یونس رنجکش

قطار ویروس کرونا سرانجام پس از مدت‌ها حرف و حدیث بسیار در تهدیدات ناشی از آن که وحشتی جهانی را دربرگرفته است به ایستگاه ایران رسید و اکنون شهر به شهر و استان به استان در حال سفر است.

به‌رغم هشدارهای متخصصان از چگونگی ایجاد مصونیت در مقابل این بیماری ناشناخته قرن که مسئولیت اقدامات پیشگیرانه و تأمین نیازها و آمادگی‌های مواجه شدن با آن را دوچندان می‌کرد، متأسفانه اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که جدای از عدم اجرای اقدامات پیشگیرانه ناشی از نبود مدیریت‌های لازم مثل تمامی حوادث، در کنار آن با رویکردی سودجویانه توسط عده‌ای فرصت‌طلب نیز با احتکار و گران‌فروشی در اقلام مورد نیاز پیشگیری از این ویروس روبرو هستیم.

این بیماری که از اقتصاد تا سیاست و فرهنگ و روابط اجتماعی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است جدای از تأثیرات مختلف آن در ابعاد گوناگون به‌ویژه تهدید امنیت روانی و متأثر کردن جامعه از تبعات آن، گویای ضعف ساختار مدیریت به‌ویژه در استان‌ها در نظام بهداشت و درمان و عدم آگاهی‌های عمومی در مواجهه با این‌گونه چالش‌ها و مداخلات فرا‌درمانی است.

فراگیری این ویروس که از استان قم آغاز شده و به گیلان رسیده سایر نقاط کشور را نیز در تهدیدی جدی فرو برده است که آمار ضد و نقیض و تصمیمات پراکنده در کنار کمبودها و چالش‌های موجود در افکار عمومی و بی‌اعتمادی‌ها نسبت به تصمیمات مدیریتی در سطوح خرد و کلان در کنار رکودهای ایجاد شده در فعالیت‌های اقتصادی و مشکلات و اختلال در کسب و کارها از مهمترین تبعاتی است که در همین چند روز به وضوح به چشم می‌آید.

سال ۹۸ که با بحران سیل آغاز و با بحران کرونا ویروس به پایان خود نزدیک می‌شود سالی پرچالش برای کشور بود که هرچند در پدید آمدن حوادث شاید فردی و نهادی و سازمانی چندان مقصر نباشد اما در تبدیل آن به بحران و چگونگی مهار وضعیت ناشی از آن همگان بی‌تقصیر نیستند و با مروری بر رفتارها، زیرساخت‌ها، فرصت‌طلبی‌ها، سودجویی‌های سیاسی و برهم‌خوردگی اخلاق اجتماعی و بی‌ثباتی امنیت روانی و گسترش بی‌اعتمادی عمومی در چنین شرایطی کسی نمی‌تواند شانه خالی کند.

ترس و وحشت ناشی از زندگی در سایه کرونا ویروس با همه توصیه‌ها و اقداماتی که برای چگونگی مهار آن انجام می‌گیرد متأسفانه موجب شده است تا این زندگی طعم خاصی به خود بگیرد که چندان روزگار خوشی نیست.

اکنون با تمام چالش‌ها و مشکلاتی که جامعه با آن روبرو است، نگاه امیدوارانه به آینده می‌تواند با درک شرایط و مدیریت زندگی فردی و اجتماعی و تحمل سختی‌هایی که تجربه آن در زیست‌بوم جامعه ایران بسیار دیده شده است سهم مهمی در گذار از وضع موجود داشته باشد.

اکنون اخلاق اجتماعی به دلیل رفتارهای بدون تدبیر در مدیریت پیشگیری از سوی متولیان امور برای آماده‌سازی مکان‌های درمانی و بی‌اعتمادی عمومی به تصمیمات طوری فروپاشیده است که شهروندان برای مصون ماندن از خطرات این ویروس مانع از استفاده امکانات موجود درمانی برای مبتلایان می‌شوند و این درحالی است که غفلت این تصور که شاید یکی از مبتلایان باشند، بیشتر جلوه می‌کند.

به هر تقدیر شرایط موجود باید مدیریت شود و فضای عمومی با آرامش و اعتماد به تصمیمات مراجع ذی‌صلاح باید این بحران را پشت سرنهد که مهمترین اقدام کمک به یکدیگر برای عبور از آن و در کنار هم بودن با مهربانی و تقویت شرایط بهبود کیفیت زندگی با همه ناملایماتی است که با آن روبرو شده‌ایم زیرا تا مهربانی هست زندگی باید کرد!