کارور با وجود آن‌که دیر به شهرت و موفقیت رسید و زود درگذشت، اما پس از مرگ آنچنان تأثیری بر داستان کوتاه در قرن بیستم گذاشت که نام و آثارش جاودانه شدند. او داستان کوتاه مدرن را که پس از اوج گرفتن با «همینگوی» دیگر رمق و محبوبیت دهه‌های قبل را نداشت و رو به زوال و تکرار بود، در دهه ۸۰ میلادی با نوآوری‌های خود احیا کرد. از مشهورترین آثار وی که پیش از این در ایران به چاپ رسیده‌اند، می‌توان به مجموعه داستان «کلیسای جامع» و داستان مشهور «وقتی از عشق حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم» اشاره کرد. داستان‌های ریموند کارور بسیار ساده و موجزند، اکثر آن‌ها به پیش پا افتاده‌ترین و رایج‌ترین مسائل زندگی عاطفی و شخصی افرادی می‌پردازند که خود بسیار ساده و بی‌تکلف‌اند؛ مانند اختلافات و دعوا‌های زناشویی، شکست‌های شغلی، سوءتفاهم‌های رایج میان آدم‌ها در یک جمع، اعتیاد به الکل و غیره. کارور با مهارت فراوان، برشی از یک موضوع یا موقعیت روزمره و ساده را به داستانی جذاب تبدیل می‌کند. زاویه نگاه وی به مشکلات و آشفتگی‌های انسان معاصر بعضا بسیار صریح و بی‌رحمانه است. مجموعه داستان «خواهش می‌کنم ساکت باش» شامل داستان‌هایی است از سال‌های مختلف و بیشتر ابتدایی کار نویسنده، که برخی از آن‌ها پیشتر نیز ترجمه شده‌اند؛ مانند «همسایه ها» یا «شما دکترید». همین پراکندگی ترجمه و چاپ داستان‌های کوتاه ریموند کارور در ایران توسط نشر‌ها و مترجمان مختلف در دو دهه گذشته باعث شده که امروز یک مجموعه یک‌دست، منسجم و کامل از داستان‌های او (مانند چخوف) در دسترس مخاطبان نباشد. «خواهش می‌کنم ساکت باش» توسط مصطفی شایان و اکرم شایان ترجمه و توسط نشر کوله پشتی منتشر شده است.