علیرضا بخشی استوار

«حراج تهران» یکی از رویدادهایی است که طی سال‌های گذشته همواره با حواشی بسیاری مواجه بوده است. رقم‌های فروشی که در پایان این حراج اعلام می‌شود همیشه این سوال‌ را به وجود می‌آورد که این پول کلان که گاهی با بودجه سالانه سینمای ایران برابری می‌کند در کجا ذخیره می‌شود و به جیب چه کسانی می‌رود؟ آیا اگر بخشی از این هزینه گزاف صرف هنرهای تجسمی شود وضع هنر ایران شکل دیگری به خود نمی‌گیرد؟ آیا دلالانی در این میان حضور دارند؟ و این که چرا هر ساله تنها تعداد اسامی خاص و البته آثاری مشخص در این حراج‌ها به فروش می‌رسند.اما این پرسش‌ها و این نوع نگاه با توجه به سابقه‌ای که حراج‌ها در جهان دارند پرسش‌هایی کاملاً غیرتخصصی است. مبنای حراج‌های هنری در جای جای جهان مشخص است. یعنی قاعده‌ آثار راه یافته به این حراج‌ها و شکل و میزان چکش‌خوردن آثار و رشد صعودی آنها مشخص است و نکته‌ای که بسیار قابل تامل است حراج‌های هنری با سابقه 250 سال در جهان کمتر از دو دهه است که در ایران پا گرفته و تلاش این بوده تا به موقعیتی مطلوب در موضوع اقتصاد هنر برسد.

 کارکرد‌های ضدتورمی حراج‌ها

استفاده از واژگانی چون «دلالی» در حراج و مسئله «واسطه‌گری» میان هنرمند و مشتری یکی از مسائلی است که هر ساله درباره حراج تهران و در کل حراج‌ها مطرح می‌شود. این که نهادهایی در این میان به وجود می‌آیند که در حذف هنرمند در چرخه اقتصاد هنر تاثیرگذار هستند. این نهادها به نوعی صرفاً گالری‌دار و مجموعه‌دار را به عنوان دو رکن اصلی حیات خود موردنظر قرار می‌دهند و هنرمند به عنوان پدیدآورنده اصلی اثر از میان برداشته می‌شود و این پول به او و زندگی او هیچ دخلی ندارد؛ چه بسیار هنرمندانی بودند که در فقر مردند و امروز آثارشان با قیمت‌هایی گزاف خرید و فروش می‌شود.

به لحاظ موقعیتی اساساً حراج‌ها به این منظور به وجود می‌آیند تا بتوانند پول‌هایی که می‌تواند جذب فضاهای تورم‌زا و به معنای دقیق کلمه دلالانه شود را کنترل کنند. متاسفانه در ایران دلالی به عنوان یک شغل خدماتی جا افتاده است. دلالان به دلیل ضعف‌های قانونی می‌توانند قیمت تمام‌شده یا نهایی یک کالا را دستخوش تغییر و با واسطه‌گری ایجاد تورم کنند.

اما اساساً کالاهای هنری کالاهای غیرتورمی هستند. یعنی پول‌هایی که می‌تواند به واسطه احتکار و یا واسطه‌گری از گردش اقتصادی خارج شوند را به نوعی دیگر وارد چرخه اقتصادی می‌کنند و سرمایه‌های سرگردان را با ایجاد نوعی تمرکز بار دیگر در گردش اقتصادی قرار می‌دهند که گردشی تورم‌زا نیست.

اگر 159 میلیارد تومانی که در حراج تهران هزینه خرید آثار شد وارد فضای دلالی کالا می‌شد این اتفاق تاثیر مستقیم بر زندگی مردم می‌گذاشت اما چنانچه فقط تک‌اثر پرویز تناولی که 14 میلیارد تومان به فروش رفت تا قیمت 159 میلیارد تومان هم به فروش می‌رسید، این اتفاق در زندگی روزمره مردم هیچ تاثیری نمی‌داشت.

اساساً کالاهای هنری کالاهای غیرتورمی هستند. یعنی پول‌هایی که می‌تواند به واسطه احتکار و یا واسطه‌گری از گردش اقتصادی خارج شوند را به نوعی دیگر وارد چرخه اقتصادی می‌کنند و سرمایه‌های سرگردان را با ایجاد نوعی تمرکز بار دیگر در گردش اقتصادی قرار می‌دهند که گردشی تورم‌زا نیست

بسیاری معتقدند که این حراج‌ها هیچ تاثیری بر زندگی خود هنرمندان ندارد اما باید به این نکته توجه کرد که در کل این حراج‌ها در ایران سابقه طولانی ندارند. در طی سال‌های گذشته، حوزه تجسمی تنها یکی از حوزه‌هایی است که بخش خصوصی در آن نقش پویاتری را ایفا کرده است و اگر این حراج کمی زودتر از این هم پا می‌گرفت وضعیت بسیاری از هنرمندان امروز تغییر می‌کرد. اما درنهایت باید دانست که چنین رویدادهایی در کل به نفع هنرمندان و سرمایه‌گذاران به شکل مشترک است هر چند اگر در زندگی سایر مردم تاثیر مستقیمی نداشته باشد و همواره این سوال باقی باشد که آن پول‌های سرگردان که در این رویداد هزینه یا سرمایه‌گذاری می‌شود از چه راهی و از کجا به دست می‌آید که این خود محمل دیگری را برای واکاوی می‌طلبد و مبنای دیگری دارد.

 مبنای ارزش یک اثر در حراج هنری

این سوال همواره برای بسیاری از افراد وجود دارد که چرا تنها آثاری مشخص و اسامی خاص هستند که در حراج چکش می‌خورند و به فروش می‌رسند. انتخاب و فروش آثار در حراج‌ها از چند قاعده پیروی می‌کنند و در حراج تهران نیز این قاعده‌ها وجود دارد. سابقه حضور و معرفی آثاری که در این حراج به نمایش درمی‌آیند تا چکش بخورند در سایر حراج‌های بین‌المللی و البته نمایش آنها در نگارخانه‌های داخلی و خارجی یکی از مهم‌ترین مبناها است. در واقع حراج‌گذاران باید اهمیت این اثر در فضای جهانی بازار هنر را نیز تحلیل کنند و میزان استقبال شرکت‌کنندگان در حراج برای خرید اثر، هم مبنایی برای حضور این آثار در حراج‌هاست. تحلیل اهمیت اثر پیشنهادی نیز یکی از مبناهایی است که حراج‌ها برای آثار در نظر دارند و بر اساس آن، بودن یا نبودن یک اثر در حراج را تعیین می‌کنند.

در  پایان اگر قیمت‌های آثار در حراج‌ تهران به رقم‌هایی به ظاهر نجومی می‌رسد باید این نکته را هم در نظر داشت که برخی از این آثار به واسطه حضور در حراج‌های خارجی ابعادی بین‌المللی دارند و قیمت‌ پایه‌ای که برای آنها در نظر گرفته می‌شود و همچنین رشدی که برای قیمت آثار حاصل می‌شود نیز در تناسب با فضای بین‌المللی است؛ اما به دلیل کم ارزش شدن پول ما به نسبت پول‌های بین‌المللی، این اعداد و ارقام بیش از اندازه به چشم می‌آیند.