جامعه ایرانی امروز با چالش‌های پیچیده‌ای دست به گریبان است که یکی از تلخ‌ترین آن‌ها پدیده خودکشی است. این واقعیت دردناک، به عنوان یک معضل اجتماعی و فرهنگی، نیازمند توجه و تحلیل عمیق‌تری است. در شرایطی که سلامت روان و تاب‌آوری اجتماعی در اولویت قرار دارد، پیشگیری از خودکشی باید به عنوان یک ضرورت اساسی در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی مد نظر قرار گیرد.

به گزارش گروه شهر نوشت «توسعه ایرانی»، خودکشی در ایران، پدیده‌ای است که با وجود حساسیت و اهمیت فوق‌العاده‌اش، آمار و ابعاد آن همچنان در هاله‌ای از ابهام و گاه تابو قرار دارد. در روزگاری که توسعه پایدار، نه فقط در ابعاد اقتصادی و زیرساختی، بلکه در سلامت و کرامت انسانی تعریف می‌شود، نادیده گرفتن یا کم‌اهمیت جلوه دادن مقوله پیشگیری از خودکشی، به معنای نادیده گرفتن بخش حیاتی از سرمایه انسانی و اجتماعی کشور است.

خودکشی نه یک انتخاب فردی صرف، بلکه محصولی پیچیده از تعامل عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی است. از فشارهای معیشتی و اقتصادی گرفته تا مسائل مربوط به سلامت روان، انزوای اجتماعی، و حتی کلیشه‌های فرهنگی، همگی می‌توانند زمینه‌ساز این پدیده باشند. بنابراین، رویکردی جامع و چندوجهی برای پیشگیری از آن ضروری است؛ رویکردی که نه تنها به مداخله در بحران، بلکه به تقویت تاب‌آوری فردی و اجتماعی، بهبود دسترسی به خدمات سلامت روان، و ایجاد فضایی همدلانه و حمایتگر در جامعه می‌پردازد، چراکه آینده هر کشوری، بیش از هر چیز، به سلامت، امید و تاب‌آوری شهروندانش گره خورده است.

آمار خودکشی در دهه اخیر، 

دو برابر شده است

جامعه‌شناس و عضو هیأت مدیره جمعیت پیشگیری از خودکشی در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی» درباره وقوع خودکشی در کشور در پی بحران‌های مختلف گفت: مسئله خودکشی یک موضوع پیچیده اجتماعی، روانشناختی، زیستی، فرهنگی و تاریخی است که در همه جوامع وجود دارد. در برخی کشورها، با توجه به اقدامات سازمان‌های بهداشتی و جهانی، روند خودکشی کاهش یافته است. برای مثال، در سال‌های اخیر، تعداد خودکشی‌ها در برخی کشورها از ۸۰۰ هزار نفر به ۷۰۳ هزار نفر کاهش یافته است. 

اردشیر بهرامی ادامه داد: اما در ایران، بر خلاف این روند جهانی، طی سه یا چهار دهه اخیر، نرخ خودکشی به طور مداوم افزایش یافته و به ویژه از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳، این روند افزایشی قابل توجهی داشته است. به طوری که می‌توان گفت میزان خودکشی تقریباً دو برابر شده است.

شاهد خودکشی‌های نوظهورِ نیازمند تحلیل هستیم 

عضو هیأت مدیره جمعیت پیشگیری از خودکشی درباره دلایل افزایش حدود دوبرابری خودکشی در ایران طی یک دهه گذشته گفت: شاید روانشناسان و روانپزشکان مسئله را با نگاه پزشکی و فردی ببینند اگرچه این نگاه در جای خود درست و صحیح است اما سطح تحلیل در این زمینه فرد است اما وقتی به دنبال چرایی این هستیم که به چه دلیل در یک جامعه خودکشی طی یک دهه دو برابر شده است، در واقع دلایل این افزایش را باید در تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جستجو کرد. وقتی ما شاهد خودکشی‌های نوظهوری مانند خودکشی دانشجویان و رزیدنت‌های رشته‌های مختلف پزشکی هستیم یک مسئله جدید است که نیاز به تحلیل و فهم درست دارد.

بهرامی گفت: وقتی به دنبال چرایی افزایش خودکشی هستیم باید مسائل و تجربه‌های کلان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز لحاظ کنیم. در سطح کلان طی این مدت ما با بحران‌های اقتصادی، مالی، گرانی، تورم، و فروپاشی اجتماعی، به همراه بحران‌های اقلیمی و مهاجرت‌های بی‌رویه روبرو بوده‌ایم که این‌ها می‌تواند، از عواملی باشد که به افزایش خودکشی‌ها منجر شده‌اند. 

نکته مهمی که در بحث خودکشی وجود دارد این است که زنان در شرایط بحران و مشکلات بیشتر از مردان کمک می‌گیرند. زنان بیشتر درخواست کمک می‌کنند، فریاد می‌زنند و می‌گویند که به کمک نیاز دارند. اما یک مرد، به لحاظ روانشناسی، به سختی می‌تواند از کسی کمک بخواهد

وی با اشاره به تبعات طولانی مدت کرونا گفت: پدیده کرونا نیز تأثیر عمیقی بر وضعیت روانی جامعه داشته است. نوجوانانی که در دوران کرونا از بسیاری از فرصت‌های اجتماعی و ارتباطی محروم شدند، ممکن است اکنون با مشکلات جدی‌تری مواجه شوند. این انزوا و فشارها می‌تواند به افزایش تمایل به خودکشی در گروه‌های مختلف سنی منجر شود. همچنین مرگ و میرهای دوره کرونا که نتوانستیم به دلایل شرایط کرونا برای آن‌ها سوگواری مناسبی داشته باشیم. 

جامعه متوسط  تحت فشار بحران‌های اقتصادی دچار سقوط شده است

این جامعه‌شناس تصریح کرد: اما بعد مهم دیگر در مسئله خودکشی این است که موضوع بحران‌های مالی و اقتصادی در جامعه ایران به ویژه بر طبقه متوسط آثار عمیقی گذاشته است و کمتر کسی است که با این بحران مواجه نشود. این طبقه، که به نوعی مرز مشخصی با طبقه فقیر ندارد، دچار بحران و سقوط شده و با مشکلات و چالش‌های متعددی مواجه شود که به نوبه خود امید را از بین می‌برد و فرصت‌های اجتماعی را محدود می‌کند. 

بهرامی گفت: فقر، بی‌درآمدی و عدم ثبات اقتصادی به لحاظ کسب و کار به گونه‌ای بر زندگی افراد تأثیر می‌گذارد که آن‌ها را در تأمین نیازهای اولیه زندگی، آموزشی و درمانی ناتوان می‌سازد. در نتیجه، سبک زندگی و فرصت‌های اجتماعی و شاد زیستن به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد. مشکلات مالی و گرانی، به ویژه در حوزه‌های دلار، تجارت و تأمین نیازهای اولیه، به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی دامن زده است.

کاهش سرمایه اجتماعی 

می‌تواند از دلایل خودکشی باشد

وی ادامه داد: از سوی دیگر، کاهش سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد، همکاری و همدلی، نیز از دیگر ابعاد این بحران است. جامعه‌ای که حمایت اجتماعی قوی ندارد، بیشتر در معرض خودکشی و خشونت قرار می‌گیرد. وجود منابع حمایتی اجتماعی، روانی و عاطفی در خانواده و شبکه‌های خانوادگی و اجتماعی می‌تواند به افراد کمک کند تا در شرایط دشوار تنها نمانند و به نوعی از حمایت برخوردار شوند. بخشی از آسیب‌های اجتماعی که امروز در جامعه با آن مواجه هستیم به دلیل فرسایش سرمایه اجتماعی است که در جامعه ما قبلا وجود داشته اما الان به دلیل بحران‌های جامعه کمرنگ شده است.

این عضو هیأت مدیره جمعیت پیشگیری از خودکشی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به خودکشی در اقشار مختلف جامعه گفت: در کشورهای در حال توسعه، خودکشی‌ها به ویژه در میان جوانان شایع‌تر است. همچنین آمار جهانی نشان می‌دهد که بین ۶۰ تا ۷۰ درصد خودکشی‌ها در مردان رخ می‌دهد، یعنی زنان سه برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می‌کنند اما مردان سه برابر بیشتر از زنان جان خود را در خودکشی از دست می‌دهند.

علل خودکشی منجر به فوت در مردان 

بهرامی گفت: در واقع، بحران مردانگی و نقش اجتماعی مردان در جامعه، به ویژه در شرایط اقتصادی دشوار، به افزایش نرخ خودکشی در این گروه منجر شده است. این وضعیت نیازمند توجه و تحلیل دقیق‌تری است تا بتوان راهکارهای مؤثری برای کاهش این معضل اجتماعی ارائه داد. انتظارات و توقعاتی که هم در سطح جامعه و هم در حوزه خانواده وجود دارد، بر دوش مردان قرار دارد. مردان باید این انتظارات را برآورده کنند. وقتی که در اثر بحران‌های مالی نمی‌توانند به این انتظارات پاسخ دهند، دچار بحران‌های روحی و روانی می‌شوند و بیشتر آزار می‌بینند. 

وی ادامه داد: در عین حال، در فرهنگ جامعه ایرانی، مرد به گونه‌ای تعریف شده که در مقابل مشکلات نباید خم به ابرو بیاورد. او نباید غر بزند، ناله یا گریه کند و به عنوان ستون خانواده و جامعه شناخته می‌شود. این مرد باید تاب‌آوری، تحمل و قدرت داشته باشد و نباید ضعیف باشد یا در زمان مشکلات کم بیاورد.

اردشیر بهرامی در گفت‌و‌گو با «توسعه ایرانی»: شاید روانشناسان و روانپزشکان مسئله خودکشی را با نگاه پزشکی و فردی ببینند اگرچه این نگاه در جای خود درست و صحیح است  اما وقتی به دنبال چرایی این هستیم که به چه دلیل در یک جامعه خودکشی طی یک دهه دو برابر شده است، رویکرد ما باید تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باشد

این جامعه‌شناس گفت: فشارهای اقتصادی و انتظارات فرهنگی و اجتماعی که نسبت به مردان وجود دارد، می‌تواند باعث شود که این مردان از درون دچار فروپاشی شوند. مشکلات روحی و روانی، به ویژه مشکلات عاطفی و روانی در فضای خانواده نیز وجود دارد. به لحاظ کنش‌های ارتباطی، عاطفی و حتی جنسی که در خانواده وجود دارد، مردان معمولاً آسیب بیشتری می‌بینند.

بهرامی در ادامه گفت: نکته مهمی که در این بحث وجود دارد این است که زنان در شرایط بحران و مشکلات بیشتر از مردان کمک می‌گیرند. زنان بیشتر درخواست کمک می‌کنند، فریاد می‌زنند و می‌گویند که به کمک نیاز دارند. اما یک مرد، به لحاظ روانشناسی، به سختی می‌تواند از کسی کمک بخواهد. 

تغییرات می‌تواند به بروز مشکلات جدیدی در جامعه منجر شود

وی ادامه داد: نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که ۶۰ درصد خودکشی‌ها در میان مردان بین 30 تا 50 ساله، روی می‌دهد. این افراد معمولاً به عنوان والدین شناخته می‌شوند و از طبقه متوسط جامعه هستند. جامعه ما در حال تغییر بافت جمعیتی است و این تغییرات می‌تواند به بروز مشکلات جدیدی منجر شود. 

بهرامی تصریح کرد: این تغییرات به ویژه در میان نسل دهه شصتی‌ها محسوس است که همواره با مشکلاتی مانند کنکور، اشتغال، ازدواج و کسب و کار مواجه بوده‌اند. حالا با پدیده میانسالی و سالمندی جامعه روبرو هستیم. این وضعیت نشان‌دهنده سیاست‌های غلطی است که در اوایل دهه 60 اتخاذ شده و جمعیت زیادی در ایران متولد شده‌اند. این افراد به لحاظ شرایط اجتماعی، خشونت بیشتری را تجربه می‌کنند و متأسفانه این وضعیت هر سال بیشتر می‌شود. 

این جامعه‌شناس گفت: سیاست‌گذاری اجتماعی ما برای کمک به این افراد بیشتر با نگاه مدیکال و روانپزشکی است. اما بسیاری از مسائل و مشکلات خودکشی می‌تواند با نگاه‌های اجتماعی و فرهنگی کنترل شوند. زیرا همه افرادی که خودکشی می‌کنند دچار اختلال روانی نیستند. تنهایی و انزوا، تفرد و میل به گریز از اجتماع به خاطر همین مشکلات، میل به رهایی از جامعه و آدم‌ها را به وجود می‌آورد.

عضو هیأت مدیره جمعیت پیشگیری از خودکشی: وقتی به دنبال چرایی افزایش خودکشی هستیم باید مسائل و تجربه‌های کلان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز لحاظ کنیم. در سطح کلان طی این مدت ما با بحران‌های اقتصادی، مالی، گرانی، تورم، و فروپاشی اجتماعی، به همراه بحران‌های اقلیمی و مهاجرت‌های بی‌رویه روبرو بوده‌ایم که این‌ها می‌تواند، از عواملی باشد که به افزایش خودکشی‌ها منجر شده‌اند

افراد خودکشی نمی‌کنند که بمیرند، می‌خواهند مشکلاتشان را   از بین ببرند

وی تصریح کرد: در نهایت، باید گفت که افراد نمی‌خواهند خودکشی کنند که بمیرند، بلکه می‌خواهند دردها و مشکلاتشان را از بین ببرند. اما به دلیل‌ نبود سیستم و منابعی برای حل مسائل و مشکلات، این افراد به اشتباه به خودکشی به عنوان یک راه‌حل روی می‌آورند. در شرایطی که افراد نمی‌توانند از دیگران کمک بگیرند، باید فرهنگ حمایت‌طلبی را در جامعه ترویج و تشویق کنیم و به مردم بگوییم که در شرایط بحرانی از کجا کمک بگیرند. منابعی مانند اورژانس اجتماعی و حمایتی باید معرفی شوند و نگاه ما در سیاست‌گذاری از نگاه فردی به اجتماعی تغییر کند.

دلایل افزایش خودکشی را باید در تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جستجو کرد. وقتی ما شاهد خودکشی‌های نوظهوری مانند خودکشی دانشجویان و رزیدنت‌های رشته‌های مختلف پزشکی هستیم یک مسئله جدید است که نیاز به تحلیل و فهم درست دارد