این روزها با قاطعیت می‌توان گفت که فقر عیان شده و به زندگی همه گروه‌های اجتماعی چنگ می‌زند. قیمت مواد غذایی به یک خواب بند است، همین‌که شب صبح شود قیمت‌ها تغییرکرده و قدرت خرید مردم کم و کمتر شده و این موضوع بر طرز فکر و احساسات شهروندان اثر گذاشته و به آنها آسیب می‌زند. در همین باره احمد بخارایی، جامعه‌شناس و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران معتقد است، امروز احساس فقر سبب‌ساز ادراک تبعیض شده است، تبعیضی که می‌تواند افراد جامعه را به‌سمت نوآوری‌های منفی و از جنس هنجارشکنانه سوق دهد، این هنجارشکنی در میان گروه‌های مختلف جامعه متفاوت است، در یک گروه منجر به ظهور و بروز اختلاس می‌شود و از یک گروه دیگر خودکشی سر می‌زند.

او به خبرآنلاین گفت: «ما نباید این آسیب‌ها را صرفاً در مسائل شخصی ببینیم، امروز خودکشی‌، یک خودکشی فردی نیست، بلکه خودِ اجتماعی است که دارد کشته می‌شود. لذا در این وضعیت ریشه هر آسیبی در سطح خرد مربوط به سطح میانه و بعد از آن مربوط به سطح کلان است».

او با اشاره به اینکه احساس فقر یک حس نسبی است و در جوامع مختلف ادراک متفاوتی نسبت به آن وجود دارد به عامل تبعیض در این میان اشاره کرد و افزود: «خروجی ادراک تبعیض هنجاری‌شکنی است، یعنی آدم‌ها به‌مدد هنجارشکنی می‌خواهند خودشان را به طبقات بالاتر جامعه برسانند، بنابراین در وسایل رسیدن به اهداف دست به نوآوری می‌زنند، اما این نوآوری به معنای مثبت نیست، بلکه برعکس، معنای منفی دارد، یعنی برای رسیدن به اهداف سراغ مسیرهای انحرافی می‌روند و دست به هنجارشکنی می‌زند». او ادامه می‌دهد: حالا یک فرد از طبقه پایین‌تر را فرض کنید، او حالا توانسته تبعیض را درک کند. ممکن است او با پیوستن به گروه‌های تبهکاری، دست به این قبیل از اقدامات هنجارشکنانه می‌زند، شما فکر می‌کنید دلیل افزایش سرقت در جامعه چیست، افراد در وضعیت درک تبعیض دست به سرقت می‌زنند تا با این مسیر انحرافی و هنجارشکنانه به هدف خود، هدفی که جامعه آن را پذیرفته نزدیک شوند. بنابراین این گروه از آدم‌ها که رئیس بانک، وکیل، مدیرکل، یا مواردی از این دست نیستند به طریق متفاوت هنجارشکنی می‌کنند.

این جامعه‌شناس به گروه سومی نیز اشاره کرده ادامه داد: این گروه درباره خوشان دست به نوآوری می‌زنند، فکر می‌کنید چرا در جامعه ما آمار افسردگی بالا است، خودکشی، اعتیاد، تن‌فروشی سیر صعودی دارد، برای این‌که این گروه به خودشان برمی‌گردند، نا امید هستند و فقط با خودشان دست به گفت‌وگوی منفی می‌زنند. ایزوله شدن افراد در جامعه این‌که آن‌ها احساس کنند در جامعه مانند جزیره هستند، از مصادیق همین وضعیت است، امروز هرکسی در لاک خودش فرورفته است، افراد از کشور مهاجرت می‌کنند که دیگر اسمش حتی مهاجرت هم نیست بیشتر شبیه فرار است. آدم‌ها با دو بال تحصیلات و تجربه زیستی تبعیض را بیشتر درک می‌کنند، بنابراین فردی که دکتری گرفته اما هنوز بیکار است اصطلاحاً مانند اسپند روی آتش می‌ماند، این افراد که تعدادشان هم کم نیست در برابر وضعیت موجود وقتی کاری از دست‌شان ساخته نیست از کشور فرار می‌کنند.

وی با اشاره به تاثیر فقر بر همه ابعاد زندگی افزود: در این وضعیت سازمان‌ها و نهادها ضد کارکرد می‌شوند، همین می‌شود که شما می‌بینید نهاد آموزش که دانش‌آموز، دانشجو، معلم و استادِ بی‌هدف در آن وجود دارد از کارکرد خودش دور می‌شود. در نهادهای بهداشتی، سیاسی و فرهنگی هم همین‌طور، آن‌ها هم از کارکرد خودشان دور می‌شوند، بنابراین پیوند ارگانیک و کارکرد واحد میان سازمان‌ها و نهادها وجود ندارد، مانند یک گروه ارکست شده‌ایم که هرکسی برای خودش ساز می‌زند، ضمن این‌که سازمان‌ها در سطح میانه هستند، شما مطمئن باشید وقتی سازمان‌ها به چنین وضعیتی رسیدند یعنی ساختارها در سطح کلان هم از کارکرد خودشان خارج شدند.

بخارایی با بیان اینکه همین وضعیت به سطح خرد تزریق می‌شود گفت: خانواده و افراد جزو گروه خرد هستند، آن‌ها متاثر از این وضعیت گرفتار فقر و خودکشی و انواع آسیب‌ها شده‌اند، اما ما نباید این آسیب‌ها را صرفاً در مسائل شخصی ببینیم.