متد «ارف» با بروز ژست‌ها و خودنمایی‌ها به انحراف کشیده شد

در میان اساتید ایرانی، مهدی آذرسینا، نوازنده، آهنگساز و پژوهشگر، از بدو فعالیت حرفه‌ای تاکنون نسبت به موسیقی کودک و نوجوان و ارتقای سطح آموزشی آن، توجه نشان داده است. حاصل بخشی از تلاش‌های مهدی آذرسینا کتابی دوجلدی است که «از متد ارف تا چهارگاه» نام دارد و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این هنرمند پیشکسوت فعالیت در زمینه آموزش موسیقی کودک را از دوران دانشجویی با کلاس‌های موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با متد «ارف» آغاز کرده و سپس مدیریت کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان تبریز را از سال ۱۳۵۳ تا سال ۱۳۵۹ به عهده داشته و در ادامه به آموزش کمانچه و ویلن در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تبریز و تهران پرداخته است. آذرسینا طی دوران فعالیتش ضمن همکاری با هنرمندان مطرح عرصه موسیقی و تدریس در دانشگاه‌های معتبر هنری، مسئولیت‌هایی هنری و اجرایی نیز به عهده داشته و با اینکه ظاهرا از موسیقی کودک و نوجوانان دور شده اما همچنان یکی از دغدغه‌مندان این عرصه محسوب می‌شود. خبرنگار ایلنا با او درباره آثار منتشر شده و در دست انتشار و آموزش رده سنی کودک و نوجوان گفتگو کرده است که می‌خوانید:

از فعالیت‌های اخیرتان بگویید.

با وجود بیماری کرونا، من هم مانند دیگران و همه اهالی هنر به هرحال تفاوت‌هایی در کارم ایجاد شد؛ منتهی چون تقریبا سال‌هاست دستم برای نوازندگی وضعیت مساعدی ندارد و نمی‌توانم روی صحنه به اجرا بپردازم یا حتی برای ضبط اثری ساز بزنم، طبیعتا از صحنه‌هایی که به گردهمایی اهل هنر می‌انجامیده دور مانده‌ام یا درنهایت حضوری حداقلی داشته‌ام، اما عدم برگزاری کنسرت و در خانه ماندن هیچ تاثیری به حال من نداشته و طبق روال گذشته که کار می‌کردم، کارم را ادامه می‌دهم.

 به طور مشخص به چه موضوعات و آثاری پرداخته‌اید؟

از کارهای مشخصی که انجام داده‌ام یکی تالیف چهار کتاب در زمینه موسیقی کودک بوده که «موسیقی کودک با نگاهی به متد ارف» نام دارد. این اثر بر اساس همان شیوه‌ای تالیف شده که کتاب دوجلدی «از متد ارف تا چهارگاه» را نوشته‌ام. فرم کتاب هم همان است، اما با نگاهی کمی متفاوت و مطالب تفکیک شده که در چهار جلد آمده است. کتاب اول از مجموعه «موسیقی کودک با نگاهی به متد ارف» مربوط به ریتم است و کتاب دوم به تئوری‌ها می‌پردازد. کتاب سوم نیز درباره فرکانس، نغمه و ملودی است که آواز خواندن و ساز زدن را به همراه ملودی به بچه‌ها تعلیم می‌دهد. کتاب چهارم هم شامل قطعاتی است که برای بچه‌ها مناسبند. این آثار طبق معمول ساخته‌های خودم هستند، مگر یکی دو آهنگ که از موسیقی نواحی انتخاب شده و خودم تنظیمشان کرده ام.

من زمان فشرده‌ای را به این چهار جلد کتاب اختصاص دادم و آن‌ها را از طریق انتشارات عارف منتشر کردم و حال نیز قابل دسترس هستند. غیر از این کتاب‌ها به نوشتن تعدادی از تصنیف‌های اصیل و قدیمی پرداخته‌ام. من سال‌ها در زمینه کلام، شعر، موسیقی، وزن و عروض و به طور کلی ریتم در موسیقی ایران کار کرده‌ام، لذا فکر کردم شاید نوع شناخت من از تصنیف‌ها مفید باشد. هدفم این بوده آنها را برای اهالی موسیقی و موسیقیدانانی که نوازنده، آهنگساز و خواننده هستند و از موسیقی ایرانی شناخت دارند، بنویسم.

 کتاب چهار جلدی کمانچه نوازی‌تان که سال‌ها پیش منتشر شده به چاپ چندم رسیده؟

این اثر بسیار جا افتاده و حال به چاپ هشتم رسیده است. منتهی می‌خواهم اثر جدیدم این مجموعه چهار جلدی را تعدیل کند، به این دلیل که آن اثر متدی نسبتا سنگین و یک دست است و ممکن است برای هنرجویان خستگی‌هایی را ایجاد کند. می‌خواستم قطعات ساده باشند تا هنرجویان در هر مرحله از آن‌ها استفاده کنند و بنوازند؛ تا به این ترتیب ادامه آموزش را تحمل کنند و بگذرانند.

 شما یکی از پیشگامان مربیگری کلاس‌های موسیقی در ایران محسوب می‌شوید. متد «ارف» را چگونه فراگرفتید؟

دکتر سعید غدیری که در آلمان تحصیل کرده بود و از شاگردان مکتب کارل ارف بود، متد «ارف» را به ایران آورد و من جزو اولین افرادی بودم که آن را آموختم. ایشان پس از بازگشت به ایران، رشته آموزش موسیقی را در دانشگاه هنرهای زیبا برقرار کرد. دکتر غدیری از آن طرف هم توسط رادیو و تلویزیون (حول و حوش سالهای ۱۳۴۶ و ۴۷) کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان را تاسیس کرد. من از شاگردان بسیار انگشت شمار ایشان بودم. در همین راستا، هم در دانشکده هنرهای زیبا و هم در دانشگاه علوم تربیت متد «ارف» را فرا گرفتیم. همه چیز با تدبیر و رای و نظر دکتر سعید غدیری پیش می‌رفت. زمانی که در زمینه موسیقی کودک و نوجوان به شناخت کافی رسیدیم، من مسئول کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان شهر تبریز شدم و آن را تاسیس کردم و سال‌ها مدیرش بودم و آموزش می‌دادم.

متد «ارف» به صورت خالص، شیوه‌ای است که تمام روح و روان بچه‌ها را درنظرمی‌گیرد. البته فردی که می‌خواهد آن را آموزش دهد باید از کودک و نوجوان ایرانی و فرهنگ و موسیقی کشور شناخت کافی داشته باشد و جامع و درست به این قضیه بپردازد و به نظرات مثبت ارف توجه کند

 نظر شما چه آن زمان یا امروز نسبت به متد «ارف» چیست؟

به نظرم این شیوه آموزشی در مکتبی که دکتر سعید غدیری راه انداخته بود، بسیار موثر و کارآمد بود و آن خاصیت و هدف اصلی موسیقی در تعلیم و تربیت را با خود داشت. بگذارید برای روشن‌تر شدن موضوع مثالی بزنم. من در همان شهر تبریز، پنج شش سالی مسئولیت آموزش و تدریس را شخصا به عهده داشتم و در این زمینه کارهایی می‌کردم. از جمله اینکه دو برادر دوقلو داشتیم که در گفتارشان مشکل داشتند و هنگام انجام هر کاری آن را با تاخیر انجام می‌دادند.

مثلا دستشان در کلاس‌ها حین انجام کارها با تاخیر عمل می‌کرد و این مسئله از نظر روانشناسی کودک و مراحل تعلیم و تربیت، مشکلی محسوب می‌شود که اهل تخصص بیشتر در اینباره می‌دانند. من با این بچه‌ها موسیقی کار کردم و تاخیری که در انجام کارها داشتند از بین رفت. بعد از این اتفاق پدرشان که استاد دانشگاه بود، نامه‌ای به تلویزیون نوشت و از اینکه بچه‌هایش توسط موسیقی درمان شده اند، قدردانی کرد.

 اینکه متد «ارف» تا این حد کارآمد بوده جای بسی خوشحالی است. اما گویا این شیوه با گذشت زمان پیشرفت نکرده و کامل نشده و در نهایت مانند قبلل مورد توجه نیست.

طبق معمولِ جامعه‌ای که ما داریم متد «ارف» هم از جایی به بعد به انحراف کشیده شد. یعنی آنچه بیش از متد اهمیت پیدا کرد، نام و ژست و خودنمایی‌ها بود. در ادامه هم هر فرد پایگاهی را به عنوان متد «ارف» دایر کرد و این مقوله مقداری آشفته شد. وگرنه اینکه متد «ارف» به صورت خالص، شیوه‌ای است که تمام روح و روان بچه‌ها را درنظر می‌گیرد. البته فردی که می‌خواهد آن را آموزش دهد باید از کودک و نوجوانان ایرانی و فرهنگ و موسیقی کشور شناخت کافی داشته باشد و جامع و درست به این قضیه بپردازد و به نظرات مثبت ارف توجه کند.

 آن نظرات مثبت چه مواردی هستند؟

مدرس باید کودک و ذهنیت و رفتار او را بشناسد و در جریان رابطه او با والدینش قرار گیرد. او هچنین باید در انتخاب و استفاده درست از سازها توسط هنرجوی خردسال نظرات درستی را اعمال کند. این موارد در متد «ارف» مطرح شده و بسیار کاملند؛ منتهی همانطور که گفتم باید توسط ذهنی مطلع در رابطه با ایران و فرهنگ ایرانی مطرح شده و آموزش داده شوند. کلا متد «ارف» از همان ابتدا مفید بوده و حال نیز می‌تواند تاثیرات مثبتی بر آموزش کودکان بگذارد. مهم این است که این شیوه را به عنوان فیگور و بهانه‌ای برای خودنمایی در نظر نگیریم.

طبق معمولِ مسائل دیگر جامعه‌، متد «ارف» هم از جایی به بعد به انحراف کشیده شد. یعنی آنچه بیش از متد اهمیت پیدا کرد، نام و ژست و خودنمایی‌ها بود. در ادامه هم هر فرد پایگاهی را به عنوان متد «ارف» دایر کرد و این مقوله مقداری آشفته شد

 به طور مشخص در کتاب «از متد ارف تا چهارگاه» به چه دستگاه‌ها و گوشه‌ها پرداخته‌اید و آثار انتخابی‌تان کدام‌ها بوده؟

من گوشه‌های موسیقی ایران، قطعاتی چون «زنگوله»، «کرشمه»، «نغمه اصفهان» را برای بچه‌ها و برای ساز ارف تنظیم کرده‌ام. من برای آنکه تلفیق شعر و موسیقی به درستی انجام شود، کلام آثار مذکور را بر اساس شناختی که داشتم و آنچه لازم می‌دانستم، خودم درست کرده‌ام.  زمانی که آثاری چون «زنگوله» و «کرشمه» و «نغمه» و دیگر قطعات را می‌نویسیم، طبیعتا فواصل موسیقی ایرانی هم مطرح می‌شود. بچه‌ها این موارد را به صورت تئوری یاد نمی‌گیرند بلکه آن‌ها را می‌شنوند، یاد می‌گیرند و با موسیقی ایران بزرگ خواهند شد. بچه‌های کوچک می‌توانند سخت‌ترین تصانیف را یاد بگیرند.

 داشته‌هایتان در موسیقی ایرانی چقدر بر شیوه تدریس «ارف» تاثیر گذاشته است؟

من سالیان سال ساز زده‌ام و ردیف‌دان هستم و ردیف موسیقی ایران را نوشته و نواخته ام. سال‌ها کمانچه زده‌ام که یکی از سازهای اصیل و توانای موسیقی کشور است. لذا طبیعی است که فعالیت من بر مبنای موسیقی ایرانی باشد؛ با اینکه نگاهم، نگاهی است که کارل ارف به موسیقی داشته است. در این بخش ذات آدم‌ها مطرح است. اینکه فردی چند اصطلاح از این طرف و آن طرف بردارد و بگوید من از موسیقی اصیل بهره برده‌ام، رویه‌ای اشتباه است. آن‌هایی که به چنین موضوعاتی می‌پردازند باید با این نوع هنر و موسیقی زندگی کرده باشند. آن‌ها باید انگیزه لازم را برای آموزش داشته باشند و دلسوزی‌های لازم را در کارشان لحاظ کنند. من هروقت افرادی را می‌بینم که از انجام کارهای معمولی عاجز هستند، به این فکر می‌کنم که اگر آن‌ها آموزش دیده بودند و با ساز سروکار داشتند تا این حد دست و پا چلفتی نبودند و حرکاتشان دقیق‌تر و موزون‌تر بود. یا اگر به لحاظ ریتم و تشخیص آن نقصی در کار نوازندگان دیده‌ام، متوجه ناکارآمدی آموزش شده‌ام. همچنین اگر آدمی مدعی را ببینم که نمی‌تواند یک بیت شعر را با وزنش درست بخواند، حس می‌کنم آموزش موسیقی در این مملکت موثر نیست.