مهسا کلانکی، خبرنگار ایبنا می‌گوید: «کتابخانه «انجمن حمایت از کودکان کار» مانند این کودکان مظلوم است و بسیاری از این کتاب‌ها به سنین بزرگترها اختصاص دارد. برای مثال آثار کسروی یا کتاب‌هایی مانند «شب سراب»، «هنر درمان»، «کلیله و دمنه»، هومر، تاریخ مشروطه.» در ادامه گزارش او را از این کتابخانه بخوانید:

پیدا کردن «انجمن حمایت از کودکان کار» در کوچه پس کوچه‌های خیابان مولوی تهران سخت است. در میان ساختمان‌های قدیمی در نهایت، تابلویی کوچک را می‌بینیم: «انجمن حمایت از کودکان کار».  بچه‌های داخل محوطه بیشتر هفت تا 10 ساله هستند و اکثریت هم دختر. از شلوغی و سر و صدا مشخص است که کتابخانه، در این محوطه مکان مورد علاقه‌شان است. در ابتدای ورود به کتابخانه عکسی آشنا خودنمایی می‌کند: تصویر زنده‌یاد توران میرهادی. کسی که عمر باارزشش را برای شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان گذاشت و عاشقانه بچه‌ها را دوست داشت.    

کتابخانه بچه‌ها متراژ بزرگی ندارد، اما همین هم کافی است تا این کودکان را سر شوق بیاورد. قبل از ورود به کتابخانه قطعا انتظار دارید با مکانی روبرو شوید که کتاب‌های گروه‌های سنی کودکان را به صورتی شکیل در کنار هم قرار داده‌ است، اما متاسفانه این گونه نیست و در این میان کتاب‌هایی است که نه خواندش مناسب درک کودکان است و نه محتوایش مناسب سنشان. برای مثال آثار کسروی یا کتاب‌هایی مانند «شب سراب»، «هنر درمان»، «کلیله و دمنه»، هومر، تاریخ مشروطه.

ظاهرا ماجرای گذاشتن کتاب‌ها در این قفسه‌ها از این قرار است که بخشی از کتاب‌ها را مردم اهدا کرده‌اند و متصدیان برای اینکه کتاب‌خانه‌ها خالی نماند آن‌ها را داخل کتابخانه قرار داده‌اند به امید جایگزینی آثاری بهتر برای کودکان و نوجوانان. راستش را بخواهید بچه‌ها بیشتر در این محیط دلشان می‌خواهد کاردستی درست کنند، نقاشی بکشند و کمتر به سمت مطالعه کتاب می‌روند. اما وقتی می‌خواهند کتابی را انتخاب کنند آثار علمی - تخیلی را بیشتر دوست دارند. زمانی که گزارشم را درباره کودکان کار آغاز کردم دوست داشتم به این موضوع بپردازم این کودکان آیا کتاب می‌خوانند؟ اگر کتاب می‌خوانند چند ساعت در روز؟ اما وقتی وارد کتابخانه شدم با دیدن کتاب‌های کهنه کودکان و وجود کتاب‌های چند برابر سن آن‌ها همه چیز برایم تغییر کرد و این بار زاویه دیدم را به این سمت چرخاندم که چرا کودکان کار از داشتن حداقل یک فضای کتابخوانی محروم هستند.

آثار علمی؛ انتخاب اول کودکان

صدای «خانم‌خانمِ» بچه‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شود با دیدن ضبط صوت همه دوست دارند صحبت کنند. به بچه‌ها در کتابخانه شیر و کیک می‌دهند و این بچه‌ها همه شیر و کیک خود را - و اگر هم میوه‌ای به همراه دارند - به من تعارف می‌کنند؛ یعنی همه دارایی خود را. دوست دارم با همه آن‌ها صحبت کنم اما فرصتم کم است و از برخی از آن‌ها می‌خواهم که داوطلب شوند.

زینب کلاس دوم است می‌گوید: «بیشتر کتاب داستان می‌خواند و غیر از این کتابخانه در خانه هم کتاب می‌خواند». الهه و صدف هم چهارم دبستان هستند می‌گویند از مجله‌ای که برای عید نوروز خوانده‌اند تصمیم گرفته‌اند روزنامه‌دیواری درست کنند. الهه می‌گوید کتاب‌های «سپیدبرفی» و «زیبای خفته»، «ماجراهای تام بند انگشتی»، «جشن تولد جیم بدجنسه» را خوانده است.

بچه‌ها می‌گویند که دوست دارند کتابخانه و کتاب‌هایشان مرتب‌تر از این باشد. می‌گویند: «کتاب‌ها حس خوبی به آن‌ها می‌دهند و مطالبی به آن‌ها می‌آموزد.» توحید 12 ساله است؛ موهای بور و چشم‌های قهوه‌ای روشن دارد. از کودکان کار است که پیش از این در حوالی پارک هرندی ماسک‌زنی می‌کرده است ولی حالا در این کتابخانه بیشتر درس می‌خواند و اگر قرار باشد کتابی را بخواند قطعا کتاب علمی است.

مژگان 11 سال دارد و در کلاس چهارم ابتدایی است؛ لهجه‌اش به مردم افغان شباهت دارد. می‌گوید قبلا در جوراب‌بافی کار می‌کرده دوست دارد کتاب‌های بزرگترها را بخواند.

  کتاب‌های دورریختنی را اهدا نکنید!  

اما کار اصلی این کتابخانه بر گردن ملیحه جعفری، سرپرست کتابخانه‌های مراکز انجمن حمایت از کودکان کار است. جوان است و در برابر بچه‌ها بسیار صبور.  او می‌گوید: کتاب‌های ارسالی از سمت مردم و انتشارات مختلف ابتدا به مرکز مولوی وارد می‌شود و سپس با توجه به رده سنی کودکان در مراکز مختلف تقسیم‌بندی و ارسال می‌شود. استفاده از کتابخانه‌ها برای تمام کودکان آزاد است، هر کودکی اعم از کودکان کار و یا سایر کودکان اجازه دسترسی به کتابخانه‌ها را دارند و همچنین آموزگاران انجمن از کتاب‌های موجود استفاده می‌کنند و انجمن برای کتابخوانی کودکان و سایر اعضا محدودیتی قائل نمی‌شود.

اما او در پاسخ به این پرسش که چرا بیشتر کتاب‌ها مناسب رده سنی کودکان نیست؟ می‌گوید: اغلب کتاب‌های موجود برای رده سنی «ب» و «ج» هستند، زیرا اکثر کودکان سواد خواندن متوسط دارند که البته با آموزش‌های کاربردی روز به روز در حال پیشرفت هستند.

جدای از اینکه بخش زیادی از کتاب‌ها توسط انجمن کودکان کار تهیه می‌شود، بخشی دیگر توسط مردم به مراکز اهدا می‌شود. خانواده‌ها اغلب کتاب‌هایی که در خانه داشته‌اند، برای کودکانشان بوده است را به انجمن اهدا می‌کنند. گاهی برخی مردم؛ که البته درصدشان کمتر است، انجمن‌ها را شبیه به مکانی می‌بینند که می‌توانند وسایل دور ریختنی خود را به آنجا ببرند. بارها شاهد بوده‌ایم، کتاب‌هایی پاره و کثیف و یا اسباب بازی‌هایی خراب را به انجمن اهدا کرده‌اند و دیدن این صحنه ها جدای از اینکه برای پرسنل ناراحتی به همراه دارد، باعث تضییع وقت کادر انجمن می‌شود.  

سرپرست کتابخانه‌های مراکز انجمن حمایت از کودکان کار می‌افزاید: مسئله این است که فضای کتابخانه ها مخصوصا برای کودکان آسیب، باید شادابتر و کتاب‌های موجود در قفسه‌ها قدرت جذب کودک به سمت خود را داشته باشند، این همه، بسته به تصویرگری جذاب، داستان هایی نو و خلاقانه، ایده‌هایی برتر برای کتاب‌ها که این روزها اکثر انتشارات کودک به خوبی این امر را متوجه شده‌اند و ما شاهدیم کتاب‌های با کیفیتی در کشور منتشر می‌شوند که تمام رده‌های سنی را پوشش می‌دهند.  همانطور که گفته شد کتاب‌های بسیاری به انجمن ارسال می‌شود ولی چون اغلب مناسب سن کودکان نیستند، به ناچار از قفسه‌ها کنار گذاشته می‌شوند.

او در ادامه  از مردم و موسسات و شرکت‌ها و انتشاراتی که به صورت تخصصی برای کودکان فعالیت می‌کنند مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب تاک، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، کارگاه کودک، کتاب‌های بنفشه، نردبان، افق، دیبایه، امیرکبیر، فندق، پرتقال، سروش و سایر انتشارات ها دعوت می‌کند تا کودکان کار و آسیب را تنها نگذارند. تمام کودکان را مانند فرزندان خودشان مورد لطف و محبت قرار دهند و کتاب هایی باکیفیت را در اختیار انجمن‌هایی که برای حقوق کودک فعالیت می‌کنند قرار دهند و آن‌ها را در این راه دشوار همراهی کنند.

بچه‌های کار کتاب‌های نو دوست دارند

اوضاع امروز کشور که به دلیل درگیر شدن با کرونا شرایطی بحرانی را تجربه می‌کند، برای کودکانی که جز در خیابان‌ها و از سر نادیده گرفته شدن، دیده نمی‌شوند و برای کودکانی که در میان زباله‌ها تنها کودکی را فراموش نمی‌کنند که زندگی کردن را هم از یاد می‌برند، دشوارتر و خطرناک‌تر است. بنا بر قانون مبارزه با کار کودک در ایران نیز یکی از مسائل جدی در حوزه‌ حقوق کودکان است که توفیق آن علاوه بر مبارزه با فقر، جنگ و تبعیض طبقاتی در گرو مشارکت نهادهای عمومی، مسئولیت‌پذیری و آگاهی همه‌ سطوح جامعه، افزایش دانش فنی متخصصان و فعالان مربوطه به ویژه نهادهای سیاست‌گذار، قانون‌گذار و جامعه‌ مدنی است.

گویا این بچه‌‌ها در میان همسالانشان غریبه‌اند؛ گاهی انگاری چهره‌شان به کودک می‌ماند، آن‌ها شرایط بزرگ‌تر از سنشان را درک می‌کنند. در این شرایط تنها خوشحالیشان مکان‌هایی مانند یک کتابخانه است؛ کتابخانه‌ای که در آن کودکی را لمس کنند نه کتاب‌های کهنه و دوراندیختنی بزرگسالان را.

... و روز که به ظهر رسید بچه‌ها کتابخانه را جارو کردند و طی کشیدند. بعضی کتاب‌ها را سر جایشان گذاشتند و بعضی دیگر بُردند تا بخوانند و رفت تا فردایی دیگر.