محمد تقی‌زاده

«آنجا همان ساعت»، فیلمی به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی سیروس الوند است که امضای این فیلمساز پیش‌کسوت در سراسر فیلم به‌خوبی قابل‌ردیابی است و دوستداران سینمای الوند به‌خوبی آثار او را در دهه‌های گذشته از «مزاحم» و «دست‌های آلوده» تا فیلم‌هایی چون «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» در فیلم به یاد می‌آورند.

در آنجا همان ساعت، همان مؤلفه‌های نویسندگی و الگوهای روایی آثار الوند مشخص و دنبال می‌شود؛ وجود شخص سوم مزاحم که راس مثلث عشقی را شکل می‌دهد و یک بدمن تمام‌عیار است که می‌خواهد زندگی آرام زوج عاشق را بر هم بزند، یک مرد عیار و جوانمرد که پیر و بزرگ محله است و فیلم باوجود و حضور او مسیرش تغییر می‌کند و تداعی‌گر کاراکتری کلاسیک از قهرمان‌های فیلم‌های قبل از انقلاب است. نیز زن‌هایی که همواره تحت اتهام و ابهام هستند و داستان فیلم تا حد زیادی پیرامون آن‌ها و تصمیمات آن‌ها می‌گذرد.

خلاصه داستان فیلم 

فیلم آنجا همان ساعت روایتگر زندگی زوجی جوان به نام «امیر» و «رعنا» است. امیر کارگر یک کارگاه بلورسازی‌ست و رعنا معلم دبستان. آن‌ها زندگی عاشقانه‌ای را در محله‌ای قدیمی در حاشیه شهر آغاز کرده‌اند. اما در میانه این آرامش، یک حادثه جنون‌آمیز، خوشبختی آن‌ها را نشانه می‌گیرد. فیلم با نگاهی روان‌شناسانه، به مرور نشان می‌دهد که چگونه یک اتفاق ظاهراً ساده می‌تواند به بحرانی عمیق تبدیل شود.سیروس الوند در این فیلم تلاش کرده از دل یک روایت شخصی و ساده، ملودرامی اجتماعی و قابل تأمل بسازد. با استفاده از زوجی از طبقه متوسط، تقابل انسان با تقدیر، حادثه و تراژدی را در قالبی ملموس و رئالیستی به تصویر کشیده است. از نقاط قوت فیلم می‌توان به بازی درخشان پرویز پرستویی در نقش مکمل و تلاش ماهور الوند برای تثبیت جایگاه خود در سینمای جدی اشاره کرد.

نگاهی کوتاه 

به کارنامه سیروس الوند

سیروس الوند از فیلم‌سازان باسابقه سینمای ایران است که فعالیت خود را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد. وی پیش از انقلاب، منتقد سینما و نویسنده مجلاتی چون ستاره سینما و فردوسی بود و در سال ۱۳۵۳ با فیلم توقیف‌شده سنجر وارد عرصه کارگردانی شد.

در دهه‌های بعد، الوند آثار متعددی ساخت که برخی از آن‌ها به موفقیت‌های تجاری و هنری رسیدند:

- دهه ۷۰: دوران اوج کاری او با فیلم‌هایی چون دست‌های آلوده، چهره، ساغر و یک‌بار برای همیشه بود.

- دهه ۸۰: فیلم‌هایی چون پرتقال‌خونی، مزاحم و رستگاری در ۸:۲۰ نشان از ادامه حضور جدی او در سینمای جریان اصلی داشتند.

- دهه ۹۰: پس از فیلم نسبتاً کم‌فروغ این سیب برای تو (۱۳۹۳)، با آنجا همان ساعت سعی کرد بار دیگر به فضای جدی و اجتماعی بازگردد.

تحلیل و نقد فیلم

فیلم بعد از هفت سال از ساخت در تابستان ۱۴۰۴ به نمایش درآمد و ردپای کهنگی در بسیاری از ابعاد بخصوص مضامین انسانی و حمایتی از زنان ایرانی قابل بحث است. زن فیلم با اینکه حرف مهمی می‌زند و قرار است نماینده زنان بی‌دفاع و مظلوم ایرانی در مقابل قوانین سخت و پر اشکال و همچنین مردان شکاک و حق به جانب را ایفا کند، سال‌هاست که در سینما و سریال‌ها حرفش زده شده و تصویر چنین شمایلی شاید در سال ۱۳۹۷ می‌توانست برای جامعه جذاب و حتی جریان‌ساز باشد، اما پوست انداختن جامعه در همین هفت سال و اتفاقاتی که مردان و زنان ازسرگذراندند، تاریخ مصرف چنین حرف‌هایی را منقضی و حتی برخی از آن‌ها را دمده و شعارزده کرده است.

نکته مهم دیگر این است که فیلم مشخص نمی‌کند کجا ایستاده و قرار است به حمایت از زن امروزی بپردازد و مطالبه حقوق او را در جامعه مردسالار طلب کند یا پیرو الگوهای فیلمفارسی، ناموس را به عنوان موتور محرک داستان و محل رفع و رجوع کاشت و برداشت‌ها قرار دهد.

بااین‌حال، فیلم آنجا همان ساعت تاحد زیادی فیلم پرکششی است و به نظر می‌رسد می‌تواند برای بخشی از جامعه جذاب باشد. فیلم داستان زوجی را روایت می‌کند که وارد محله جدید می‌شوند و یک مرد مزاحم زندگی آن‌ها را تهدید و دچار مشکل می‌کند. خرده داستان‌های مربوط به مرد مزاحم با بازی امیرحسین فتحی و همچنین تقابل او با ماهور الوند از یک سو و ارتباط دوستانه فتحی با رفقای کاری خود یعنی پرویز پرستویی در نقش وارطان و یک فرد دیگر، محل اصلی دعوا و کشمکش‌های فیلم است. چرا که فیلم اساساً با شرط‌بندی فتحی با دوستانش شروع می‌شود تا شرط‌بندی به یک مساله عشقی و ناموسی ختم می‌شود و اینجا است که تعلیق اصلی داستان برای توانستن یا نتوانستن بدمن فیلم شروع می‌شود. از همین رو است که می‌توان مدعی شد فیلم کشش‌های حداقلی را برای جذب مخاطب دارد و سیروس الوند و سابقه چند دهه فیلمنامه‌نویسی و حضور به‌عنوان سناریست فیلمسازان دیگر، کاشت و برداشت‌های مختلفی را برای به تله انداختن مخاطب خود طراحی کرده و با نوعی فیلمنامه مهندسی شده و البته کلیشه‌ای  

مواجه هستیم.

باید به فیلمبرداری درجه یک و حتی سخت اصغر رفیعی جم در فیلم اشاره کرد که در کنار موسیقی همراه‌کننده ستار اورکی و تدوین مستانه مهاجر، بخش فنی فیلم را غنی و حایز اهمیت کرده است

کلیشه در «آنجا همان ساعت» مسئله مهم و کلیدی است چراکه الگوریتم فیلم بر این کلیشه‌های داستانی استوار شده است برای همین است که ممکن است دسته دیگری از مخاطبان باهوش‌تر و فیلم بین‌تر خیلی زود فیلم را پس بزنند چرا که از روند روایی تا شخصیت‌پردازی و بیان مضمون، همگی تکراری است و به‌نوعی آنجا همان ساعت به طور محسوسی وامدار سینمای کلاسیک ایران و فیلمفارسی‌های آن زمان است.

اینکه بدمن فیلم تا این حد شر مطلق است و هیچ درک و شعوری از انسانیت نبرده و هیچ نقطه سفیدی در زندگی‌اش نیست، اینکه وارطان با بازی پرستویی تا این حد مثبت و سفید است و یک جوانمرد تمام‌عیار و ناموس‌پرست واقعی است که هیچ نقطه سیاهی در زندگی‌اش نیست و همچنین صحه‌گذاشتن روی حماقت چند کاراکتر اصلی فیلم از جمله رعنا و امیر با بازی ماهور الوند و شهرام حقیقت‌دوست، از جمله همین کلیشه‌های شخصیت‌پردازی است که سازندگان روی آن خیلی حساب باز کردند.

برای مثال خیلی طول می‌کشد تا برای گروه شرط‌بندی فیلم مشخص شود که رعنا متأهل است و اصلاً اگر این نادانی و نفهمی نبود شاید شرطی بسته نمی‌شد و اساساً داستانی شکل نمی‌گرفت. این در حالی است که در آن محله کوچک خیلی زود مشخص می‌شود که یک خانواده متأهل وارد محل شده است و توجیه صبح سرکار رفتن و شب از سرکار برگشتن امیر هم توضیح جالبی برای این گاف مهم که بخش مهمی از روایت روی آن بنا شده نیست.

در کنار موارد یاد شده باید به فیلمبرداری درجه یک و حتی سخت اصغر رفیعی جم در فیلم اشاره کرد که در کنار موسیقی همراه‌کننده ستار اورکی و تدوین مستانه مهاجر، بخش فنی فیلم را غنی و حایز اهمیت کرده است. بازی‌ها از متوسط فراتر نمی‌روند اما همچنان به نظر می‌رسد انتخاب امیرحسین فتحی برای فیلم گزینش مناسبی نبوده و با اینکه شمایل مرد مزاحم و بی کس و کار به شخصیت او می‌آید اما بازی او در بسیاری از اوقات مثل لحظه رقصیدن، اجرای ضعیف و توی ذوق زننده‌ای از آب درآمده است.