تکرار یک ماجرا؛
این بار دردناک‌تر

سوال مهمی که در هنگام تماشای گزارش مستند«عصر ایران» ذهن ما رادرگیرمی‌کند این است که آیا از«بالا» به ماموران شهرداری دستور داده شده با این کودکان چنین برخوردی بکنند؛ آنان را کتک بزنند و به آنان تجاوز کنند؟ و اگر نه، این ماموران چرا با کودکان کارچنین برخوردی دارند؟ اینان آیا اجازه می‌دهند دیگران با فرزندان‌شان چنین کنند؟

آذر فخری، روزنامه‌نگار

وقتی با یک کودک کاردر خیابان، در سریک چهار راه و یا درایستگاه و واگن مترو برخورد می‌کنید، اولین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد چیست؟ اصلا وقتی‌که این بچه‌ها را می‌بینید نسبت به آن‌ها درگیری ذهنی پیدا می‌کنید؟ فکرتان را به خودشان مشغول می‌کنند؟ از خودتان می‌پرسید که این‌ها از کجا می‌آیند؟ شب‌ها کجا می‌روند؟ با چه افرادی زندگی می‌کنند و حشر ونشر دارند؟ آیا این مسئله مهم به ذهن‌تان می‌رسد که ممکن است برخی از این کودکان، مجرم و خلافکار باشند و به‌وسیله باندهای فروش مواد مخدر یا سارقین مورد سوءاستفاده قرار بگیرند؟ یا شاید هم از ذهن‌تان بگذرد که این بچه‌ها اساسا خانواده و کس و کاری ندارند و موجودات رهاشده‌ای هستند که صرفا در حال گذران زندگی خود هستند.

همه این مواردی که به ذهن ما خطور می‌کند هم گاهی درست‌اند و هم گاهی غلط. اما متاسفانه در بسیاری از موارد با یک یا چند پیشداروی غلط و اشتباه با این بچه‌ها برخورد می‌کنیم: ما آن‌ها را مجرم می‌بینیم، مطمئنیم که آن‌ها به یک بیماری خاص مبتلایند. یقین داریم که هیچ خانواده‌ای ندارند و در لابه‌لای باندهای خلافکار می‌لولند و خیلی زرنگ‌اند و با انواع چم وخم‌های خلافکاری‌های مرسوم و غیرمرسوم آشنا هستند.   اما اگر بتوانیم برای لحظه‌ای خود را از این پیشداوری‌هایی که ممکن است انواع رسانه‌ها و حتی مسئولین توی سرمان کرده باشند خلاص کنیم و سعی کنیم واقعیت وجودی این بچه‌ها را تماشا کنیم و پای صحبت‌های‌شان بنشینیم، خواهیم دید که در بسیاری موارد این مائیم که اشتباه می‌کنیم. ما این بچه‌ها را جزو جامعه خود، همشهری و هموطن خود نمی‌دانیم. نه فقط ما، که حتی برخی مسولین و مثلا یک نماینده مجلس گفته است این بچه‌ها بیشتر مهاجرند و ایرانی نیستند و این یعنی یا انکار واقعیت یا ندیدن حقیقت.

یک گزارش تصویری دردناک

این آخرین داستان و درواقع تازه‌ترین خبر تلخی است که درباره کودکان کار می‌شنویم. «عصر ایران» طی یک گزارش تصویری تکان‌دهنده، پای صحبت کودکان کاری نشسته است که از سوی ماموران شهرداری دستگیر و مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

در این فیلم بنا به گفته گزارشگر، نام و مشخصات مامورانی که دست به چنین اقدام سخیفی زده‌اند، از سوی کودکان گفته شده اما از متن گزارش تصویری حذف شده است. در این گزارش تصویری مستند، دختران و پسران کار، از کتک‌هایی که خورده‌اند- با سیم و کابل - حرف می‌زنند و دختران تعریف می‌کنند که خودشان یا خواهر و دوستان‌شان، چگونه به انحاء مختلف در ون شهرداری، یا در محلی که نمی‌دانند کجاست اما خیلی دور است، وادار شده‌اند لباس خود را دربیاورند و یا مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند.  دختر بچه‌هایی که به این شکل مورد آزار و اذیت واقع شده‌اند، می‌گویند تا مدت‌ها نتوانسته‌اند برای کار به خیابان بروند زیرا می‌ترسیده‌اند این اتفاق دوباره برای‌شان تکرار شود.

نه بی‌خانواده، نه خارجی

این بچه‌ها آن‌چنان که در موردشان شایع است، از زیر بته به عمل نیامده‌اند. اغلب آنان خانواده دارند؛ هم پدر و مادر و هم خواهر و برادر و در جایی در همین شهر، حاشیه یا غیرحاشیه زندگی می‌کنند. خانواده‌هایی که به‌خاطر بی‌حاصل شدن زمین‌های کشاورزی‌شان، به خاطر از دست دادن کار پدران‌شان ناچار از ترک شهر و دیار و روستای‌شان به خصوص در مناطق جنوبی کشور، شده‌اند و به شهرهای بزرگ پناه آورده‌اند و از آن‌جا که زندگی در شهرهای بزرگ گران است، حالا همه خانواده برای تامین معاش ناچارند کار کنند و چون گاه مهارت خاصی هم ندارند مشغول دستفروشی و مشاغل کاذب مختلف می‌شوند. این واقعیت دارد که پدر اغلب این خانواده‌ها و گاه حتی مادرها درگیر اعتیاد می‌شوند و فاجعه از همین‌جا شدت می‌گیرد؛ حالا این بچه‌ها هستند که بار کل خانواده را باید بر دوش بکشند و طبیعی است که دیگر کنترل و نظارتی بر رفت و آمد و حشر و نشر آنان نمی‌شود. پس از اساس این بچه‌ها بی‌خانواده نیستند، بلکه در روند بحرانی که بر سر این افراد آوار شده، خانواده به نوعی بی‌سامان و در سراشیبی فروپاشی است.  در میان این کودکان، البته مهاجران هم دیده می‌شوند. بچه‌هایی از کشورهای همسایه، که به دلیل جنگ و فقر و ناامنی‌های اجتماعی و اقتصادی راه‌شان به کشور ما افتاده است. اما حتی در این صورت، یعنی مهاجر و غیرهموطن بودن هم نمی‌تواند مجوزی باشد برای آزار و اذیت و شکنجه و تعرض به آنان.   در تائید همه آن‌چه که در بالا گفته شد استناد می‌کنیم به سخنان یک عضو شورای شهر تهران. در این مورد الهام فخاری عضو شورای شهر تهران می‌گوید:« 60 درصد از کودکان خیابانی نه به دلیل نابسامانی وضعیت خانوادگی بلکه به دلیل فقر اقتصادی یا بیکاری و اعتیاد، بدسرپرستی و ناآگاهی والدین راهی خیابان‌ها می‌شوند.»

فخاری، عضو کمیته اجتماعی شورای شهر تهران البته آمار و اطلاعات دقیقی در مورد این کودکان دارد:« تعدادی از این کودکان ساعات طولانی و از ۷ صبح تا ۵ بعد از ظهر در زمین‌های برنجکاری غیر اصولی اطراف بهشت زهرا با دستمزد روزی ۲۵ هزار تومان کار می‌کنند. بیشتر این کارگران دختران و پسران از سن ده سال تا ۱۵ سال هستند. کودکان 7 و 8 ساله در کارگاه‌های پرسکاری لب خط به ازای ۱۱ ساعت کار در روز، ماهانه فقط ۳۰۰ هزارتومان دریافت می‌کنند. این کارگاه‌ها محیط غیراستاندارد و شدیداً آسیب‌زا دارند، صدای بسیار بلند دستگاه، خطر قطع عضو، هوای آلوده و تنبیه شدید فیزیکی صاحبکار در تمامی کارگاه‌ها رایج است. کودکان زباله‌گرد بدون دستکش سر در سطل‌های زباله دارند. آن‌ها به‌دلیل انجام این‌گونه اقدامات در معرض ابتلا به ایدز، هپاتیت، کزاز، حصبه، سالک پوستی، انگل‌های روده‌ای، اسهال خونی، فلج اطفال، زانو درد و کمردرد هستند.»

رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر طرح جمع آوری کودکان کار و خیابان را پاک کردن صورت مسئله می‌داند، روندی که شهرداری با شدت و خشونت در پیش گرفته است:«از بیست سال پیش تاکنون، تعداد دوره‌‌های جمع‌آوری کودکان از خیابان‌ها و معابر از سی بار هم گذشته است. با این حال نه تنها مسئله حل نشده بلکه رو به افزایش است. فخاری اشاره می‌کند که :«طی بررسی‌های صورت گرفته مناطق 20-19 -18-17-15 - 14 -12-5-4-2 دارای تعداد بیشتری از کودکان خیابانی هستند. اما نکته این‌جاست که آیا تنها متولی رسیدگی به کودکان خیابانی شهرداری و بهزیستی است؟»

پس هم شهرداری و هم بهزیستی!

با توجه به سخنان الهام فخاری متوجه می‌شویم که مسئول مستقیم ساماندهی کودکان کار، شهرداری و بهزیستی هستند. هم چنین طبق اعلام معاونت حقوقی و امور مجلس وزیر دادگستری علاوه بر شهرداری و بهزیستی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز باید  پیگیر امور شغلی کودکان بی‌سرپرست و خیابانی درگیر کار باشد.  به این ترتیب، این کودکان، متولیان قدرتمندی دارند که البته در مورد وظایف خود نسبت به این کودکان، به شدت اهمال‌کار، بی‌توجه و حتی بی‌تفاوت هستند. و در بازه‌های زمانی خاص، تنها کار مهمی که انجام می‌دهند، به‌خصوص ماموران شهرداری، جمع‌آوری خشونت‌آمیز آنان از سطح شهر است. در عین حال گزارش‌هایی هم از سازمان بهزیستی می‌رسد که به دلیل رفتار خشن و ناسالم در محیط نگهداری این کودکان، اغلب کودکان از محل‌های نگداری سازمان بهزیستی فرار می‌کنند و کوچه و خیابان را ترجیح می‌دهند!

 الهام فخاری عضو شورای شهر تهران:« 60 درصد از کودکان خیابانی نه به دلیل نابسامانی وضعیت خانوادگی بلکه به دلیل فقر اقتصادی یا بیکاری و اعتیاد، بدسرپرستی و ناآگاهی والدین راهی خیابان‌ها می‌شوند.»

جوابیه شهرداری تهران

شهرداری تهران در واکنش به گزارش «افشاگری کودکان کار از ضرب و شتم ماموران پیمانکار شهرداری تهران(فیلم)» جوابیه ارسال کرده است. به گزارش عصرایران، متن جوابیه به این شرح زیر است:« پیرو گزارش تصویری سایت عصر ایران با عنوان «افشاگری کودکان کار از ضرب و شتم برخی از مأموران پیمانکار شهرداری تهران» مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری تهران اعلام می‌دارد:

سیاست‌های شهرداری تهران و شورای اسلامی تهران، ری و شمیران در این دوره مدیریت شهری در خصوص نحوه مواجهه با مسئله کودکان کار (با در نظرگرفتن این نکته که این نهاد عمومی تنها متولی و مسئول رسیدگی به این مسئله نبوده و سایر دستگاه‌ها و نهادهای مسئول نیز می‌بایست با حساسیت بیش از پیش نقش خود را در این مهم ایفا نمایند) این است که با ایجاد زمینه مشارکت و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های سازمان‌های مردم نهاد وظیفه خود را در مدیریت و کنترل این مسئله اجتماعی انجام دهد و به همین خاطر هیچ‌گاه به‌طور مستقیم به این مسئله ورود نداشته و طبق قانون تنها به ایجاد امکانات و زیرساخت‌های مناسب جهت بهره‌برداری و ارتقای کیفیت خدمات سمن‌های فعال در این حوزه پرداخته است.... شهرداری تهران در راستای ایفای نقش مسئولیت‌های اجتماعی خود نسبت به پایش سلامت این کودکان اقدام کرده و به تبع آن خدمات گسترده‌ای را جهت بهبود سلامت جسمی و روانی آنان به‌عمل آورده است. ...ضمن استقبال از حساسیت رسانه‌های متعهد در خصوص مسئله کودکان کار، همان‌طور که در گزارش بیان می‌شود اسامی افراد متخلف نزد آن رسانه محفوظ است، شهرداری تهران ... آمادگی دارد تا با دریافت گزارش تکمیلی به همراه اسامی افراد مذکور با پیگیری ویژه نسبت به بررسی موضوع اقدام نماید و در صورت صحت ادعای مطرح شده برخورد قاطع و جدی با متخلفین اعم از کارکنان و یا پیمانکاران نماید و شهروندان را نیز از نتایج آن مطلع سازد.» ناگفته پیداست که شهرداری با به میان کشیدن پای سمن‌ها- سازمان‌های مردم‌نهاد در زمینه ساماندهی کودکان کار- سعی در سبک کردن مسئولیت خود و واسپاری آن به دیگران است؛  مسئله‌ای که در هرحال، کوتاهی‌ها و تخلف‌های این سازمان را تحت هیچ بهانه‌ای توجیه نمی‌کند.