در میان عناصر چهارگانه از دیرباز آتش در میان آریاییان اعتبار دیگری داشته است. در اوستا آتش فرزند اهورامزدا و سپندارمذ=(زمین) نامیده می‌شود. از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می‌داشتند و نشانه اهورایی‌اش می‌دانستند و شعله‌اش را نماد فروغ ازلی می‌شمردند و آتشکده‌های همیشه روشن برای آنان به منزله محراب بود. آنان بر این باور بودند که هستی با وجود آتش است که می‌تواند ادامه یابد.

ایرانیان باستان عقیده داشتند که شادی از بخشش‌های اهورایی و اندوه از پدیده‌های اهریمنی است. آنان غم را نمی‌شناختند و حتی در سوگ کسی نیز به اندوه نمی‌نشستند و شیون و زاری را گناهی بسیار بزرگ می‌شمردند، از این رو می‌کوشیدند تا همیشه شاد باشند و در هر فرصتی جشنی سزاوار می‌آراستند و با گردهمایی به شادمانی و سرور می‌پرداختند. در میان این جشن‌ها سه جشن زمستانی است که آتش در آنها نقشی اساسی دارد و آتش‌افروزی از مراسم بنیانی آنها است. این سه جشن به ترتیب عبارتند از جشن یلدا، جشن چهارشنبه‌سوری و جشن سده.

در میان این سه جشن آتش‌افروزی جشن سده از ارزش دیگری برخوردار است، چرا که ریشه این جشن پیوندی تنگاتنگ با پیدایش آتش دارد.

در دهمین روز یا آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردم از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، این جشن آغاز می‌شود.

در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دسته جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یک جا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار می‌شده است. مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت می‌کنند و بدین ترتیب جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است. امروزه این جشن بین بسیاری از زرتشتیان ایران و خارج از ایران رواج گسترده دارد. زرتشتیان تهران ، کرج ، استان یزد و روستاهای اطراف میبد و اردکان ، کرمان و روستاهای اهواز  و شیراز و اصفهان، و در اروپا ، سوئد، کالیفرنیا و استرالیا با گردآمدن در یک نقطه از شهر یا روستا در کنار هم آتشی بسیار  می‌افروزند و به نیایش‌خوانی و سرودخوانی و پایکوبی می‌پردازند.

این جشن در تقویم جدید زرتشتیان مصادف با مهر روز از بهمن‌ماه شده حال آنکه ابوریحان بیرونی و دیگر منابع آن‌ را آبان روز گزارش کرده‌اند.

بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می‌دانند. ابوریحان بیرونی می‌نویسد:

سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده که شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید.

نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده است، صد روز و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ روز و ۵۰ شب بوده است و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کرده است شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده‌ است شب‌ها هم شمرده می‌شوند.

یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند شدن اهریمن می‌دانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایش‌های ویژه‌ای برگزار می‌کردند. از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده می‌شد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده می‌شد برابر ۴۰ روز است و به دلیل اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعا 40 شب و روز) است.

یکی از نشانه‌های پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار می‌شود. شب دهم بهمن آتش بزرگی به نام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان 40 روز «چله بزرگ» است در میدان ده برمی‌افروزند و می‌خوانند:

سده سده دهقانی، چهل کنده سوزانی، هنوز گویی زمستانی و برخی گفته‌اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.

«مهرداد بهار» در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و «رضا مرادی غیاث‌آبادی» در کتاب «نوروزنامه»، بر این باورند که سده در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شده است در حالی‌که واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شده است.

اگر نخستین روز زمستان را (روز پس از شب یلدا) تولد دیگری برای خورشید یا مهر بدانیم، می‌توان آن را هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. در همه استان‌های کشور و سرزمین‌های ایرانی‌نشین، برگزاری مراسم جشن دهم و چهلم کودک دیده می‌شود و این واژه سدا که به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان سدک و در فارسی میانه سداگ بوده و واژه عربی سدق و نوسدق (معرب نوسده) از آن آمده است. روایت‌هایی که جشن سده را به 100 روز گذشتن از زمستان و یا 50 شب و 50 روز مانده به نوروز تعبیر می‌کنند، همگی از ساخته‌های جدیدتر است و در متون قدیمی نیامده‌اند.

هم در کتاب «التفهیم» و هم «آثارالباقیه» ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آن را افروختن آتش بر بام‌ها می‌داند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده است:

آفریدون همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای می‌آورند.

داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهادن جشن سده در شاهنامه بدین گونه آمده است که هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه می‌گذشتند که مار سیاهی نمودار شد. هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن رها کرد. سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگ‌ها برخاست.

به گفته فردوسی:

برآمد به سنگ گران‌سنگ خرد هم آن و هم این سنگ گردید خرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

جهاندار پیش جهان‌آفرین نیایش همی کرد و خواند آفرین

که اورا فروغی چنین هدیه داد همین آتش آن گاه قبله نهاد

یکی جشن کرد آنشب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده کرد

هوشنگ به شکرانه پیدایش آتش، به نیایش اهورامزدا می‌نشیند و از آن پس آن را جاویدان و فروزان می دارد و فروغ اهورایی‌اش می‌نامد و مردم را به پرستش آن فرامی‌خواند و به جشن و شادمانی می‌پردازد و نام آن جشن را سده می‌گذارد.

کرمان در 80 سال گذشته مهد برگزاری سده بوده است و همه ساله باشکوه‌ترین جشن سده نیز در آن جا توسط همه مردم برگزار می‌شود. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، زرتشتیان این جشن را با روش‌های تازه‌ای که سابقه تاریخی ندارد، برپا می‌کنند. روح‌الامینی، که خود کرمانی است، درباره برگزاری سده در کرمان می‌گوید:

کرمانی‌ها این جشن را باشکوه‌تر از مناطق دیگر برگزار می‌کنند. هنوز هم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمین‌هاشان می‌پاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت می‌دهد.

او ادامه می‌دهد که در گذشته‌های نه چندان دور این مراسم در پشت‌بام‌ها برگزار می‌شد. این جشن جمعی و همگانی است. هیچ‌گاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمی‌شده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابان‌ها و دشت‌ها برپا می‌شده است. هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل می‌کنند.

به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده، امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن به وجود نیامده است. از آن جا که سده را آتش می‌زنند، به این جشن سده‌سوزی هم می‌گویند.

این جشن به یاد آورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. نوری که از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نیست. این جشن بیشتر جشنی کهن و ملی به شمار می‌آید و وارث حقیقی جشن سده نه تنها ایرانیان و آریایی‌ها بلکه میراثی است که به بسیاری از کشورهای همسایه ایران نیز راه یافت.

سد به سده، سی به گله پنجاه به نوروز، موبد اردشیر آذر گشسب در کتاب مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان می‌گوید:

این رسم از دیرباز در کرمان بر جای مانده و تا آنجا که پیران سالخورده از نیاکان خود به یاد دارند، همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار می‌شود.

البته باید اشاره کرد رسم‌هایی مانند سوزاندن کبوتران و پرندگان و جانوران که در حضور شاهان انجام می‌گرفته، به هیچ وجه بر اساس آیین زرتشتی نیست، چراکه آتش نزد آنان بسیار گرامی است و در همه کتاب‌های آیینی زرتشتیان در مورد پاکیزه نگاهداشتن و نیالودن آتش به آنان سفارش بسیار شده است.

در مازندران، لرستان، سیستان و بلوچستان، کشاورزان و روستاییان و چوپان‌ها نزدیک غروب یکی از روزهای زمستان روی پشت بام، دامنه کوه یا کنار کشتزار و چراگاه آتش می افروزند و بنا بر سنتی دیرین پیرامون آن گرد می‌آیند، بی‌آنکه نام جشن سده بر آن نهند.

در قدیم محل جشن در یک فرسنگی شمال شهر کرمان، بعد از ویرانه‌های محله قدیم زرتشتیان، معروف به «محله گبری» در زمین‌های کشاورزی بود. در این محل تنها یک باغ معروف به باغچه «بداق آباد» با دیوارهای بلند و دو دستگاه ساختمان وجود داشت که مراسم سده‌سوزی روبروی در این باغ، در زمین‌های کشاورزی برگزار می‌شود، مالکان از اینکه سده سوزی روی زمین‌های کشاورزی آنان انجام می‌گرفت، استقبال می‌کردند زیرا نه تنها آن را زیان‌آور نمی‌دانستند، بلکه خاکستری را که از آن بجا می‌ماند، برای کشاورزی مفید می‌شمردند. امروزه «باغچه بداق آباد» و زمین‌های کشاورزی اطراف آن به خانه و دکان تبدیل شده و تنها قطعه زمین بزرگی باقی مانده که برای سده سوزی از آن استفاده می‌شود.

سده سوزی در کرمان غروب روز دهم بهمن ماه برگزار می‌شود اما کرمانی‌ها از چند روز قبل در تدارک آن هستند. از اول بهمن عموم باغداران و مالکان، هر یک به قدر همت و به نسبت ثروت خود، چند بار هیزم را که از بیابان‌ها و کوهپایه‌های اطراف فراهم شده، به محل جشن می‌آورند. دست‌فروشان نیز تا روز نهم بهمن محل گستردن بساط خود را معین می‌کنند. در گذشته که سده سوزی در فضای باز انجام می‌شد، مردم از بعد از ظهر در اطراف محل افروختن آتش به صورت گروهی فرش می‌انداختند و تا فرارسیدن ساعت موعود خود را با گفتگو و دیدار یکدیگر و نوشیدن چای و خوردن آجیل سرگرم می‌کردند، اما این روزها فقط چند ساعت پیش از سده سوزی، در خیابان سده اجتماع می‌کنند.

روز دهم بهمن ماه چهره شهرعوض می‌شود. مغازه‌ها زودتر بسته می‌شود. 

چند ساعت قبل از افروختن آتش، زنان زرتشتی در آشپزخانه بزرگ باغ «بداق آباد» آش و سیرو می‌پزند. گردهمایی خانواده‌ها در ایوان باغ و خوردن آش و سیرو و آجیل بخشی از مراسم جشن است. فروشندگان دوره‌گرد در کنار میوه و آشامیدنی در بساط خود، حتما باید آجیل (تخمه، پسته، مغز بادام و فندق) را هم داشته باشند.

افزون بر مردم شهر، مردم دیگر هم از حومه و شهر های نزدیک برای شرکت در سده سوزی می‌آیند. برزگران هنگام شرکت در مراسم حتی اگر یک شاخه هیزم هم شده برای خرمن سده می‌آورند تا با رضای خاطر مشتی از خاکستر سده را به همراه ببرند و برای شگون و برکت در کشتزار خود بپاشند.

پس از ساعت‌ها که شعله‌ها فروکش می‌کند، مردم به ویژه جوان‌ترها از روی بوته‌های آتش می‌پرند. در قدیم اسب‌سواران زودتر از مردم خود را به آب و آتش می‌زدند و هنرنمایی می‌کردند.

در آخرین ساعت پایانی جشن که آتش به خاکستر می‌نشیند، مردم پس از گذراندن یک بعدازظهر شورانگیز و درخشان به خانه‌های خود باز می‌گردند. رسم است که کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه پایان گرفتن سرمای زمستان به کشتزارهای خود می‌برند و می‌گویند که در این شب ستاره گرما به زمین درود می‌فرستد.

هر چند که گفته می‌شود مشهورترین و بزرگ‌ترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شده، اما به اذعان همگان در حال حاضر باشکوه‌ترین جشن سده را کرمانی‌ها برگزار می‌کنند. البته، محمدعلی گلاب زاده، مورخ و پژوهشگر تاریخ معتقد است که جشن سده در کرمان باشکوه‌ترین جشن، نه فقط در ایران، بلکه در دنیا است.