ریحانه جولایی

این روزها زندگی کردن یکی از سخت‌ترین کارهای دنیاست. با این شرایط سخت و نابسامان اقتصادی کشور دیگر وقتی برای زندگی کردن نمی‌ماند؛ تفریح مردم، البته اگر تفریحی باشد؛ نسبت به قبل کمتر شده چراکه در خوش‌بینانه‌ترین حالت تنها یک شام ساده سه‌نفره بیرون از خانه هزینه‌ای برابر 100 هزار تومان روی دست خانواده‌ها می‌گذارد و با افزایش قیمت بنزین آن ‌یکی دو سفر کوتاه به شمال یا سایر شهرهای کشور هم از برنامه‌های تفریحی خانواده‌ها خط‌خورده است.

همین موضوعات باعث شده تا هر روز بی‌انگیزه‌تر و غمگین‌تر شویم، تا جایی که به ایرانیان لقب غمگین‌ترین مردم جهان را داده‌اند. سال گذشته بود که رئیس انجمن مددکاری ایران گفــت: ایران دومین کشور غمگین جهان است. ادعایی که چندان قابل‌باور نیست، اما نمی‌توان آن را دور از ذهن هم دانست. این ادعا که سید حسن موســوی چلک به آن پرداخته بود از سوی سازمان‌های معتبر بین‌المللی مطرح‌ شده بود. طبق این نظرسنجی که در سال 2017 انجام ‌شده است، ایران در میان 185 کشــور در رتبه 105 قرار گرفته و در جدول غمگین‌ها از پایین جدول، رتبه دوم را دارد و بعد از عراق دومین کشور غمگین جهان محسوب می‌شویم.

البته با یک نگاه اجمالی به افرادی که کنار ما زندگی می‌کنند از خانواده تا همکاران، از دوستان تا اقوام متوجه می‌شویم ایرانیان همواره از مشکلات عصبی، افسردگی، خشم و فشارهای روحی و روانی رنج می‌برند. در سال‌های اخیر آمار نزاع‌های خیابانی به‌صورت چشمگیر افزایش داشته است. از سوی دیگر آمارهای رسمی از افزایش 14 درصدی و برخی آمارهای غیررسمی از افزایش 30 درصدی افسردگی در کشور خبر می‌دهند. همین آمارها نشان می‌دهد مؤلفه‌هایی همچون خشم و افسردگی در کشور به‌شدت زیاد است و هر روز هم بیشتر از روز قبل می‌شود.

زنگ خطر افسردگی در ایران

حالا هم نوبت وزیر بهداشت است که با گلایه از دامن زدن به دل‌مردگی و یاس؛ شیوع بیماری‌های روانی را زنگ خطری برای سلامت جامعه بخواند و خواستار توجه عمومی به این مشکل شود. بر اساس گفته‌های سعید نمکی افسردگی، اضطراب و پرخاشگری اختلال‌های رایج در کشور به‌حساب می‌آیند.

روز یکشنبه اول دی بود که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران، از هزینه‌های سنگین اقتصادی و اجتماعی ناشی از آسیب‌های روانی سخن گفت و نسبت به بهداشت روان جامعه اعلام‌خطر کرد.

او سلامت روانی و فردی را اولین رکن نظام سلامت در جامعه دانست و بیان کرد: «حوزه بهداشت روان جامعه یکی از حوزه‌های بهداشت است که به‌شدت در این خصوص با مشکل مواجه هستیم و اعلام کمبودها در این زمینه نشانه برخی کم‌کاری‌ها است.»

سعید نمکی تأکید کرد که جامعه به نشاط و شادی نیاز دارد و افزود که وزارت بهداشت به‌تنهایی نمی‌تواند به فکر سلامت روان مردم باشد. او به افسردگی نزد شهروندان اشاره کرد و دامن زدن به یاس و نومیدی و دل‌مردگی را «خیانت ملی به کشور» خواند.

زنان دو برابر مردان افسرده‌اند

چند ماه پیش‌تر، رئیس انجمن روان‌پزشکان ایران گفته بود که بیش از ۲۰ درصد مردم کشور اختلال روانی خفیف تا شدید دارند و از سلامت روانی و جسمی افراد غفلت می‌شود.

طبق اعلام رئیس انجمن روان‌پزشکان ایران؛ افسردگی، اضطراب و پرخاشگری در رده‌های نخست شایع‌ترین اختلال‌های روانی کشور قرار دارند و وسواس، اختلالات خواب و اختلالات رفتاری در رده‌های بعد. او همچنین می‌گوید شمار زنان مبتلابه افسردگی در ایران،

دو برابر مردان است.

دو سال قبل هم، حسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت وقت گفته بود که جامعه ایران از نظر فرهنگی، اختلالات روانی را انکار می‌کند و برداشت عمومی این است که اختلال روانی به معنای دیوانگی است.

از سوی دیگر مجید صادقی، نایب‌رئیس انجمن روانشناسان ایران، گفته بود که آمار بیماری‌های روانی از بسیاری از بیماری‌های جسمی هم پیشی گرفته و از هر چهار خانواده یک خانواده درگیر بیماری روانی است و دوسوم بیماری‌های روانی را اختلال اضطراب و افسردگی تشکیل می‌دهند.

ورود شهرداری تهران  به مقوله افسردگی

با توجه به اینکه گفته می‌شود 27درصد تهرانی‌ها دچار اختلالات روانی هستند، همچنین آخرین آمار از پزشکی قانونی حکایت از این دارد که سطح تاب‌آوری شهروندان تهرانی به‌صورت قابل‌توجهی کاهش پیدا کرده و درنتیجه خشونت، نزاع و درگیری بیشتر شده است؛ شهرداری تهران با راه‌اندازی «کمپین سلامت روان» قصد دارد شرایط بهتری را برای تهرانی فراهم کند تا شاید کمی نشاط ازدست‌رفته به جامعه بازگردانده شود.

ناهید خداکرمی، عضو شورای شهر تهران کمی قبل‌تر به خبرگزاری فارس گفته بود از یک سال پیش تیمی از روان‌پزشکان، روانشناسان و متخصصین سلامت عمومی و... گرد هم آمده‌اند تا برنامه‌های منسجمی در این زمینه در نظر بگیرند تا مردم تهران احساس آرامش بیشتری در شهر داشته باشند.» او همچنین هدف از راه‌اندازی این کمپین را کاهش خشونت خانگی و خشونت شهری، کاهش استرس و اضطراب و نشاط بیشتر افراد به‌ویژه کودکان عنوان کرد.

خداکرمی در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌گوید شهروندان تهران به دلیل آلودگی هوا، ‌ترافیک و معضلات محیط زیستی بیش از ساکنان دیگر شهرها در معرض استرس هستند. او در ادامه افزود: «در کنار این موضوعات شرایط اجتماعی، ‌سیاسی و اقتصادی استرس پایتخت‌نشینان را بیشتر کرده و بر همین اساس راه‌اندازی کمپین سلامت روان می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود.»

اگر مبنا آمار وزارت بهداشت باشد وضع دیگر شهرهای ایران از این نظر چندان بهتر از تهران نیست. اعتماد آنلاین اردیبهشت امسال به نقل از این وزارتخانه گزارش داد که حدود ۲۱ میلیون ایرانی دچار اختلال روانی هستند. این تعداد نزدیک به ۲۴ درصد جمعیت ایران است.

پرخاشگری،  نتیجه جامعه بدون عدالت

از سوی دیگر، خبرگزاری ایرنا در گزارشی به رشد موارد درگیری و نزاع‌های خیابانی پرداخته که نگرانی‌ها درخصوص تبعات فاجعه‌بار کاهش آستانه تحمل و تاب‌آوری افراد جامعه را افزایش می‌دهد.

بنابراین گزارش، آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی نشان می‌دهد که در سال ۹۶، حدود ۹۳ هزار و ۲۶۹ نفر به علت صدمات و جراحات ناشی از نزاع‌های خیابانی به مراکز پزشکی استان تهران مراجعه کرده‌اند. این تعداد در سال گذشته نزدیک به هشت هزار نفر بیشتر بوده است.

سعید مدنی، پژوهشگر مسائل اجتماعی شهریور سال پیش‌گفته بود: «شرایط اقتصادی فعلی و ناپایداری قدرت خرید گروه وسیعی از مردم و خانوارها، بیکاری و نداشتن درآمد و دیگر مشخصه‌های اقتصاد ایران از عوامل مهمی هستند که استرس بسیاری را بر خانواده‌های ایرانی وارد می‌کنند، در جامعه‌ای که اکثریت قریب به‌اتفاق مردم آن را ناعادلانه می‌دانند بداخلاقی و رفتار پرخاشگرانه تنها واکنش طبیعی ممکن است.»

خبرگزاری ایرنا با استناد به این سخنان نتیجه گرفته که شماری از رفتارهای خشونت‌آمیز و برخوردهای فیزیکی و کلامی افراد در هنگام تعاملات اجتماعی می‌تواند ریشه در ناکامی‌های ناشی از فقر، بیکاری، تبعیض و به‌طورکلی تمامی مشکلات اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. بر این اساس افزایش درگیری‌ها و دعواها در سال گذشته به نسبت سال ۹۶ بی‌ارتباط با شدت گرفتن معضلات اقتصادی و اجتماعی و ناکامی دولت در تحقق وعده‌های اشتغال‌زایی، مهار تورم و گرانی و بهبود وضعیت شهروندان نیست.

شرایط هوای این روزهای تهران نیز نقش زیادی در افسردگی و تشدید آن دارد. هنگام آلودگی هوا فردی که مبتلا به افسردگی است، محیط اطراف خود را تیره‌ و تارتر می‌بیند و احساس می‌کند که بی‌انرژی، بی‌حوصله و خسته شده است. این عوامل سبب می‌شوند که افسرده‌تر شود

تأثیر آلودگی هوا بر اختلالات روان

شاید عجیب باشد، اما شرایط هوای این روزهای تهران نیز نقش زیادی در افسردگی و تشدید آن دارد. روانشناسان می‌گویند افرادی که به بیماری‌های عصبی و به‌ویژه افسردگی مبتلا هستند، در این شرایط جوی به‌طور مداوم خسته و بی‌حوصله می‌شوند، سردردهای میگرنی و عصبی در آن‌ها تشدید می‌شود و حالت گیجی و منگی به آن‌ها دست می‌دهد. در این شرایط ارتباطات اجتماعی بیماران عصبی و پرخاشگر،‌ ضعیف و حتی تمرکزشان کاهش می‌یابد؛ به‌نحوی‌که در هنگام رانندگی عجول‌ و بدخلق می‌شوند. آلاینده‌ها روی سلامت روان این دسته افراد و همچنین جسم آنان آثار مخربی می‌گذارد و آن‌ها را دچار تنگی نفس، تپش قلب و سایر علائم می‌کند.

آمارهای رسمی از افزایش 14درصدی و برخی آمارهای غیررسمی از افزایش 30 درصدی افسردگی در کشور خبر می‌دهند. همین آمارها نشان می‌دهد مؤلفه‌هایی همچون خشم هم در کشور به‌شدت زیاد است

به گفته آن‌ها،‌ هنگام آلودگی هوا فردی که مبتلا به افسردگی است، محیط اطراف خود را تیره‌ و تارتر می‌بیند و قدرت تصمیم‌گیری او ضعیف‌تر می‌شود و احساس می‌کند که بی انرژی، بی‌حوصله و خسته شده است. این عوامل سبب می‌شوند که بیمار افسرده‌تر شود و به‌طور طبیعی اضطراب و نگرانی و به دنبال آن بعضی علائم جسمی مانند تپش قلب آن نیز به‌طور شدیدتری بروز می‌کند.

همچنین آلودگی هوا روی بیماران با اختلال وسواس موجب تشدید نگرانی‌ و اضطراب می‌شود. افراد دارای وسواس همیشه به جسم خود توجه زیادی دارند و در شرایط آلودگی هوا، دائماً فکر می‌کنند که بیمار شده‌اند و به‌طور طبیعی دچار نوعی خودبیمارانگاری می‌شوند.

در آخر اما اگر در یک کلمه بخواهیم علت و چرایی ایجاد اختلال روحی و روانی مردم شهر را بگوییم، باید به جامعه اشاره‌کنیم، جامعه‌ای که مردم در آن زندگی می‌کنند و از آن تأثیر می‌پذیرند. همین جامعه باعث می‌شود آن‌ها شاد، ناراحت، عصبی یا آرام باشند؛ پس در نتیجه‌گیری کلی جامعه است که روح و روان آدم‌ها را شکل می‌دهد. خشونت و خشونت‌گرایی و بخش اعظمی از ناراحتی روحی و روانی امری ذاتی، ارثی و نژادی نیست، بلکه دلایل متعددی دارد که یکی از آن‌ها جامعه است. اینکه مردم ما امروز دچار ناراحتی، صدمه روحی و روانی یا دچار پرخاشگری شده‌اند، نتیجه و زاده جامعه است.