سعید جلیلی برافروخته از آفتابیشدن چهره میانهرو، دیپلماسی و مذاکره را «گوسالهپرستی» خواند
هراس «مدعی بیاعجاز» از تغییر مسیر

نهال فرخی
همزمان با صدور حکم رئیسجمهور و انتصاب علی لاریجانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، معادلات سیاسی در فضای داخلی ایران وارد فاز تازهای شده؛ پستی که در سالهای اخیر در قبضه جریانهای اصولگرای تندرو و حلقه سعید جلیلی بود، اکنون در اختیار چهرهای قرار گرفته که به عملگرایی و حمایت از دیپلماسی شهرت دارد. اما همزمان با این تغییر، تیم رسانهای جلیلی که ماهها در سکوت و سایهنشینی بهسر میبرد، ناگهان در شبکه اجتماعی ایکس فعال شده و با انتشار سلسله توییتهایی تند و کنایهآمیز، حمله به مذاکره و تعامل با جهان را از سر گرفته است؛ حملهای که حتی به مقایسه مذاکره با «گوسالهپرستی بنیاسرائیل» نیز کشیده شد.
موج تازه جلیلی علیه دیپلماسی
تنها چند ساعت پس از اعلام انتصاب علی لاریجانی، صفحه منتسب به سعید جلیلی در شبکه ایکس به طرز غیرمنتظرهای جان گرفت و در فاصله کمتر از یک روز، هفت توئیت با مضامین ضد دیپلماسی و ضد مذاکره منتشر کرد.
در یکی از این توئیتها که بیشترین واکنش را در پی داشت، جلیلی نوشت: «عدهای امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره میزنند؛ همانگونه که بنیاسرائیل بعد از پیروزی، گوسالهپرست شدند.» این قیاس تند، نه تنها از سوی افکار عمومی، بلکه از سوی بسیاری از چهرههای سیاسی و کارشناسان، مصداق مغالطه و برانگیختن احساسات افراطی دانسته شد. جلیلی و حلقه نزدیکانش در این توئیتها تلاش کردهاند هرگونه تلاش دولت پزشکیان و تیم لاریجانی برای بازگشت به مذاکرات با غرب را «انحراف از مسیر مقاومت» جلوه دهند.
واکنشها از پسر رئیسجمهور
تا وزیر پیشین
اظهارات جلیلی با واکنشهای متعددی همراه شد. یوسف پزشکیان، پسر رئیسجمهور، با انتشار توئیتی این قیاس را رد کرد و نوشت «مقایسه مذاکره با گوسالهپرستی نابجاست. گوسالهپرستی منکر مطلق است، اما مذاکره حکم کلی ندارد. اصل منافع کشور است. تصمیم درباره مذاکره متولی دارد و مسئولان با هدایت رهبری هر تصمیمی بگیرند ما پشت آن میایستیم.»
محمدجواد آذریجهرمی، وزیر پیشین ارتباطات نیز در کنایهای خطاب به جلیلی نوشت: «برادری که معتقد به گوسالهپرستی قوم پس از غلبه بر فرعون شدهاید، اگر اعجاز موسایی دارید، عصای خود را بر زمین بزنید؛ اگر نه در این شرایط حساس به رفتار هارون تاسی کنید و در میان جامعه اختلاف ایجاد نکنید.»
احمد زیدآبادی، روزنامه نگار نیز در واکنش به سخنان سعید جلیلی نوشت: «از استعارات و اشارات مبهم و مرموز این نوشته که بگذریم، یعنی آقای جلیلی متوجه نشده است که اگر جمهوری اسلامی وارد مذاکرات مسقط نشده بود، امکان نداشت مردم ایران پس از حملۀ اسرائیل و آمریکا به کشور از خود همدلی و همبستگی نشان دهند؟ اگر ایران بر رد مذاکره اصرار کرده بود و سپس جنگ میشد، بدون تردید بخش بسیار بزرگی از مردم آغاز جنگ را به حساب لجاجت حکومت در نفی مذاکره میگذاشتند و موضع دیگری میگرفتند.»
این تحلیلگر سیاسی ادامه داد: «به نظر نمیرسد درک این موضوع چندان مشکل باشد، اما چرا آقای جلیلی مسئله را معکوس جلوه میدهد؟ این که جمهوریاسلامی نهایتاً بخواهد مذاکره کند یا نکند، باری است بر دوش خودش و به ناچار خودش باید هزینۀ تصمیم در این باره را بپردازد، اما این که یک عضو شورای عالی امنیت ملی، دغدغهای جز مخالفت با مذاکره نداشته باشد، خود علامت بسیار خطرناکی برای کشور است.»
این پاسخها، در کنار موجی از واکنشهای انتقادی کاربران، نشان داد که جلیلی در تحریک افکار عمومی چندان موفق نبوده و حتی بخشی از بدنه اصولگرایان معتدل نیز از این ادبیات فاصله گرفتهاند و احتمالا اکنون بیش از همیشه به اهمیت حضور دیپلماتها در شورای عالی امنیت ملی
واقف شدهاند.
سایهنشینی طولانی و بازگشت
پر سروصدا
تقابل میان جریانهای معتقد به گفتوگو با جهان و طیف موسوم به «انقلابیون افراطی» سابقهای طولانی دارد و از دولت روحانی تا امروز نیز بارها شاهد بودهایم که هر نشانهای از اراده برای تعامل بینالمللی، با برچسب «سازش»، «انحراف»، یا اکنون «گوسالهپرستی» مورد حمله قرار گرفته در حالی که تجربه نشان داده مخالفت مطلق با مذاکره نهتنها به افزایش اقتدار منجر نشده، بلکه هزینههای اقتصادی و سیاسی سنگینی را بر کشور تحمیل کرد.
جریان تندرو که در سالهای اخیر با میدانداری در نهادهای قدرت و رسانههای رسمی، عملاً دیپلماسی را به حاشیه رانده بود، گویا حالا با انتصاب چهرههایی، چون علی لاریجانی و شکلگیری برخی تحرکات تازه در حوزه سیاست خارجی نگران بازگشت «عقلانیت دیپلماتیک» شدهاند.
اما واکنش تند سعید جلیلی در حد کاربرد استعارهای از گوساله سامری(که برخی آن را تعبیر به حضور علی لاریجانی کردند و قیاس خود جلیلی با حضرت موسی (ع)) در حالی اکنون رخ داده که طی سالهای اخیر، بهویژه پس از ناکامی جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته، او عملاً در سایه به سر میبرد.
جلیلی اگرچه بهعنوان عضو شورای عالی امنیت ملی باقی ماند، اما در عرصه عمومی کمتر حضور داشت و در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، برخلاف برخی از اصولگرایان رسانهای، جلیلی موضعگیری پررنگی نداشت.
این البته در حالی است که هفته گذشته نیز عبدالرضا داوری، فعال سیاسی در توئیتی از غیبت سعید جلیلی در جلسه مشهور شعام در روز 26 خرداد، پرده برداشت.
داوری در این توئیت نوشت: «برخی منابع از غیبت آقای سعید جلیلی در جلسه ۲۶ خرداد شعام {شورای عالی امنیت ملی} که مورد تهاجم اسرائیل قرار گرفت، خبر میدهند. علت این غیبت چیست؟ آیا وی به جلسه شعام دعوت شده و با آگاهی از زمان و مکان جلسه، حضور نیافته، یا اساساً به جلسه دعوت نشده بود؟»
توئیت عبدالرضا داوری با واکنش تند امیرحسین ثابتی، نماینده نزدیک به سعید جلیلی در مجلس، مواجه شد و داوری نیز در واکنش به سخنان ثابتی نوشت: «عربدهکشی امیرحسین ثابتی و دارودسته سعید جلیلی علیه اینجانب، اصلا عجیب نیست؛ این جماعت چنان از افشا شدن خبر غیبت سعید جلیلی در جلسه ۲۶ خرداد، شورای عالی امنیت ملی ضربه خورده و سرگیجه دارند که فعلا باید بر همین روال، فریاد بکشند و ...»
خبری که داوری داده بود و بر آن تاکید داشت از سوی سعید جلیلی نه تایید شد و نه تکذیب و تنها با سکوت همراه بود، اما حالا و دقیقا پس از انتصاب یک رقیب دیرینه دیگر سعید جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، او بازگشت پرسروصدای رسانهای داشته است. بازگشتی که شاید به نوعی بیانگر هراس سیاسی او و همفکرانش از تغییر مسیر سیاست خارجی است؛ گویی جلیلی و تیم او نگرانند که عقلانیت دیپلماتیک به محور تصمیمگیری بازگردد و جای تفکر تقابلی و جنگطلبانه را بگیرد.
جنگطلبی به جای دیپلماسی
جلیلی همواره بهعنوان یکی از سرسختترین مخالفان مذاکره و تعامل با غرب شناخته میشود. تجربه مذاکرات هستهای در دوران مسئولیت او بهخوبی نشان داد که رویکرد تقابلی و حداکثری نهتنها دستاوردی برای کشور نداشت، بلکه منجر به تشدید تحریمها و فشارهای بینالمللی شد.
منتقدان جلیلی معتقدند که تفکر او، مبتنی بر جنگ سرد دائمی با جهان و بیاعتنایی به منافع اقتصادی مردم است. جلیلی درمورد گوساله سامری باید به این سوال پاسخ دهد که اگر او موسی است، چرا تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل در زمان او به ایران تحمیل شد و عصای او در آن هنگامه کجا بود؟
منتقدان جلیلی معتقدند که تفکر او، مبتنی بر جنگ سرد دائمی با جهان و بیاعتنایی به منافع اقتصادی مردم است. جلیلی درمورد گوساله سامری باید به این سوال پاسخ دهد که اگر او موسی است، چرا تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل در زمان او به ایران تحمیل شد و عصای او در آن هنگامه کجا بود؟
تبارشناسی حلقه جلیلی و پایداری
حلقه نزدیک به جلیلی نیز عمدتاً از اعضای جبهه پایداری و طیفی از اصولگرایان تندرو تشکیل شده که با هر نوع نرمش سیاسی یا تعامل سازنده مخالفاند.
چهرههایی مانند صادق محصولی، حمید رسایی، امیرحسین ثابتی، علیرضا زاکانی و برخی رسانههای اصولگرا از جمله حامیان پررنگ این جریان محسوب میشوند.
اما پایگاه اجتماعی این جریان بسیار محدود است. تجربه انتخابات گذشته و شکست او در یکی از بیرونقترین انتخاباتهای تاریخ جمهوری اسلامی نیز نشان داد حتی اگر تمام پایگاه رای اصلاحطلبان نیز با صندوق قهر کنند باز تفکر جلیلی میان جامعه خریداری ندارد.
چرا تفکر جلیلی پایگاه ندارد؟
در این راستا نیز برخی تحلیلگران معتقدند که تفکر جلیلی بیشتر به کار ساختارهای پشتپرده قدرت میآید تا میدان رقابت اجتماعی. سعید جلیلی نیز این بار شهروندان ایران را با قوم بنی اسرائیل مقایسه کرده، شاید چون او دیگر هیچ امیدی به صندوق رای ندارد. کما اینکه یکی از مهمترین دلایل شکست گفتمان جلیلی، فقدان دستاورد عینی برای مردم است. در حالی که جریانهای میانهرو در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ توانستند با برجام تحریمها را موقتاً کاهش دهند و روزنههای اقتصادی ایجاد کنند، رویکرد تقابلی جلیلی تنها به انزوای بینالمللی و رکود اقتصادی دامن زده است. این تفاوت عملکرد، باعث شده حتی بسیاری از حامیان سابق اصولگرایان، از ادبیات شعاری و جنگطلبانه خسته شوند.
بازگشت لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، در حکم یک جابهجایی معنادار در کانون تصمیمسازیهای کلان است. برای جبهه جلیلی، این تغییر یعنی از دست دادن یکی از مهمترین پایگاههای نفوذ در حوزه امنیت و سیاست خارجی
لاریجانی؛ بازگشت یک رقیب قدیمی
اما در نقطه مقابل جلیلی، علی لاریجانی قرار دارد که سالها بهعنوان چهرهای میانهرو و عملگرا شناخته میشود.
نقش لاریجانی در مدیریت پرونده هستهای در دوره احمدینژاد و حمایت او از برجام در زمان روحانی، باعث شده جناح تندرو همواره نسبت به او خصومت داشته باشد.
در این حال بازگشت لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، در حکم یک جابهجایی معنادار در کانون تصمیمسازیهای کلان است. برای جبهه جلیلی، این تغییر یعنی از دست دادن یکی از مهمترین پایگاههای نفوذ در حوزه امنیت و سیاست خارجی.
دیپلماسی یا تقابل؛ دوراهی پیشروی دولت پزشکیان
اما دولت پزشکیان اکنون در یکی از حساسترین مقاطع تصمیمگیری خود قرار دارد که هم آثار جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل تازه است و هم تحریمهای اقتصادی ویرانگر شدهاند و مردم انتظار دارند که سیاست خارجی دولت از مسیر تقابل به سمت کاهش تنش و گشایش اقتصادی حرکت کند.
در مقابل اما کارزار رسانهای جلیلی و همفکرانش، تلاش میکند هرگونه مذاکره را خیانت جلوه دهد تا شاید با ایجاد فشار سیاسی، مسیر دولت را تغییر دهد. با این حال، تجربه سالهای اخیر نشان داده که این گفتمان جنگطلبانه، پشتوانه اجتماعی گستردهای ندارد و اغلب در شبکهای از رسانههای رسمی و تریبونهای حکومتی محصور مانده است.
عصر سایهنشینی تندروها به پایان رسید؟
در این میان اما فعال شدن ناگهانی صفحه جلیلی، شاید آغاز یک کارزار رسانهای برای بازگشت به صدر تصمیمگیریها باشد.
شرایط داخلی و خارجی امروز ایران با گذشته فرق کرده است. فشار اقتصادی، نارضایتی اجتماعی، و تجربه تلخ سالهای تقابل، فضای مانور جریانهای تندرو را محدودتر کرده و اگر لاریجانی بتواند رویکردی عملگرایانه را در شورای عالی امنیت ملی تثبیت کند، احتمالاً حاشیهنشینی جلیلی و تیم او طولانیتر خواهد شد.
تقابل میان علی لاریجانی و سعید جلیلی اختلاف دو شخصیت سیاسی نیست، بلکه جنگ دو رویکرد است: رویکرد عقلانی و مصلحتمحور در تعامل با جهان و رویکرد ایدئولوژیک و تقابلی که هزینههای سنگینی بر کشور تحمیل کرده است! حملات تند نشان میدهد که جلیلی بهشدت از بازگشت دیپلماسی و عقلانیت در هسته تصمیمگیری بیمناک است
تقابل امروز میان علی لاریجانی و سعید جلیلی صرفاً اختلاف دو شخصیت سیاسی نیست، بلکه جنگ دو رویکرد است: رویکرد عقلانی و مصلحتمحور در تعامل با جهان و رویکرد ایدئولوژیک و تقابلی که هزینههای سنگینی بر کشور تحمیل کرده است!
انتصاب لاریجانی و سکوت اولیه جلیلی، سپس حملات تند او در شبکه ایکس، نشان میدهد که جریان تندرو بهشدت از بازگشت دیپلماسی و عقلانیت در هسته تصمیمگیری بیمناک است. مردم نیز با تجربه سالهای گذشته، بهخوبی میدانند که نه گفتن به مذاکره، چه بهای اقتصادی و سیاسی سنگینی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید