علیرضا بخشی استوار

حسن مرادی، شاطری که در سن ۷۹ سالگی نقاشی را شروع کرد در زمره‌ نقاشان خودآموخته قرار می‌گیرد. مرادی که با خودکار نقاشی می‌کند این روزها در ۸۵ سالگی همچنان با جدیت مشغول نقاشی است و از پای نمی‌نشیند. وی در خصوص چگونگی شروع به فعالیت‌های هنری می‌گوید:« ۷۹ ساله بودم که همسرم را از دست دادم، پس از آن بسیار احساس تنهایی می‌کردم، روزی به صورت کاملا اتفاقی خودکاری در دست گرفتم و شروع به نقاشی کردم، حاصل کار می‌شود تابلویی مملو از گل و برگ و درخت. هرکسی آن تابلو را دید، شگفت‌زده شد و من را تشویق کرد که به این کار ادامه دهم. من هم شروع کردم به نقاشی کردن و پس از مدتی حدود ۴۰ تابلو کشیدم. »

او که در طی این سال‌ها برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی را در کارنامه خود دارد حالا این تعداد تابلو را برای علاقمندان به هنر در گالری زمستان خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته است. شاید دو نکته مهم در نقاشی‌های حسن مرادی وجود دارد که آثار او را منحصر به فرد کرده است. جدای از رهایی که مرادی در ترسیم مناظر، اشیاء، فیگورها و در کشیدن خطوط و حتی رنگ‌آمیزی آثار داشته، شاید مهم‌تر از هر مسئله شباهت آثار او به مینیاتور یا در کلامی صحیح‌تر نقاشی ایرانی است. از آنجایی که این هنرمند شکل خودآموخته دارد به نظر می‌رسد آگاهی چندانی درباره مفاهیم نقاشی نداشته و صرفاً برخورد او با نقاشی، برخوردی از سر ذوق و خیلی از پیش‌تعیین نشده بوده است. یکی از دلایلی که نقاشی‌های حسن مرادی را به مینیاتور بسیار نزدیک می‌کند نگاه تخت وی به محیط و فضا است. نقاش در چنین وضعیتی می‌خواهد همه‌چیز را به ما نشان بدهد و هیچ نکته پنهانی را برای ما باقی نگذارد. این نکته در نقاشی ایرانی از خاستگاه‌های فکری و فرهنگی ما در مشرق زمین بر می‌آید. از دیدگاهی هنر را در خدمت اعتقاد می‌داند و تلاش می‌کند آن را بدل به نوعی ابزار بیانی برای حقیقت والای هستی کند. مناظر، اشیاء، طبیعت و هر عنصری در این نقاشی ناگزیر استعاری است و ما را به داستان، موقعیت و یا مفهومی وصل خواهد کرد و به نوعی تفسیرمحور و محتوامحور است.

یکی از دلایلی که نقاشی‌های حسن مرادی را به مینیاتور بسیار نزدیک می‌کند نگاه تخت به محیط و فضا است. نقاش در چنین وضعیتی می‌خواهد همه‌چیز را به ما نشان بدهد و هیچ نکته پنهانی را برای ما باقی نگذارد. این نکته در نقاشی ایرانی از خاستگاه‌های فکری و فرهنگی ما در مشرق زمین بر می‌آید

اما ساختار نقاشی ایرانی علیرغم باور عموم بسیار پیچیده و در هم تنیده است. ساختاری که در ظاهر سهل و ممتنع به نظر می‌رسد. او این مکانیسم را به درستی در آثارش به کار برده است و البته به دلیل نوع متفاوت تکنیک و ابزار فضای کارهایش در کلیت چیزی فراتر از آن شکلی است که ما به عنوان نقاشی ایرانی می‌شناسیم. خودکار و ماژیک و خطوط و رنگ‌هایی که بعضاً کثیف و یا ناکامل هستند و رنگ‌های گرمی که به کار رفته، فضای این نقاشی‌ها را از منظری متمایز و البته شخصی کرده است، چرا که نمی‌توان آن را ذیل مفاهیم دیگری تحلیل کرد و تنها می‌توان درون خود آثار حسن مرادی آنها را خواند. از سویی به نظر می‌آید او درکی از طرح قالی دارد. یا شاید به نسبتی با کشیدن طرح قالی آشنا است. اگر چه ما با تکرار عناصر و قرینه و گل و بته در این آثار مواجه نیستیم اما او ساختاری را و شکل حرکت به خصوصی را در هر قاب به وجود آورده است که از فاصله‌ای مشخص بیشتر به قالیچه شبیه است. انگار که با قدم زدن در گالری‌ها شما با تعداد بسیاری طرح قالی در ابعاد مختلفی مواجه هستید.

سطوح و فضاهای تو در تو و البته فیگورها و اشیاء در این نقاشی‌ها بر خودشان استوار هستند و او انگار نوعی رهایی را در خدمت ایجاد فرم‌های منحصر به فرد درون ماندگار رقم زده است. علاقه‌مندان برای بازدید از نمایشگاه این نقاش خودآموخته می‌توانند تا ۱۸ خرداد همه روزه به خانه هنرمندان ایران مراجعه کنند.

این نقاش معمولاً خودش در سالن نمایش آثار نشسته و علاقمند به گفتگو با هنرمندان و هنردوستان است.