ضامن بمب اجتماعی کشیده شده است!

کارشناسان  بیکاری و فقری را که به تبع آن ایجاد می‌شود، مهم‌ترین دلیل گسترش سرقت می‌دانند، زیرا اولویت انسان تأمین نیازهای فیزیولوژیک و مادی‌اش است. وقتی در جامعه‌ای بیکاری افزایش می‌یابد، فقر و اختلاف طبقاتی نیز افزایش می‌یابد و عده‌ای برای برآوردن نیازهای اولیه به راه‌های ناصحیح چون سرقت رو می‌آورند؛ اما پس از مدتی دزدی تبدیل به رویه این افراد  می‌شود و افراد دیگر حاضر به کارنشده و راه راحت‌تر را انتخاب می‌کنند. این در حالی است که افزایش سرقت باعث ناامنی در محیط‌های اجتماعی شده و افراد هنگام حضور در اماکن عمومی و پرتردد همواره در تهدید جیب‌بری قرار دارند.

آذر فخری، روزنامه‌نگار

گاهی مجبور می‌شوی صفحه حوادث را بخوانی؛ با این‌که تمام تلاشت را می‌کنی که در طول روز خودت را از هجوم اخبار بد، در امان نگهداری. چون این روزها به‌طور خیلی طبیعی زیست انسان ایرانی با فشار اخبار و وقایع بد درگیر است. و همین فشارهای روزافزون آدم را ناچار می‌کند بعضی ورودی‌ها را ببندد. اما بله، صحبت بر سر صفحه حوادث روزنامه‎ها و اخبارحوادث رسانه‎های دیگر است که مدام و با آب‌وتاب زیاد تلاش می‌کنند در رساندن خبر بد به گوش مردم، اولین و منحصربه فردترین باشند. مسئله‎ای که در اغلب این صفحات و رسانه‎ها ناخودآگاه توجه را جلب می‎کند شیوع و فراوانی سرقت یا همان دزدی است. این روزها، خبر دزدی زیاد می‎شنویم؛ شاید هم خودمان یکی از طعمه‎های این اتفاقات شده باشیم. مشخصه عجیب بیشتر این دزدی‌ها، عدم تناسب میزان خشونت با جرمی است که اتفاق می‌افتد؛ دزدی در حالی انجام می‌گیرد که فرد سارق طعمه خود را به‌خاطر یک گوشی، یک کیف معمولی دستی یا دوشی و یا برای خالی کردن هر چه که در جیب و مچ و گردن دارد، به سلاح گرم و سرد متوسل می‌شود و گاه حتی از سلاح خود استفاده می‌کند و باعث جراحت یا کشته شدن طعمه‌اش می‌شود؛ فکرکنید یک نفر به خاطر یک گوشی و یا یک کیف، به راحتی کشته می‌شود. به همین دلیل اخیرا ماموران پلیس توصیه می‌کنند در برابر سارقان مقاومت نکنید، چون خشونت در میان آنان به سطحی رسیده که با کمترین مقاومت حاضرند طرف مقابل را به قتل برسانند. 

وقتی مصاحبه‌هایی را که با سارقان دستگیر شده می‌خوانیم، متوجه می‌شویم آن‌چه در طول مدت دزدی به دست آورده‌اند، چیز دندان‌گیری نبوده و آن‌قدر نمی‌ارزیده که به خاطرش آدم کشته شود. این سارقان که البته معمولا دستگیر هم می‌شوند، گاه فقط برای گذران زندگی روزمره خود و خانواده و یا تهیه موادمخدر دست به جنایت می‌زنند. و اغلب هم ادعا می‌کنند در شرایط عادی روحی و روانی مساعدی نبوده‌اند و فشار اعتیاد یا ناتوانی در تامین خانواده آنان را وادار به جنایت کرده است. و برای همین از قاضی و شاکی و...  می‌خواهند آنان‌را ببخشیده و فرصت دیگری برای جبران بدهند. 

البته مجرمانی هم هستند که نه تنها طلب بخشش نمی‌کنند بلکه  مدعی‌اند اگر آزاد شوند دوباره همان کارها را انجام خواهند داد؛ چون کار دیگری بلد نیستند یا منبع درآمدی برای گذران زندگی خود ندارند!

سرقت، سردسته همه جرایم

به‌طور متوسط روزانه 1800 سرقت؛ این آمار نیروی انتظامی در سال 96 است. همین آمار در سال 97 حدود 10 درصد افزایش داشته است. این میزان سرقت باعث قرارگرفتن این جرم در راس جرایم در ایران شده است. سردار رحیمی، رئیس پلیس تهران معتقد است که بدون تردید مشکلات اقتصادی بر آمار جرائم به‌خصوص جرائم خرد اثر بیشتری گذاشته است. 

سردار رحیمی می‌گوید:«متاسفانه سرقت منازل اخیرا زیاد شده است، نگه‌داری زیاد سکه و طلا و ارز سبب فرصت‎‌‎طلبی دزدان شده و میزان سرقت را زیاد کرده است. با توجه به این‌که دزدان خیلی راحت به طلا و سکه وارز و پول درمنازل دسترسی پیدا کرده و خیلی زود هم آن‌را خرج می‎‌‎کنند، وقتی دستگیر می‎‌‎شوند، عملا پولی برای پس دادن ندارند! 

در جامعه ناامن از آن‌جا که هیچ نظمی حاکم نیست و امور بر محورعدالت نمی‌چرخد، مردم افراد دچار سردرگمی می‌شوند چون نمی‌توانند به حقوق خود دست یابند. در این جامعه نهاد مشخصی وجود ندارد که از حقوق افراد حمایت کند

دادستان تهران هم با اشاره به افزایش سرقت در کشور بالاترین شمار جرایم در اجرای احکام را مربوط به جرم سرقت اعلام کرده. جعفری دولت‌آبادی می‎گوید یک‌چهارم پرونده‌ها به اتهام سرقت اختصاص دارد و معتقد است تشکیل شعبه‌ ویژه سرقت در برخی نواحی در مرحله‌ تحقیق و اجرای احکام ضروری‌ست، چرا که شمار پرونده‌های با موضوع سرقت طی‌ سال گذشته به‌شدت افزایش داشته است.

چرا سرقت افزایش یافته؟

سعید معدنی جامعه‌شناس، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «سرقت یکی از در دسترس‌ترین جرایمی است که می‌تواند در جامعه رخ دهد. در همه جوامع و همه زمان‌ها این جرم وجود دارد. اما دلایل افزایش آن بسیار پیچیده است. یکی از مهم‌ترین این دلایل گسترش سرقت شهرنشینی است. معمولا افراد در جاهایی دست به جرم می‎زنند که شناخته شده نباشند. گسترش شهرنشینی و مهاجرت بی‌رویه بعد از انقلاب در بالا رفتن جرایم از جمله سرقت نقش زیادی داشته. با مهاجرت روستاییان 70 درصد از جمعیت ما شهرنشین شده‌اند و زندگی مادی و روابط این روستانشینان هم شهری شده است. بر اساس اعلام مسئولان  کشور ما سه و نیم میلیون بیکار، بیش از دو میلیون معتاد و ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین دارد. این آمارها به معنای یک «بمب اجتماعی» است که هر لحظه ما را به سمت فروپاشی اجتماعی می‌کشاند. همه این موارد خود زمینه‌ساز سرقت است. چراکه  بخش بزرگی از افراد معتاد بیکارند و گرفتار تامین حداقل‌های زندگی شده‌اند، پس نمی‎توانند سرقت نکنند. با هر زبانی هم که با این افراد صحبت شود نمی‎توان آن‎ها را از این کار بازداشت. در کنار این مشکلات ناتوانی خانواده‎ها در تربیت این افراد است که باعث بالا رفتن جرایم است. در جامعه‌ای که از هر 3نفر یک نفر فقیر است مشخص است که جرایمی مانند سرقت افزایش می‌یابد. سرقت برای کسی که معتاد، قاتل و یا اهل نزاع و درگیری است یک کار پیش پا افتاده محسوب می‌شود.

چالش‌های فرهنگی و اجتماعی سرقت

به نظر می‌رسد علل و عوامل اجتماعی پدیده سرقت در کنار سایر عوامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اثرگذار، برای شناخت عمیق‌تر این پدیده و پیامدهای مخرب فردی و اجتماعی آن اهمیت زیادی دارد. بنابراین فرا تحلیل سرقت، ما را با عوامل اصلی تاثیرگذار بر این پدیده آشنا می‌سازد و از سوی دیگر در ارائه راهکارهای موثر جهت کاهش و پیشگیری از این پدیده، یاری می‌کند.

مهدی معصوم بیگی؛ فرمانده انتظامی استان اصفهان در یک بررسی به موارد زیر اشاره می‌کند: 

*گسترش سرقت در جامعه باعث ناامنی در بین مردم می‌شود؛ چرا که مردم هر آن احتمال می‌دهند، اموال‌شان مورد تجاوز و تعدی قرار گیرد. به همین خاطر مجبور می‌شوند در تماس‌های خود با دیگران جانب احتیاط را رعایت کنند، تا مبادا اموال‌شان از سوی دیگران به سرقت برود.

 براساس اعلام مسئولان  کشور ما سه و نیم میلیون بیکار، بیش از دو میلیون معتاد و ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین دارد. این آمارها به معنای یک «بمب اجتماعی» است که هر لحظه ما را به سمت فروپاشی اجتماعی می‌کشاند

* در جامعه ناامن حقوق افراد به هیچ وجه از سوی دیگران محترم شمرده نمی‌شود و افراد جامعه به راحتی حقوق همدیگر را پایمال می‌کنند. در جامعه ناامن از آن‌جایی که هیچ نظمی حاکم نیست و امور بر محورعدالت نمی‌چرخد، مردم افراد دچار سردرگمی می‌شوند چون نمی‌توانند به حقوق خود دست یابند. در این جامعه نهاد مشخصی وجود ندارد که از حقوق افراد حمایت کند. 

* در جامعه‌ای که بین افراد همبستگی اجتماعی وجود داشته باشد، حس تعاون و همیاری بین افراد بسیارزیاد است و مردم سعی می‌کنند در مواقع سختی از حال هم با خبر شوند و به امور یکدیگر رسیدگی کنند. ولی در جامعه‌ای که شرایط آن ناامن است و هر آن احتمال ضایع شدن حقوق فردی وجود دارد، افراد هیچ‌وقت خود را به خاطر دیگران به خطر نمی‌اندازد و نسبت به دیگران بی‌تفاوت می‌شوند. ادامه این روند در طول زمان باعث تغییر ارزش‌ها و هنجارهای جامعه می‌شود و باعث می‌شود اعتماد اجتماعی کم شود و حتی گاه از بین برود.

زندان چاره‌ساز و موثر نیست

زندانی شدن سارقان باعث می‌شود خانواده‌های آن‌ها دچار مشکلات اقتصادی شوند و همین مسئله بروز انواع مسائل اجتماعی را برای خانواده‌های آن‌ها هم فراهم خواهد کرد.

افراد سارق در زندان، با مجرمان حرفه‌ای آشنا می‌شوند و فنون ارتکاب جرم را یاد می‌گیرند. درواقع آنان در این زندان به یک مجرم حرفه‌ای تبدیل می‌شوند.

معصوم بیگی تاکید می‌کند که افراد زندانی بعد از آزاد شدن از زندان با مشکلاتی هم‌چون طرد اجتماعی روبه‌رو می‌شوند و از طرفی با کم شدن اعتماد مردم نسبت به آن‌ها به سمت انزوا پیش می‌روند. به تبع‌ آن،‌ بازگشت‌شان به محیط جامعه با مشکل مواجه می‌شود و به همین خاطر بعد از مدتی و در واکنش به چنین شرایط غیرقابل‌تحملی، دوباره به ارتکاب جرایم روی می‌آورند.

به اعتقاد جامعه‌شناسان، راه علاج در رفع موانع بیکاری و ایجاد اشتغال و در پی آن کاهش فقر و بالا بردن نشاط اجتماعی از طریق ایجاد یک ساز و کار اقتصادی سالم، پویا و بدون تبعیض در جامعه است،‌ به نحوی که امکان فعالیت و رقابت سالم برای همه، به‌خصوص نسل جوان، فراهم شود تا افراد برای حل مشکلات خود به ارتکاب جرم نیندیشند.