زنان و دختران بسیاری حسرت این دلخوشی کوچک که مثل همسران و برادرهایشان، صورتشان را قرمز و آبی کنند، پرچم ایران را دور خود بپیچند و برای تشویق تیم محبوبشان به استادیوم بروند؛ بر دلشان ماند و از دنیا رفتند؛ سه هزار نفری هم همین چند هفته پیش توانستند برای اولین بار طعم شیرین یک تجربه جمعی را بچشند. 

تماشای یک مسابقه فوتبال در استادیوم، جزء معدود آرزوهای زنان ایران برای حقوق برابر بود که محقق شد؛ اما در دیگر عرصه‌ها زنان همچنان با رویاهای بسیار چشم از جهان فرومی‌بندند. در عالم سیاست، دیروز تشییع اعظم طالقانی بود؛ زنی که یک رجل سیاسی بود، اما هیچگاه نتوانست مانند یک رجل سیاسی خود را برای دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری در معرض رأی ملت بگذارد.

او که از چند روز قبل بر اثر عارضه سکته مغزی در بیمارستان بستری شده بود، شامگاه چهارشنبه هشتم آبان، در ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و صبح دیروز با حضور بسیاری از چهره‌های سیاسی که اغلب آنها از طیف اصلاح‌طلب بودند، به خاک سپرده شد. 

فرزند پدر و هویتی مستقل 

با نگاهی به کارنامه سیاسی و مبارزاتی او می‌توان به سادگی دریافت که او از مردانی که برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت شدند، امتیازی کم نداشت. 

اعظم طالقانی، دختر آیت‌الله طالقانی و دست پروده خانه او بود. گذشته از «دختر طالقانی بودن»، او هویت و شخصیت مستقلی برای خود ساخته بود که به واسطه آن می‌توانست به عنوان یک رجل سیاسی پذیرفته شود اما نشد. 

پیش از انقلاب، در دهه 50 چندین سال زندانی سیاسی حکومت پهلوی در زندان‌های قصر و اوین بود. پس از انقلاب اولین نماینده زن مجلس اول شورای اسلامی بود. نشریات او که به حقوق زنان می‌پرداختند و بارها توقیف شدند نیز بخش دیگری از هویت سیاسی و مبارزاتی او را تشکیل می‌دهند. تا آخرین روزهای حیاتش نیز دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی بود. ناگفته پیداست که تمام این فعالیت‌ها با وجود دست‌اندازهای متعددی که بر سر راه مردان نیست و بر سر راه زنان هست، صورت گرفته است. 

 ثبت‌نام‌های مکرر  و هر بار  رد صلاحیت شدن

اما او بیش از همه با حضورش برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری شناخته می‌شود. طالقانی سه بار در سال‌های 76، 92 و 96 برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد، اما هر بار از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. آخرین بار یعنی در سال 96 در شرایط کسالت و با واکر به محل ثبت نام برای انتخابات ریاست‌جمهوری رفت و بعد هم گفت: «تا زمانی که زنده باشم، در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کنم.» تلاش او برای رفع تبعیض درباره رئیس‌جمهور شدن زنان، ستایش‌های بسیاری را برانگیخت اما حالا او رفته است و آن تبعیض همچنان پابرجاست.  اصل 115 قانون اساسی می‌گوید که رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود که ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد. 

اعظم طالقانی بیش از همه با حضورش برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری شناخته می‌شود. تلاش او برای رفع تبعیض درباره رئیس‌جمهور شدن زنان ستایش‌های بسیاری را برانگیخت، اما به‌رغم تمام آن تلاش‌ها او اکنون رفته و ریاست‌جمهوری همچنان امری «مردانه» است

این اصل اما توضیحی درباره جنسیت نمی‌دهد و حتی آن را به عنوان یکی از شرایط رئیس‌جمهور قید نکرده است. اعظم طالقانی و بسیاری دیگر چون او، معتقدند که «رجل» در اینجا اشاره به جنسیت ندارد. 

مدیر و مدبر بودن ربطی به جنسیت ندارد

خودش در گفتگویی که سال 96 داشته، در این باره گفته است: «در پیش‌نویس قانون اساسی، اصلا بحث جنسیت مطرح نبود و اینطور که شنیده‌ایم امام هم آن را قبول داشتند، ولی بعضی از آقایان گفتند اجازه نمی‌دهیم زنان رئیس‌جمهور شوند و باید جنسیت حتما مشخص شود. این اصرار آقایان و موقعیتی که داشتند، باعث شد مرحوم بهشتی و آیت‌الله منتظری که هر دو در هیات رئیسه مجلس خبرگان بودند، کاری کنند که از این واژه بشود مفهوم دوپهلو برداشت کرد و عبارت «رجال سیاسی» را جایگزین کردند.»

طالقانی ادامه داده بود: «آن چیزی که درباره عبارت «رجال سیاسی» مورد توجه قرار نمی‌گیرد این است که «رجل» مرد است ولی «رجال» ممکن است منظور مردان یا زنانی باشد که فرهیخته و نخبه‌های سیاسی مدبری باشند بنابراین عبارت رجال، جنسیت ندارد. در قرآن من 16 بار این واژه را دیده‌ام که بعضی به معنی مرد است؛ ولی در صورتی که قرینه‌ای یا اشاره‌هایی داشته باشد. معنی رجال در فرهنگ لغات مختلف فارسی هم به معنی نخبگان و فرهیختگان آمده است نه مردان. کسی که قرار است مدیر و مدبر باشد شامل کلمه رجال می‌شود و ربطی به جنسیت ندارد. زبان ما فارسی است و کلمات غیرفارسی برای ما معنی لغوی ندارد بلکه معنی اصطلاحی دارد بنابراین نباید معنای مردان را از آن برداشت کرد.»

او در نهایت آرزو کرده بود که «زنان بتوانند با ترکیب عقلانیت و عاطفه، که مجموعا تقوا می‌شود، به درجات بالاتری از وضعیت فعلی برسند چون به جای جنسیت، شعور باید ملاک قرار بگیرد»؛ اما علی‌رغم این توضیح و تفسیرها، ریاست‌جمهوری همچنان امری «مردانه» است.

شاید وقتی دیگر

این روزها با فوت او و با توجه به داغ بودن بحث‌های انتخاباتی، این سوال دوباره به اذهان بازگشته که باید با عنوان دوپهلوی «رجال سیاسی» در اصل 115 قانون اساسی چه کرد؟ آنچه مهم است این است که تعیین تکلیف این عنوان با نهادهای بالادستی است و متأسفانه به نظر نمی‌رسد که شورای نگهبان و یا نهادهای بالادستی دیگر، تمایلی به روشن کردن تکلیف آن داشته باشند.  

احمد مازنی دیروز نوشت: اعظم طالقانی را آخرین بار در همایش خانه احزاب دیدم. او می‌توانست نخستین رئیس‌جمهور زن ایران باشد، اما با تفسیر سلیقه‌ای از اصل ۱۱۵این اتفاق رخ نداد 

احمد مازنی، نماینده تهران در مجلس در توئیتی در واکنش به درگذشت اعظم طالقانی، نوشت: «اعظم طالقانی را اخرین بار در همایش خانه احزاب دیدم، او می‌توانست نخستین رئیس‌جمهور زن ایران باشد، اما با تفسیر سلیقه‌ای از اصل ۱۱۵این اتفاق رخ نداد و امروز جامعه ما یکی از نمادهای اصیل و مبارز برای احقاق حقوق بانوان را از دست داد.»

اما چه کسی می‌داند؛ شاید مثل همان سه هزار زنی که توانستند یک برابری نصفه نیمه در بازی تیم ایران مقابل کامبوج را تجربه کنند، در آینده‌ای نه چندان دور رجال زن ایران نیز بتوانند برای اداره کشور خود در مقام ریاست‌جمهوری، فرصتی برابر با مردان را پیدا کنند؛ شاید وقتی دیگر!