خانواده ایرانی با کتاب میانه‌ای ندارد

نویسندگان و مترجمان با انتقاد از نشرغیرمجاز کتاب‌ به صورت الکترونیکی می‌گویند: کتابی که ترجمه و تالیف می‌شود و به چاپ می‌رسد عواملی دارد که برای تولید آن‌ زحمت می‌کشند و زندگی‌شان از این طریق می‌گذرد؛ اگر بگوییم مردم برای کتاب پول ندهند و به رایگان کتاب‌خوان شوند این بی‌انصافی‌ است. نشر الکترونیک قطعا به صنعت نشر ضربه می‌زند. ضمن این که تحقیقات نشان می‌دهد میزان درک محتوا پس از مطالعه کتاب‌های کاغذی بیشتر و بهتر از زمانی است که کتاب‌های الکترونیک مطالعه می شود.

آذر فخری، روزنامه‌نگار

گذراغلب ما به خیابان انقلاب و راسته کتاب‌فروشی‌ها افتاده است. منظورم از اغلب ما، آن‌هایی است که به هر دلیلی به کتابی نیاز داشته‌اند؛ حالا یا درسی یا غیردرسی.  در راسته خیابان انقلاب، با پدیده عجیب و شگفت‌انگیز فروش فله‌ای و کیلویی کتاب مواجهیم. دست‌فروشانی که فریاد می‌زنند «هر کتاب دونه‌ای 25 تومان». مردان پیر و جوانی که شما را خریدن کیلویی کتاب دعوت می‌کنند و هر کدام ترازویی در کنار خود دارند برای وزن کردن کتاب‌هایی که انتخاب کرده‌اید.

این کتاب‌ها طبعا از مردم خریداری می‌شوند. درواقع امروز در جامعه و شهر با شکلی از خریدوفروش کتاب مواجهیم که در آن فروشنده کتاب، که معمولا مردم و دانشجویانی هستند که به دلیل مشکلات مالی و سختی جابه‌جایی کتاب می‌خواهند به نحوی از «شر» آن‌ها خلاص شوند و خریدارانی هستند که برای‌شان، عنوان کتاب مهم نیست و همان‌طور که فله‌ای می‌فروشند  فله‌ای هم می‌خرند. به این ترتیب، یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی که بحران‌های اقتصادی بر مردم وارد آورده همین فروش کتاب‌خانه‌های خانگی و شخصی و نیز خرید فله‌ای کتاب از دست‌فروشان است، که در بعضی موارد باعث کسادی کار کتابفروشی‌ها و حتی ناشران شده است. 

یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی که بحران‌های اقتصادی بر مردم وارد کرده، فروش کتاب‌خانه‌های خانگی و شخصی و نیز خرید فله‌ای کتاب از دست‌فروشان است که در بعضی موارد باعث کسادی کار کتابفروشی‌ها و حتی ناشران شده است

چنین است که اگر راه‌تان به خیابان انقلاب افتاده باشد، ممکن است دیگر اثری از کتابفروشی دوست‌داشتنی‌تان که سال‌ها بود از آن‌جا کتاب می‌خریدید، پیدا نکنید؛ بله این کتابفروشی، تبدیل شده به کافه؛ جایی‌که دانشجویان با ژست‌های روشنفکرانه سیگار و قلیان می‌کشند و قهوه می‌نوشند و ترانه‌های کوچه بازاری-فارسی و خارجی درهم!- گوش می‌دهند و شوخی‌های بی‌مزه می‌کنند، تا شب شود. بی آن‌که لای کتابی را – درسی یا غیردرسی- باز کرده باشند. از همین جاست شاید که روزگاری کسی گفته است اگر خواستی چیزی را پنهان کنی، آن‌را لای کتاب پنهان کن چون این مردم کتاب نمی‌خوانند! البته این پنهان کردن هم فرآیند خودش را دارد؛ اول این‌که باید کتابی در آن محیط و مکان وجود داشته باشد. و دوم، آن چیز پنهان کردنی، لای کتاب جا بشود!

لمس کردن صفحات کتاب برای خواننده، همانند شروع شدن یک جهان دیگر است، اما در عصر جدید بنا به دلایلی مخاطبان به نسخه‌های الکترونیکی پناه می‌برند چراکه از نظر اقتصادی برای آنان مقرون به صرفه است. اما پی‌دی‌اف خوانی نمی‌تواند لذت خواندن کتاب کاغذی را به آن‌ها منتقل کند

باور کنید یا نه، در بسیاری از خانه‌های ما در همین کشور، نمی‌توانید یک کتاب پیدا کنید، مگر این‌که خانواده دانش‌آموز یا دانشجویی داشته باشند که مجبور شده باشند کتاب درسی بخرند. 

آمار کتاب نخوانی ما!

در سال 87 رئیس کتابخانه ملی ایران عنوان کرد: سرانه کتابخوانی در کشور برای هر نفر تنها دو دقیقه در شبانه‌روز است. این سرانه با افزودن کتب درسی برای برخی از افراد در شبانه روز حدود شش دقیقه می شود. در همان سال‌ها،محمد سالاری، مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی و مطالعات فرهنگی و کتاب‌خوانی وقت، گفت آمار قدیمی ‌دودقیقه در روز که همه جا گفته می‌شود و همه به آن استناد می‌کنند، «سیاه نمایی» است  و آمار واقعی کتاب خواندن در ایران، روزی «دو ساعت»!، یعنی 120 دقیقه است نه دو دقیقه! یعنی 30 دقیقه بالاتر از رکوردآمار کتابخوانی در جهان!

 سید جواد حسینی،  فرماندار مشهد در گردهمایی اعضای انتصابی انجمن کتابخانه‌های عمومی ‌مشهد هم زمانی اعلام کرده بود سرانه مطالعه هر ایرانی«95 دقیقه» است! 

تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی‌ منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌28 استان را بررسی و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانی‌ها هفت دقیقه در روز است. سرانه مطالعه یعنی این که هر نفر به طور میانگین در روز چه‌قدر کتاب می‌خواند. برای به‌دست آوردن این عدد، زمان کتاب‌خواندن همه افراد یک جامعه را با هم جمع می‌کنند و تقسیم می‌کنند بر تعدادشان. همه کشورهای دنیا، هر سال سرانه مطالعه‌شان را حساب می‌کنند و از روی این عدد می‌فهمند وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی در کشورشان چه‌طور است؛ اما ماجرای این عدد در کشور ما کمی‌ پیچیده شده و هر مسئولی یک عدد متفاوت را اعلام می‌کند.

اما بشنویم از کتاب‌خوان‌ها!

 در همین گیرودار، عده‌ای هم هستند که جنس دغدغه‌شان، با جنس دغدغه کلیت جامعه فرق می‌کند؛ منظور از این افراد، همان کتاب‌خوان‌ها هستند که این روزها، با همین شرایط و با همین نداری‌ها و قرض‌ها و اجاره‌های عقب افتاده، تا کتاب دلخواه‌شان را می‌بینند، دست و پا ودل‌شان می‌لرزد و پول سه کیلومرغ را می‌دهند و یک کتاب می‌خرند. دغدغه این‌ها جنس دیگری دارد؛ این افراد اکنون مدتی است درگیر این پرسش هستند که کتاب کاغذی بهتر است یا کتاب الکترونیکی؟!

بعضی‌ها کاغذی‌اش را دوست دارند!

 در یک بعد‌ازظهر زمستانی برای اهالی کتاب هیچ‌ وسیله‌ای نمی‌تواند جایگزین یک کتاب خوب شود؛ یک صندلی راحت، یک کتاب خوب و یک فنجان چای یا قهوه! برای یک فرد اهل مطالعه حتی بوی کتاب و کاغذ حس آرامش به همراه دارد. این را یک کتاب‌خوان حرفه‌ای می‌گوید که بزرگ‌ترین لذتش کتاب‌خواندن است و آن‌را با هیچ‌چیز در دنیا عوض نمی‌کند.  

یک دانشجو هم داریم که می‌گوید: اگر از من بپرسید بین خواندن کتاب کاغذی و مطالعه در گوشی یا تب‌لت یا بوک ریدر، کدام‌یک را ترجیح می‌دهم؟ به شما می گویم بیشتر دوست دارم با کتابی در دست روی مبل راحتی لم بدهم. این کار نه تنها برای من راه گریزی به دنیای ادبیات به شمار می‌رود بلکه راه فراری از وسایل الکترونیکی هم هست. با این شیوه موقع کتاب‌خواندن وسوسه نمی‌شوم کارم را متوقف کنم و در اینترنت وبگردی کنم؛ اما این را هم بگویم که من با کتاب بزرگ شده‌ام!

آن‌هایی که کتاب کاغذی را دوست دارند؛ می گویند هرچه از حسن کتاب کاغذی بگوییم کم گفته‌ایم؛ در این میان البته نباید آن حس نوستالژیک کاغذ و بوی کاغذ و کتاب را نادیده بگیریم: خواندن یک کتاب کاغذی نیاز به هیچ وسیله‌ای بجز خود کتاب ندارد. همه می‌توانند به سادگی از آن استفاده کنند بدون آن‌که نگران تمام شدن شارژش باشند! کیمیا این طور ادامه می‌دهد: به نظر من کتاب کاغذی بهتر است، چون وقتی کتاب الکترونیکی می‌خوانی چشمت زود درد می‌گیرد و حس خوبی به آدم دست نمی‌دهد. احساس می‌کنی داری یک متن در شبکه‌های مجازی می‌خوانی نه یک کتاب .

من خودم کتاب کاغذی می‌خوانم  و یک‌بار که یک کتاب را به‌صورت الکترونیکی خواندم چیزی از آن در یادم نماند! 

یک نویسنده معتقد است: لمس کردن صفحات کتاب برای خواننده، همانند شروع شدن یک جهان دیگر است، اما در عصر جدید بنا به دلایلی مخاطبان به نسخه‌های الکترونیکی پناه می‌برند، چراکه از نظر اقتصادی برای آنان مقرون به صرفه است. اما لذت پی‌دی‌اف خوانی، نمی‌تواند لذت خواندن کتاب کاغذی را به آن‌ها منتقل کند.

الکترونیکی‌خوان‌ها!

این‌ها علاوه بر دلایل اقتصادی که بیشتر معطوف به ارزان یا رایگان بودن کتاب الکترونیکی است، مسائل خاص دیگری را هم عنوان می‌کنند:

آن‌ها می‌گویند کتاب الکترونی راهی است برای نجات درختان. انتشار محتوای الکترونیکی به‌جای چاپ آن‌ها می‌تواند باعث صرفه‌جویی در مصرف کاغذ، جلوگیری از قطع بیشتر درختان و آسیب کمتر به محیط زیست شود. شاید در نگاه اول این موضوع کم‌اهمیت به نظر برسد اما یقینا در ابعاد و حجم گسترده چاپ کتاب‌ها و به‌خصوص روزنامه‌های پرتیراژ مصرف کاغذ بسیار زیاد خواهد بود. استفاده از کتاب الکترونیکی آسان است؛ کتاب الکترونیک حجم و وزن فیزیکی ندارد. هزاران و حتی میلیون‌ها صفحه کتاب را می توانیم در موبایل یا تب‌لت همیشه همراه داشته باشیم. استفاده از این نوع کتاب‌ها با توجه به امکانات متنوع اپلیکیشن‌های کتاب‌خوان بسیار آسان است. نشانه‌گذاری، حفظ کتاب در صفحه خوانده شده، امکان جستجوی کلمات و عناوین و... از مزایایی هستند که در کتاب چاپی وجود ندارند.

نویسنده‌ها و ناشران مخالف‌اند

نویسنده‌ها و ناشران با انتقاد از نشرغیرمجاز کتاب‌ به صورت الکترونیکی می‌گویند: کتابی که ترجمه و تالیف می‌شود و به چاپ می‌رسد  عواملی دارد که برای تولید آن‌ زحمت می‌کشند و زندگی‌شان از این طریق می‌گذرد؛ اگر بخواهیم بگوییم مردم برای کتاب پول ندهند و به رایگان کتاب‌خوان شوند این بی‌انصافی‌ است. نشر الکترونیک قطعا به صنعت نشر ضربه می‌زند، ضمن این که تحقیقات نشان می‌دهد میزان درک محتوا پس از مطالعه کتاب‌های کاغذی بیشتر و بهتر از زمانی است که از کتاب‌های الکترونیک برای مطالعه استفاده می‌شود. 

پذیرش تغییر فرهنگ

با پیشرفت تکنولوژی کتاب دیگر آن مفهوم اولیه‌اش را ندارد. ظهور کتاب‌های الکترونیکی احتمالا فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی را تا حد قابل‌توجهی تغییر داده است. این روزها لازم نیست به کتاب‌فروشی بروید و در میان قفسه‌های پر از کتاب به‌دنبال عنوان مورد علاقه‌تان بگردید. راه سریع‌تر و شاید آسان‌تری پیش روی شماست؛ خریدن کتاب‌های الکترونیکی از اپلیکیشن‌ها و خواندن آن‌ها روی موبایل‌ها، تبلت‌ها و البته بوک‌ریدرها. هر کدام از این انتخاب‌ها مزایا و معایبی دارند. اما ریشه هردوی این انتخاب‌ها و ترجیح‌ها برمی‌گردد به این‌که آیا اصلا ما کتاب‌خوان هستیم یا نه؛ همان پرسش نخستین!

و هم چنان خانواده!

در ترویج فرهنگ کتابخوانی، والدین نقش اساسی دارند. اگر والدین خودشان کتاب‌خوان باشند و هر روز ساعتی برای خواندن کتاب اختصاص بدهند فرزندان‎شان هم به کتاب‌خوانی تشویق می‌شوند. اما متأسفانه این روزها بسیاری از خانواده‌ها با کتاب میانه خوبی ندارند و دلایل مختلفی مثل گرفتاری و کمبود وقت و گرانی کتاب و ... را بهانه می‌کنند و حتی حوصله و وقت مرور روزنامه را هم ندارند. اما همین‌ها زمان زیادی برای گوشی‌های خود صرف می‌کنند. پرسش آنان معمولا از معلم  فرزندان‌شان این است که از کدام کتاب کمک آموزشی می‌توانند استفاده کنند.

متاسفانه خانواده‌ها حاضرند برای خرید کتاب‌های کمک آموزشی و کلاس‌های تقویتی هزینه‌های سنگین بپردازند، ولی برای خرید کتاب غیردرسی هزینه نمی‌کنند!