنوان یک ستاره تعویضی درخشید، با یک گل و سه پاس گل مقابل رقبا عرض‌اندام کرد و به خوبی خودش را به چشم سرمربی تیم ملی آورد. فاطمه شبان 22 ساله که سورپرایز تیم ملی بود، با تکنیک‌های زیبایش در سه بازی متوالی مقابل سنگاپور، بوتان و لبنان گلزنی کرد و حتی می‌توانست با تعداد گل‌های بیشتری اردن را ترک کند. هر کسی هم بازی سارا دیدار را می‌دید چنان تجربه‌ای در عملکردش مشاهده می‌کرد که به ذهنش خطور نمی‌کرد او تنها 20 سال دارد! کسی که از هافبک هجومی تا مهاجم هدف برای تیم ملی بازی کرد و به خوبی هم وظایفش را انجام داد. دیدار در بازی آخر قفل دروازه اردن را شکست و مقدمات پیروزی دل‌انگیز تیمش را 

فراهم کرد. 

فاطمه پسندیده 21 ساله هم با وجود آسیب‌دیدگی‌اش توانست یکی از مهره‌های مهم تیم جعفری باشد. کسی که با پاس‌های خط‌شکن خود بارها برای هم‌تیمی‌هایش موقعیت گلزنی ساخت و یک پاس گل را هم به نام خود زد. خانم «مهندس» با قدرت رهبری‌اش در میانه زمین، نوید روزهای درخشانی را داد. محدثه زلفی و روژین تمریان نیز با 20 و 19 سال سن دیگر دهه هشتادی‌های تیم ملی بودند که البته به عنوان یار تعویضی فرصت بازی پیدا کردند اما در همین زمان کم هم توانستند پتانسیل فنی خود را نشان دهند. هر دوی این بازیکنان دروازه بوتان را باز کردند اما این گل برای روژین طعم دیگری داشت چراکه او برای نخستین بار طعم گلزنی برای تیم ملی را چشید. 

قطعا در موفقیت تیم ملی دیگر بازیکنان ایران نیز نقش مهم و موثری داشته‌اند و هدف از اینکه در این گزارش به دهه‌ هشتادی‌ها پرداختیم، صرفا این بود که این جوانان نقش بیشتری در آینده تیم ملی دارند و رها کردن‌شان و بازگشت به خانه اول برای تیم ملی زنان تنها یک اشتباه خواهد بود. اشتباهی که می‌تواند تبعات زیادی برای فوتبال زنان داشته باشد و حالا که این ستاره‌های جوان از انگیزه سیراب هستند، بهترین زمان است تا با حمایت درست و اصولی از آنها، تشکیل نسل طلایی را جلو انداخت. 

در حال حاضر هم ملی‌پوشان انگیزه این را دارند که دست به کارهای بزرگی بزنند، هم خوشبختانه وضعیت کادر فنی مشخص شده و مرضیه جعفری قرار است به کارش در تیم ملی ادامه بدهد و هم رقبای ایران در مرحله گروهی جام ملت‌ها مشخص شده‌اند تا همه چیز برای یک برنامه‌ریزی اصولی و دقیق آماده باشد. حال باید دید فدراسیونی که بعد از صعود لب به تمجید از ملی‌پوشان پرداخت، چه برنامه‌ای در هشت ماه باقی‌مانده تا این مسابقات برای این تیم خواهد داشت.