آروین صداقت کیش

این روزها کم پیش میآید یک بسته موسیقی، یک آلبوم را که می‌شنویم شگفت‌زده شویم از بس که همه شبیه هماند. دو سی‌دی حس نمادین حتی برای بار اول شنیدن چنین حسی را در آدم به وجود میآورد. به تعجب وامیدارد از این‌که چطور آهنگسازی با این آثار پخته و گاه زیبا و ماهرانه تا این اندازه کم شناخته و شنیده شده است. یا برعکس چگونه «حسین اصلانی» آهنگساز که این روزها در دنیای موسیقی کمتر نامی از او به گوش می‌خورد و به اصطلاح پرآوازه نیست، آثاری اینچنین درخور شهرت دارد. اینگونه، شگفتی یادآوری می‌کند که رابطه شهرت و ارزش آثار همیشه مستقیم نیست و ما نیز در یافتن کم‌آوازگان با ارزش در تاریخ موسیقیمان کوشا نیستیم. در یابندگی کوشا نیستیم که هیچ، در فراموش کردن آهنگسازی که یک دهه و بیشتر در رادیو ایران سابقه فعالیت موثر دارد نیز پیشی می‌گیریم. دو سی‌دی «حس نمادین» نوعی مرور بر حاصل عمر یک آهنگساز است در مدت زمان 35 سال و تجربه‌های موسیقایی و غیرموسیقایی که از سر گذرانده است. حدود چهار دهه‌ای که در زندگی او با یک مهاجرت، درد و رنج جسمی و روحی (آن طور که خودش می‌گوید) و امید، پادزهر همه اینها رنگ‌آمیزی شده و هر یک از اینها نیز در موسیقیاش بازتابی یافته است. از این رو آثار او حدیث نفساند، همین آنها را از آلبوم‌های همگونه دیگری که در دوره حاضر منتشر می‌شود متفاوت می‌کند، به ویژه که آهنگساز در دفترچه آلبوم به شرایط جسمی و روحی منجر به هر یک از قطعات اشاراتی کرده است. این حدیث نفس شاید در کار دیگران هم هست، اما لااقل به این شکل به آن تصریح نمی‌کنند. از این راه ویژگی‌های روانشناختی قطعات، مخصوصا آنجا که خود آهنگساز هم تاییدش می‌کند-تا آنجا که توان بازگویی محدود موسیقی اجازه می‌دهد- شنونده را با خود به دنیای همان تجربه‌های زیسته هنرمند می‌کشاند.

قطعات موجود در آلبوم حس نمادین اغلب عنصری از ایرانی بودن را با خود دارند، خواه این عنصر ملودی و ریتم‌های مشخص باشد همچون «چهارگاه برای پیانو» و «پل ایرانی؛ ترکیب الکترونیک» یا پیچیده و پوشیده‌تر مانند «قطعه برای فلوت» و «حس نمادین». دگرگونی‌های آن عنصر ایرانی که می‌شنویم در طول زمان رابطه نمادی از رابطه آهنگساز است با موطنش، با جغرافیای زادگاهش که با حضور طبیعی و بی‌واسطه در محیط در «قطعه برای پیانو و ارکستر» آغاز می‌شود، با سرگشتگی میان دو دنیا در «کوارتت زهی» و «قطعه‌ای برای کلارینت» ادامه می‌یابد و تا نوستالژی مهاجرانه‌ انباشته در قطعه حس نمادین و بازگشتش به موسیقی گیلانی به نهایت می‌رسد. در نتیجه قطعات را کم و بیش اگر به ترتیب زمانی بنگریم نمودی از سرگذشت مهاجرت یک هنرمند ایرانی هستند در عین آن که هر یک تجربه‌ای منحصر به فرد را نیز در خود دارند. یک بار دیگر مهاجرت، برکنده شدن از بر و بوم و پرتاب شدن به جهان دیگری، این مساله بزرگ انسان معاصر (و مخصوصا انسان ایرانی دهه‌های اخیر) به شکل هنرمندانه به شنونده یادآوری می‌شود. این مهاجرتی است که حتی پیش از جابه‌جایی فیزیکی می‌تواند در وادی ذهن آغاز شده باشد.

گذشته از مهاجرت و تجربه دردمندانه و البته انسانی آهنگساز، قطعات این آلبوم از نظرگاهی صرفا موسیقایی نیز قابل توجه‌اند و نیز سیر تطور ذهن سبکی و مهارت موسیقایی آهنگساز را نیز به نمایش می‌گذارند. این امر هم در مورد آنها که نیم نگاهی به گونه‌های موسیقی مدرن در قرن بیستم (بیشتر اوایل آن قرن) دارند صدق می‌کند، مثل «کوارتت زهی» و هم آنهایی که فضایی رومانتیک‌تر یا ایرانی‌تر دارند، مثل «قطعه‌ای برای کلارینت». بهترین شاهد این تغییرات که در جهت بهبود نیز بوده است، دو نسخه مختلف از «قطعه برای ارکستر و پیانو» است که با فاصله بیش از سه دهه از یکدیگر ساخته شده‌اند و دگرگونی‌هایی در جهت فخامت و انسجام بیشتر در سازبندی و ... آنها به چشم می‌خورد. قطع نظر از سیر تطور تفکر آهنگسازانه، لحظات شورانگیز یا شاعرانه، با آنچه لحظات موسیقایی ناب خوانده می‌شود، نیز در این مجموعه آثار اصلانی کم نیست. مخصوصا در قطعاتی که برای فلوت، فلوت و پیانو و کلارینت نوشته شده که گاه حتی هیجان‌انگیز و نفس گیرند.

 دو سی‌دی «حس نمادین» نوعی مرور بر حاصل عمر یک آهنگساز است. گذشته از مهاجرت و تجربه دردمندانه و البته انسانی آهنگساز، قطعات این آلبوم از نظرگاهی صرفا موسیقایی نیز قابل توجهاند و نیز سیر تطور ذهن سبکی و مهارت موسیقایی آهنگساز را نیز به نمایش می‌گذارند

حسین اصلانی، و درنتیجه بخشی از هنرمندانگی آثارش نیز، برآمده از ساختار آموزش موسیقی این کشور در روز و روزگاری است که کیفیت آموزش موسیقی بسیار بالا بود و اهداف و نتایج آن لااقل از نظرگاه بنیانگذاران و مجریانش روشن و شفاف به نظر می‌رسید. نقش معلمانی همچون «هوشنگ استوار» و ... و سیستمی که به آنها میدان آموزاندن نسل بعد می‌داد، چیزی است که این دست آثار به ما گوشزد می‌کند. بدین ترتیب شاید آلبوم حس نمادین به طور ضمنی اهمیت نقش کیفیت آموزش در شکوفایی هنری را در خاطر آورد و نیز باز به طور تلویحی توجهی بدهد به این که سردرگمی امروزین در آموزش چگونه می تواند نیروی هنری را هدر کند و جوشش‌ها و استعدادهای انفرادی را به  هرز بدهد و جان‌های هنرمندان را خسته و فرسوده کند.