لیلا موسی‌زاده

حالا دیگر داریم به یک دهه بدون ربنا نزدیک می‌شویم، مایی که عطر رمضانمان مناجات مثنوی افشاری و دعای ربنای استاد شجریان در حین افطار بود، سال‌هاست از شنیدن آن به شیوه روزگار گذشته که در رادیو و تلویزیون پیش از اذان مغرب و حتی از مناره مساجد پخش می‌شد محرومیم، امیدی هم به بازشنیدن آن دعای ربنا با صدای اعجازگر جان‌ها از صداوسیما نداریم. هر که به‌وقت افطارش دعایی را زیر لب زمزمه می‌کند و این‌گونه از دعای جمعی محروم مانده‌ایم دعایی که روح و جان را در عرش اعلا به پرواز درمی‌آورد و خالصانه از پروردگار تمنا می‌کرد. که توأمان بسط روح می‌آورد و اعتماد جان، که این گنبد دوار را اساسی است پر حساب‌وکتاب. اما اکنون از آن روح جمعی نیایش جز حسرت و نارضایتی همگانی چیزی باقی نمانده چراکه ملکوتی‌ترین لحظات از مردم دریغ شده است. و هنگامی‌که هر اصلی از مردم دریغ شود جایگزین آن را بنجل‌ها، تقلبی‌ها و های‌کپی‌ها می‌گیرند. حال می‌خواهد در این میان طراوت روح و جان ردوبدل شود یا حسرت و نفرت. به‌هرحال جایگزینی برای پر کردن جای خالی حتماً رو می‌شود. اگر روزگاری محمدرضا شجریان توانسته بود تحریرهای مقامات رَست و عجم را به‌خوبی خواننده پرآوازه مصر، بانو ام‌کلثوم، برای بیان آواز دعای ربنا به بهترین شیوه ممکن اجرا کند و نشان دهد که از چه هوش و ذوق سلیمی در آواز و خواندن برخوردار است؛ اکنون در روزگار کپی‌ها نوبت ارائه کسانی‌‌ست که ملودی این آواز خوانده‌شده را با ساز اجرا می‌کنند که هرچند زورآزمایی بی‌دردسری برای نوازندگان نیست به‌ویژه در تک‌نوازی سازهای بادی اما بیشتر به خودنمایی‌ای شبیه است که در این بازار مکاره نبود اصل‌ها قابل‌عرضه شده است. وگرنه تا زمانی که دعای ربنا به گوش همگان می‌رسید کسی سودای نواختن ملودی آواز استاد شجریان را نداشت. اما در روزگاری که اصل‌ها دریغ شده است مجال جولان آنهایی است که هنرشان در حد اعلا نیست و نتوانسته‌اند بر پای همت خویش ایستاده و به هنر شناخته شوند اما می‌توانند از این بازار نان نام هرچند موقت چندروزه را ببرند. آن می‌شود که یکی با سنتور و موسیقی الکترونیک تقلایی برای تصویرگری ملودی آن دعای زیبا می‌کند که البته بیشتر به نعش کالبد آن آواز می‌ماند و ادعای بزرگ‌تری که دم از بازآفرینی می‌زند هم تنها نشان‌گر جعل آفرینش و روزگار افول هنر و اوج‌گیری جعلیات است. که هر چه ادعا بزرگ‌تر، مدعی کوچک‌تر و نا‌توان‌تر.

اگر روزگاری محمدرضا شجریان توانسته بود تحریرهای مقامات رَست و عجم را به‌خوبی خواننده پرآوازه مصر، بانو ام‌کلثوم، برای بیان آواز دعای ربنا به بهترین شیوه ممکن اجرا کند؛ اکنون در روزگار کپی‌ها نوبت ارائه کسانی‌‌ست که ملودی این آواز خوانده‌شده را با ساز اجرا می‌کنند

البته هستند کسانی که شنیده شدن ملودی دعای ربنا را با اجرای هر سازی و به هر صورتی، رسوخ و ماندگاری بالای صدای استاد شجریان در جان‌ها می‌دانند اما هر هنرشناسی می‌داند که به‌طور مثال هرگز استفاده از موسیقی چهارفصل ویوالدی در آسانسور رسوخ و ماندگاری اثر را نشان نمی‌دهد بلکه آن را در حد یک شی پاپیولار، بی‌ارزش و روزمره تنزل می‌دهد که همگان از کنار آن بی‌توجه عبور می‌کنند چراکه شرایط ارائه اثر هنری شنیداری ملزمات خود را دارد و همانند یک کالای روزمره و پاپ، گذرا و بی‌اثر، ارائه نمی‎شود.