مشکل موسیقی سیستم معیوب مدیریتی است

در میان ارکسترهای ایرانی «آیسو» یکی از پرکارترین‌هاست که البته نسبت به دیگر ارکسترها شرایط متفاوت‌تری دارد به این دلیل که صرفا ایرانی نیست و می‌توان آن را ایرانی، اتریشی دانست. ارکستر سمفونیک آیسو (ایران-اتریش) از سال ۱۳۸۵ در انجمن فرهنگی اتریش در تهران آغاز به کار کرده و مدیریت هنری این مجموعه برعهده کریستیان شولتز، نوازنده ویلنسل و موسیقی‌دان برجسته اتریشی، است. این ارکستر در حال حاضر توسط مازیار یونسی، نوازنده پیانو جانشین کریستین شولتز رهبری می‌شود و کارگردانی هنری این ارکستر نیز به عهده اوست. یونسی در گفتگو با خبرنگار ایلنا، ضمن توضیح درباره سیاست‌های به کار گرفته شده در رابطه با موسیقی طی ۴۰ سال گذشته، از اوضاع فعلی و فعالیت‌های ارکستر «آیسو» سخن گفت.

 طی یک سال و نیم گذشته همه مشاغل و هنرها ازجمله اهالی هنر تحت تاثیر بحران کرونا قرار گرفته‌اند و طبعا ارکسترها نیز دچار چالش‌هایی شده‌اند. به نظر می‌رسد مسئولان به وضعیت ارکسترها و اعضای آن‌ها توجهی ندارند. همینطور است؟

اگر بخواهم در این‌باره صحبتی کنم، باید بگویم تمام ارکسترها طی یکی، دو سال گذشته شرایط دشواری را سپری کرده‌اند. البته ارکسترها، سبک‌ها و به طور خلاصه کلیت موسیقی کشور  در شرایط عادی نیز اوضاع خوبی ندارد. اگر حمایتی هم نیست خوشحال می‌شویم جلوی‌مان چاله‌ای حفر نکنند! در این صورت ما کلاه‌مان را بالا می‌اندازیم. تصورم این است برخی از وجود کرونا و آسیب‌‌های ناشی از آن ناراحت نشده‌اند! آنها می‌گویند خب هنر و موسیقی تعطیل است دیگر! کاری هم از ما برنمی‌آید. البته این بیماری با همه بدی‌ها و آسیب‌ها برای شخص من مزایایی داشته؛ دو سال زمان خریده‌ایم و شخصا طی این مدت میزان مطالعه‌ام را افزایش داده‌ام تا هر زمان بحران به پایان رسید و به عنوان رهبر مقابل ارکستر ایستادم یا در هر بخش دیگر با هر سمت فعالیت کردم، حرفی برای گفتن داشته باشم یا لااقل نسبت به قبل آدم بهتری باشم. در نهایت این به‌روز شدن برایم اهمیت زیادی دارد. به هرحال این مدت کم‌کاری که حال نزدیک به دوسال طول کشیده، به ما کمک می‌کند ضعف‌ها و خلاهای خودمان را جبران کنیم. اما  مشکل اینجاست که تکلیف معلوم نیست. البته موضوع مهمتری وجود دارد که با بیماری کرونا و مشکلات ناشی از آن ارتباطی ندارد. زمانی که ما در کلیت، موضوع، مقوله و اتفاقی را زوری و نیم‌بند می‌پذیریم و مسئولیت سنگین آن را قبول می‌کنیم، اما نمی‌توانیم درباره‌اش حرف بزنیم و آن را درست ارائه دهیم، اوضاع از این بهتر نخواهد شد. موسیقی کشور ما نیز چنین وضعیتی دارد و بسیاری از مشکلات موجود مربوط به کرونا نیست و مربوط به سیاست‌هاست. همگان می‌دانند که موسیقی در ایران هنری است که وضعیت مشخصی ندارد. دلیل وجود این ابهام را به طور مشخص نگرش مدیران و مسئولان را می‌‌دانم. حال که نگاه مثبتی به موسیقی وجود ندارد، مسئولان می‌توانند آن را تعطیل کنند. در این صورت ما هم می‌گوییم چه خوب! لااقل سری را که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند. اینگونه به نظر می‌رسد که مسئولان در اغلب موارد با خود می‌گویند چرا مجوز فلان اثر یا اتفاق توسط ما صادر شود! یا می‌گویند چرا ما باید دلسوزی کنیم که اگر فردا اتفاقی رخ دهد، مجبور به پاسخگویی باشیم! اینهایی که می‌گویم واقعیت است. مشکلات قبلی زیادی وجود دارد و تا زمانی که آن‌ها را حل نکنیم، نمی‌توانیم به حل معضلات دیگر بپردازیم. اینکه صراحت کلام نداریم بسیار بد است. سوال بهتر این است که بگویم موزیسین‌های کشور چطور تا الان به فعالیت ادامه داده‌اند؟!

 در کشورهای اروپایی، ارکسترهای خصوصی به امان خدا رها نمی‌شوند و بخشی از موسیقی هر کشور به حساب می‌آیند. این عدم توجه تا چه حد ارکسترها را فعالیت بازمی‌دارد؟

همینطور است. درست است که در ایران، طی دوران کرونا حمایتی از ما و دیگر ارکسترها وجود نداشته، اما به هرحال موزیسین حرفه‌ای کارش را انجام می‌دهد و اعضای ارکستر «آیسو» هم چنین افرادی هستند. مگر می‌شود پدیده‌ای پر مخاطب به اسم موسیقی را از زندگی آدم‌ها حذف کنیم؟ واقعا نمی‌توان چنین کاری کرد. مانند این است که مشاغل دیگری چون پزشکی، پارچه فروشی، بقالی یا مثلا آن‌هایی که آذوقه مردم را تامین می‌کنند را حذف کنیم. چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و موسیقی نیز چنین وضعیتی دارد و قابل حذف نیست. من و دیگر اعضای ارکستر «آیسو»  نیز طی یک سال و نیم گذشته بیکار نمانده‌ایم و آثاری را در قالب ویدئو منتشر کرده‌ایم. اینطور نبوده که بیکار بنشینیم و کاری نکنیم.

 اینکه به قوانین و سیاست‌گذاری‌های جدید در رابطه با هنرها نیاز داریم، امری بدیهی و لازم است و محدود به موسیقی نیست.

بله این لزوم به شدت احساس می‌شود، اما زمانی که ساز و کار مشخصی وجود ندارد و مشکلات قبلی لاینحل مانده‌اند، تغییر سیاست‌ها چالش‌های جدیدی را ایجاد می‌کند. مثلا اگر به طور واضح بدانیم، نمی‌توانیم در جهان یا لااقل در ایران کنسرت برگزار کنیم، تکلیفمان روشن است. یا اگر مثلا بدانیم تا بعد از فلان تاریخ قرار نیست کنسرتی برگزار شود، ما نیز فکری می‌کنیم و به کار دیگری خواهیم پرداخت. یا حداقل این است که می‌پرسیم چرا؟ البته اگر گوش شنوایی باشد و مسئولان پاسخگو باشند. معمولا سوالات مطرح شده، توسط مدیران ارشد و مسئولان میان رده‌ای بی‌پاسخ می‌ماند. اتفاقا ماجرا دقیقا در همین قسمت گیر می‌کند، به این دلیل که کسی حوصله پاسخگویی ندارد یا به دلیل بار مسئولیت از پاسخ‌گویی امتناع می‌کند! در حال حاضر شرایط بدتر است، به این دلیل که دولت فعلی روزهای پایانی خود را می‌گذراند و هرکس موارد و تقصیرها را به گردن دیگری می‌اندازد.

 به نظرتان با روی کار آمدن دولت جدید اتفاقات مثبتی برای موسیقی رخ می‌دهد؟ آیا امیدی هست؟

امید به چه؟ اگر به تاریخ موسیقی و گذشته کشور نگاه کنید، متوجه خواهید شد که در بخش فرهنگ و هنر، اگر اتفاقی افتاده توسط اسطوره‌ها و هنرمندان مطرح بوده است. گاه می‌بینیم فردی برمی‌خیزد و اتفاقی را رقم می‌زند. مانند آقای عباس کیارستمی که با آثارش و حضور در رویدادهای جهانی و بین‌المللی اتفاقی مثبت را رقم زد. مشکل ما سیستم معیوب مدیریتی است. بله شاید در دولت جدید مثلا خیلی اتفاقی فردی برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران انتخاب شود. چنین اتفاقاتی را کسی نمی‌تواند پیش‌بینی کند.

ما با نوعی بی‌سیستمی مواجهیم که این خلل در دل خود بی‌نظمی‌های دیگری دارد، به‌عبارتی حل مشکلات در ایران امری پیچیده و گاه ناشدنی است. تنها اتفاقی که رخ می‌دهد این است که سیستم موجود پیچیده‌تر و تنش‌زاتر می‌شود

 «آیسو» ارکستر مشترک ایران و اتریش است و طی یکی دو سال گذشته، رفت و آمدها مختل شده است.  شاید هم ارتباطات اینترنتی و مجازی بخش‌هایی از مشکلات مذکور را حل کرده باشد، در اینباره توضیح دهید.

خواه ناخواه تعاملات و ارتباطات ما هم تحت تاثیر پاندمی کرونا بوده، اما همانطور که گفتم بیکار نبوده‌ایم. دو پروژه داریم که با همکاری شهرداری انجام شده و کرونا باعث انجام نیمه کاره آن‌ها شد. کارهای دیگری نیز داشتیم. کنسرت خیلی بزرگی داشتیم و قرار بود طی آن سمفونی یک مالر را در ایران اجرا کنیم. بیش از بیست موزیسین اروپایی باید به ایران می‌آمدند و به ارکستر اضافه می‌شدند که این اتفاق نیفتاد. آقای پیتر زومر نیز قرار بود به ایران بیایند و رهبری ارکستر را به عهده گیرند که میسر نشد. همه کارها انجام شده بود و می‌خواستیم راجع به اتفاق مذکور فیلمی مستند بسازیم که آن هم میسر نشد. همه برنامه‌های ما به تعویق افتاد و این رویه چند بار تکرار شد.

 قرار بود چه شخص یا نهادی از شما و اجرای ارکستر «آیسو» حمایت کند؟

کنسرتمان اثر مشترکی از ما، شهرداری تهران و چند کشور عضو اتحادیه اروپا بود. قاعدتا بخشی از بودجه ما توسط سفارت‌خانه‌ها تامین می‌شد. تعویق‌های ایجاد شده در نهایت باعث شد تعهدات مالی سفارت‌خانه‌ها نیز از اعتبار بیفتد. به هرحال کشورهای اروپایی هم ساز و کار و قواعد و مشکلات خودشان دارند.

درست است که در ایران، طی دوران کرونا حمایتی از ما و دیگر ارکسترها وجود نداشته، اما به هرحال موزیسین حرفه‌ای کارش را انجام می‌دهد و اعضای ارکستر «آیسو» هم چنین افرادی هستند. مگر می‌شود پدیده‌ای پر مخاطب به اسم موسیقی را از زندگی آدم‌ها حذف کنیم؟

  تعطیلی موسیقی تا مقطعی برای فعالان قابل تحمل است و از آن زمان به بعد هر اتفاقی رخ دهد، فرسایشی خواهد بود. به این دلیل که اقتصاد موسیقی تعطیل است و کسب درآمدی وجود ندارد.

موافقم. نمی‌توانم درباره اوضاع مالی همه فعالان موسیقی حال حاضر کشور صحبتی کنم، اما لااقل افرادی که من می‌شناسم، موزیسین‌های حرفه‌ای هستند وتا آنجا که در جریان فعالیت‌هایشان هستم با تدریس و آموزش و کارهای دیگر امورشان را می‌گذرانند و به هرحال زندگی‌شان سپری می‌شود. وجود بحران و تعطیلی موسیقی و عدم برگزاری کنسرت‌ها، بیش از هر فرد دیگر به نوازنده‌ها آسیب زده است. برای من رهبر ارکستر یا آهنگساز، از همان ابتدای فعالیت انتظاری در رابطه با کسب درآمد وجود نداشته و حتی می‌دانستم گاه باید از جیبم هم هزینه کنم. تازه شما حساب کنید من و اعضای ارکستر «آیسو» در میان اهالی موسیقی جزو خوش شانس‌ها بوده‌ایم و فعالیت‌مان تعطیل نشده است.

 از آنجا که در جریان فضای موسیقی اتریش و دیگر کشورهای اروپایی هستید، ارکسترهای آن‌ها در پاندمی کرونا چه وضعیتی داشته‌اند؟

به عنوان فردی که فعالیت‌های ارکسترال دارد و با اهالی موسیقی برخی کشورها در تعامل است، باید بگویم امکاناتی که در اختیار موزیسین‌های دیگر کشورها قرار می‌گیرد به مراتب بهتر و بیشتر از آن چیزی است که در ایران وجود دارد. اما اینطور هم نیست که ارکسترهای دولتی و خصوصی در اتریش و کشورهای دیگر اروپا، وضعیت نرمال و خوبی داشته باشند. متاسفانه کرونا پدیده‌ای عجیب و غریب بوده که ساختارها را به هم ریخته است و در این زمینه تبعیضی وجود نداشته است. می‌دانم که موزیسین‌های اتریش نیز هفت، هشت ماهی را در بحران به سر برده‌اند و مشکلاتی مشابه  با ما داشته‌اند.

زمانی که سیستمی دچار مشکل می‌شود ساماندهی آن امری زمان بر است تا به نظم لازم برسد. عدم حمایت یا اشکالاتی که در اتریش و دیگر کشورهای اروپایی رخ می‌دهد همچین رویه‌ای دارد و در نهایت پس از مدتی اوضاع عادی می‌شود. ایران اینگونه نیست و ما با نوعی بی‌سیستمی مواجهیم که این خلل در دل خود بی‌نظمی‌های دیگری دارد، ازاین‌رو حل مشکلات در ایران امری پیچیده و گاه ناشدنی است. تنها اتفاقی که رخ می‌دهد این است که سیستم موجود پیچیده‌تر و تنش‌زاتر می‌شود.