ریحانه جولایی

در اتوبوس، تاکسی، محل کار یا حتی سفر بارها شده با چهره‌هایی رو‌به‌رو شده‌ایم که غمگین و عبوس هستند. چهره‌هایی که در فکر فرو رفته‌اند و از هر نوع حسی خالی‌اند. کافی است در یک جمع دوستانه، مهمانی خانوادگی یا گردهمایی کوچکی بحث مقایسه ایران و کشورهای دیگر به میان بیاید، در این زمان یکی از موضوعاتی که به آن می‌پردازیم شادی است. خیلی از ما معتقدیم کشور شادی نداریم و تعطیلی‌های تقویم هم این موضوع را تصدیق می‌کنند. شرایط ایران و وضعیت اقتصادی و معیشتی کشورمان در سال‌های گذشته نفس کشیدن را برای بیشتر ما تنگ کرده است. حالا در مهمانی‌های خانوادگی صحبت‌ها درباره آخرین قیمت گوشت و مرغ و مایحتاج روزانه خانه است. امید بهبود اوضاع از بین رفته است و می‌توان گفت که این روزها خیلی‌ها یا می‌خواهند از کشور بروند یا به مهاجرت فکر می‌کنند. با تمام این شرایط مسئولین هم به جای این که اندکی این سختی‌ها را هموار کنند، ما را تشویق به تحمل اوضاع می‌کنند، از خوبی تحریم‌ها می‌گویند و به این موضوع فکر نمی‌کنند که کمر مردم زیر بار گرانی و فشارهای زیادی که زندگی به آن‌ها تحمیل کرده خم شده است. در نهایت همین موضوعات بیشتر افسردگی را در جامعه فراگیر می‌کند، چراکه با وجود اینترنت همراه و تلفن‌های هوشمند اکثر مردم در کانال‌ها و گروه‌های پیام‌رسان عضو هستند و با مرور شبکه‌های اجتماعی و خواندن اخبار به‌طور لحظه‌ای در جریان همه تحولات قرار می‌گیرند و این عاملی است که آن‌ها را بیش‌ازپیش دچار استرس، نگرانی و ترس از آینده می‌کند. شاید استفاده مدام از تکنولوژی و رصد دائم شبکه‌های اجتماعی است که طبق نظرسنجی یک موسسه معتبر که در این زمینه فعالیت می‌کند؛ مردم جهان به مراتب استرس زیادتری را تجربه کرده و خشمگین‌تر شده‌اند. موسسه گالوپ در تازه‌ترین نظرسنجی خود اعلام کرده است که عصبانی‌ترین و غمگین‌ترین مردم جهان ارمنستانی‌ها، عراقی‌ها، ایرانی‌ها، فلسطینی‌ها و مراکشی‌ها هستند. این موسسه همچنین بیان کرده است که میزان استرس نیز در میان مردم جهان به رکوردی جدید دست یافته و مردم یونان و ارمنستان در جایگاه اول در استرس قرار دارند. با این حال مردم آمریکای لاتین-پاراگوئه و پاناما کمترین استرس را تجربه می‌کنند.

ایران، کشوری غمگین

سال گذشته بود که رئیس انجمن مددکاری ایران گفت: ایران دومین کشور غمگین جهان است. ادعایی که چندان قابل‌باور نیست، اما نمی‌توان آن را دور از ذهن هم دانست. این ادعا که سید حسن موسوی چلک به آن پرداخته بود از سوی سازمان‌های معتبر بین‌المللی مطرح شده بود. طبق این نظرسنجی که در سال 2017 انجام شده بود، ایران در میان 185 کشور در رتبه 105 قرار گرفته و در جدول غمگین‌ها از پایین جدول، رتبه دوم را دارد و بعد از عراق دومین کشور غمگین جهان محسوب می‌شویم. بعد از مطرح شدن این خبر از سوی موسوی چلک، روانشناسان به نقد او نشستند و معتقد بودند با این کار امید بیش‌ازپیش در دل مردم کشته می‌شود.

موسسه گالوپ در تازه‌ترین نظرسنجی خود اعلام کرده است که عصبانی‌ترین و غمگین‌ترین مردم جهان ارمنستانی‌ها، عراقی‌ها، ایرانی‌ها، فلسطینی‌ها و مراکشی‌ها هستند. بر این اساس، میزان استرس نیز در میان مردم جهان به رکوردی جدید دست یافته و مردم یونان و ارمنستان در جایگاه اول در استرس قرار دارند

حالا خبرهای دیگری در رابطه با غمگین بودن مردم کشورمان از دیروز تا حالا که نتایج این نظرسنجی منتشر شده است، دست‌به‌دست می‌چرخد. بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ ایرانیان برای دومین بار پیاپی غمگین‌تر و خشمگین‌تر و ترسناک‌تر از هر زمانی شده‌اند. موسسه گالوپ برای رسیدن به این نتیجه بیش از 151 هزار مصاحبه با مردمان مختلف ترتیب داده و سؤال‌هایی از شرکت‌کنندگان پرسیده تا پی ببرد احساس افراد نسبت به سال‎های قبل چه اندازه تغییر کرده است. سؤال‌هایی از این قبیل که آیا احساس خوبی داشتید؟ آیا با شما با احترام رفتار می‌شود؟ آیا روز گذشته خندیده یا حتی لبخند زده‌اید؟ آیا بیشترین ساعت روز را با خشم، استرس و حالت غمگین سپری کرده‌اید؟اگر به سؤال‌های مطرح شده کمی توجه کنیم به سادگی متوجه می‌شویم جواب بیشتر ما منفی است. در بیشتر مواقع رفتارهای محترمانه جایش را به توهین داده است و در طول روز بارها شاهد این موضوع هستیم که در کوچه، خیابان، خانه یا محل کار با کوچک‌ترین حرفی از کوره درمی‌رویم؛ این تازه اول داستان است؛ بر سر چیزهای بی‌مورد جنگ‌ودعوا به راه می‌افتد. صحبت‌های بسیاری از ما در شرایط مختلف با صدای بلند است و همه بر این موضوع اتفاق‌نظر داریم که تبدیل به انسان‌های عصبی شده‌ایم.  در نهایت این تحقیق نشان داد در سال گذشته میلادی به طور متوسط از هر ۱۰ نفر ۴ نفر اعلام کرده‌اند که زندگی روزمره‌شان توأم با نگرانی‌های زیادی است و از هر ۱۰ نفر ۳ نفر نیز گفته‌اند همواره دچار استرس هستند و دردهای فیزیکی بسیاری را تحمل می‌کنند. یک‌چهارم مصاحبه‌شوندگان دچار غم و اندوه بودند و ۲۲ درصد از آن‌ها نیز همواره خشمگین هستند. بر اساس نتایج این تحقیق، ۱۰ کشوری که به طور میانگین بین 10 شاخص، مردمشان بدترین وضعیت را در سال گذشته میلادی تجربه کرده‌اند به ترتیب عبارت‌اند از: چاد، نیجر، سیرالئون، عراق، ایران، بنین، لیبریا، گینه، سرزمین‌های فلسطین و کنگو.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید ایران رتبه پنجم را در این لیست دارد و نشان می‌دهد چرا در هر شرایطی عده‌ای از مردم در دلشان غم دارند و این اندوه در چهره‌ها نیز نمایان است.

این موسسه تنها به غمگین بودن ایرانی‌ها اکتفا نکرده است و در کنار آمار پنجمین کشور غمگین جهان بودن به ما اطلاعات دیگری هم می‌دهد از جمله اینکه بیشتر شرکت‌کنندگان روز قبل از نظرسنجی یک فشار و استرس روانی را تجربه کرده‌اند و همین باعث شده تا بتوانیم در کنار رتبه پنجم غمگین بودن رتبه سوم در عصبانیت، رتبه پنجم در احساس استرس و رتبه چهارم در احساس نگرانی را در بین 140 کشور جهان از آن خود کنیم.

آمارهای رسمی از افزایش 14 درصدی و برخی آمارهای غیر رسمی از افزایش 30 درصدی افسردگی در کشور خبر می‌دهند. همین آمارها نشان می‌دهد مؤلفه‌هایی همچون خشم و افسردگی در کشور به شدت زیاد و نزاع‌های خیابانی به صورت چشمگیر افزایش داشته است

شرایط سخت اقتصادی دایره زندگی را تنگ کرده

همان‌طور که پیش‌تر هم گفته شد، قرار گرفتن ایران در این جایگاه زیاد دور از ذهن نیست. با یک نگاه اجمالی به افرادی که کنار ما زندگی می‌کنند از خانواده تا همکاران، از دوستان تا اقوام متوجه می‌شویم ایرانیان همواره از مشکلات عصبی، افسردگی، خشم و فشارهای روحی و روانی رنج می‌برند. در سال‌های اخیر آمار نزاع‌های خیابانی به صورت چشمگیر افزایش داشته است. از سوی دیگر آمارهای رسمی از افزایش 14 درصدی و برخی آمارهای غیررسمی از افزایش 30 درصدی افسردگی در کشور خبر می‌دهند. همین آمارها نشان می‌دهد مؤلفه‌هایی همچون خشم و افسردگی در کشور به شدت زیاد است و هر روز هم بیشتر از روز قبل می‌شود؛ اما در این میان نمی‌توانیم از مشکلات اقتصادی اخیر چشم‌پوشی کنیم. یکی از دلایلی که ایرانیان هر روز با غم و افسردگی بیشتری روبه‌رو می‌شوند شرایط نا بسامان اقتصادی و معیشتی است. صف‌های طولانی برای گرفتن گوشت، شکر یا افزایش‌های لحظه‌ای و بی‌دلیل کالاهای اساسی باعث می‌شود تا افرادی که از شرایط اقتصادی متوسط یا پایین‌تری به سر می‌برند بیش از سایرین احساس ناخوشایند از خودشان و شرایط داشته باشند. زمانی که وضعیت اقتصادی افراد محدود شود، انتخاب و برنامه‌ریزی‌ها نیز دچار محدودیت می‌شوند و نشاط جایش را به افسردگی و رکود می‌دهد.

زنگ خطر شیوع افسردگی در ایران

افسردگی یکی از شایع‌ترین بیماری‌های جهان است که با علائم متفاوتی در فرد نمود پیدا می‌کند. شرایط کنونی باعث شده تا ایرانی‌ها افسردگی را بیش‌ازپیش تجربه کنند. بر اساس آمارهای ارائه شده، میزان افسرده‌های جهان 9 درصد یا نزدیک به 10 درصد است، اما در ایران این میزان به 12.6 درصد رسیده و سهم زنان ایران از این افسردگی 5/16 درصد بوده که مهم‌ترین دلیل آن عوامل محیطی شناخته شده‌اند و در کل می‌توان به این نکته اشاره کرد که ایرانیان بین 21 تا 25 درصد درگیر افسردگی هستند. لازم به ذکراست این ارقام آمارهای رسمی هستند و آمارهای غیررسمی از ارقامی بالاتر از این حکایت می‌کنند تا جایی که روانشناسان چند سالی می‌شود زنگ خطر افسردگی را در ایران به صدا در آورده‌اند، اما دریغ از اندکی توجه برای از بین بردن یا کاهش این مسئله مهم. به گفته یکی از روانشناسان، افسردگی یک بیماری «شایع» است. در روان‌شناسی از چیزی به‌نام سرماخوردگی روانی از آن یاد می‌شود. در این بیماری هر شکستی در فرد منجر به آسیب خواهد شد و ابتدا با حسی ناخوشایند شروع می‌شود. پرخاشگری، کاهش میل جنسی، کاهش تحرک و... از تأثیرات آن است. مهدی مسلمی‌فر می‌گوید: نکته‌ای که در مورد افسردگی وجود دارد این است که این آسیب یک آسیب راحت است؛ به این معنا که به راحتی در افراد به‌وجود می‌آید و از طریق آن سقوط کردن نیز آسان خواهد بود. چراکه همدستی‌های اجتماعی افسردگی را ساپورت خواهند کرد. این هم‌دست‌ها همان کسانی هستند که از این فضا استقبال می‌کنند و به مرور تبدیل به فرد ناجی زندگی فرد افسرده می‌شوند، حال آنکه خودشان نیز افسرده‌اند. به گفته او همین اتفاق در سطح کلان نیز رخ داده است؛ یعنی ایجاد مشکلاتی از بیرون که منجر به افسردگی افراد می‌شود و نتیجه آن چیزی جز شیوع این بیماری خاموش نیست.

به غمگین بودن مردم توجه نمی‌شود

با توجه به شرایط جوی اخیر و بارش‌های شدید ابتدای سال که منجر به سیل در بیشتر شهرهای کشور شد زنگ خطر افسردگی‌های جدید دوباره به صدا درآمده است. مردم زیادی این روزها خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند و در کشور ما هیچ‌وقت این موضوع تجربه نشده است. بعد از زلزله کرمانشاه افسردگی در زنان و دختران بسیاری شیوع پیدا کرد، روزهای اول روانشناسان زیادی به مناطق اعزام شدند اما بعد از آن پیگیری وضعیت و رسیدگی به این افراد به‌صورت چشمگیری کاهش پیدا کرد. این اتفاق در شهرهای سیل‌زده نیز به‌زودی رخ خواهد داد و آمار افسردگی را به صورت ویژه در زنان بالا خواهد برد.