نسرین هزاره مقدم

صورتش آفتاب‌سوخته است. مقابلت که می‌نشیند، بوی آفتاب و کار می‌دهد؛ بوی داغی و سوزش تند پوست زیر نور تند و ملال‌آور خورشید. آن‌قدر تیره و گندمگون است که قبل از اینکه زبان به سخن بگشاید، معلوم است که از چه می‌خواهد بگوید؛ از ساعت‌ها ایستادن روی داربست و کار مداوم با دردی تلخ در راسته ستون فقرات، از ماه‌های طولانی دوری از خانواده و دلتنگی همیشگی در خواب و بیداری و از آن بدتر، از روزهای بیکاری و انتظار مدام در پایتخت.

از کارگران مهاجر است، از آنها که از فرط بیکاری و نبودن کار، کوله بر پشت می‌نهند و کوه‌ها و جاده‌ها را پشت سر می‌گذرانند تا به پایتخت و حاشیه‌هایش برسند؛ به تهران، پردیس و دماوند، به شهرها و مناطقی که سال‌هاست برج‌ها به زور سرمایه بالا می‌روند، البته به ظاهر به زور سرمایه اما در اصل با قوت بازوی کارگران شهرستانی. از آن کارگرانی که ماه‌ها دور از شهر و دیار خود، زندگی سخت در اتاقک‌های نمور کارگری را تاب می‌آورند و بعضا به مرگ زودرس دچار می‌شوند و کم نیستند اخبار این مرگ‌های اتفاقی و زودرس...

پنجم شهریور ماه سال جاری، «احمد درویشی» کارگر زحمتکش اهل روستای «اویهنگ» سنندج و مقیم شهرستان دماوند پس از دو سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان درگذشت. درویشی تنها کارگر فصلی نیست که به این سرنوشت دچار می‌شود. بیماری‌های ناشی از سال‌ها کار سخت، فقدان ایمنی و بهداشت کار و حوادث غیرمترقبه جاده‌ای، از مهم‌ترین خطراتی است که در کمین کارگران فصلی است. در واقع می‌توان گفت، در دسته‌بندی کارگران برای ایمنی و امید به زندگی، پس از کارگران رسمی، قراردادی‌ها قرار می‌گیرند، بعد از آنها پیمانکاری‌ها و در پایین جدول و در بدترین مرتبه، کارگران فصلی هستند.

تعداد کارگران فصلی مشخص نیست

اینکه چه تعداد از کارگران فصلی در تهران و محدوده‌های آن، فعالیت دارند، به طور دقیق مشخص نیست. آمار پراکنده و ناقص است و جای خالی یک سامانه ثبت اطلاعات این دسته از کارگران، به خوبی احساس می‌شود.

نوزدهم دی ماه ۹۶، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران با اشاره به راه‌اندازی سامانه کارگران ساختمانی در سطح مناطق ۲۲ گانه گفت: ۲۸هزار کارگر فصلی و ساختمانی در شهر تهران فعالیت می‌کنند که از این تعداد اطلاعات ۱۲هزار کارگر ساختمانی در سامانه شهرداری تهران ثبت شده است.

با این حال جالب است که شش سال و چند ماه پیش از آن، در اردیبهشت سال ۱۳۹۰، معاون سازمان خدمات رفاه و مشارکت‌های مردمی شهر تهران گفته بود: براساس آمارهای موجود تعداد کارگران فصلی تهران حدود ۵۰هزار نفر برآورد می‌شود.

حال سوال اینجاست که چرا تعداد دقیق کارگران فصلی استان تهران مشخص نیست؛ تعداد آنها که فقط برای کار به صورت فصلی و بیشتر در ماه‌های سردتر سال به تهران می‌آیند و بعد از چند ماه به زادگاه خودشان برمی‌گردند. این فقدان هنگامی برجسته‌تر می‌شود که بخواهیم مشکلات این کارگران و حمایت‌های لازم را دسته‌بندی و استخراج کنیم. برای هر نوع حمایت جامع و کامل از این گروه از کارگران، نیازمند پایگاه‌های اطلاعاتی، دقیق، به‌روز شده و حتی تفکیکی هستیم. مثلاً باید بدانیم در سال چه تعداد کارگر فصلی ساختمانی از استان کردستان به تهران می‌آیند، متوسط دستمزدشان چقدر است، چه تعداد از آنها به صورت دائم یا نیمه‌دائم در تهران سکونت دارند و در نهایت، چند درصد آنها، بیمه هستند؟

«اکبر شوکت» رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی کل کشور، خرداد ماه سال جاری در ارتباط با اطلاعات آماری کارگران فصلی گفت: «۱۵درصد از کارگران ساختمانی را کارگران فصلی تشکیل می‌دهند. مابقی افرادی هستند که استادکار، کمک استادکار ساختمانی یا کارگران حرفه‌ای هستند که شناخته شده‌اند و سرچهارراه‌ها نمی‌ایستند. حدود ۲۰۰هزار نفر در سطح کشور را کارگران فصلی تشکیل می‌دهند. از این تعداد حدود یک پنجم در تهران کار می‌کنند یعنی چیزی حدود ۴۰هزار نفر در استان تهران مشغول به کار هستند. از این تعداد هم حدود ۸هزار نفر کارگر ساختمانی توسط مراکز ساماندهی شهرداری در حوزه خدمات اجتماعی ثبت‌نام شده‌اند.

 این افراد اغلب به کار کشاورزی، دامداری یا صنایعی که از بین رفته‌اند، مشغول به کار بودند و پس از بیکار شدن، سر چهارراه‌های شهرهای بزرگ در جست‌و‌جوی کار کارگری ساختمان هستند». وی البته در رابطه با مشکلات این کارگران، با بیان اینکه برخی کارگران فصلی بیش از دو سال است که در انتظار بیمه شدن هستند، اضافه کرد: «در ۵ سال اخیر نزدیک به ۲۰۰درصد تورم داشتیم. در سال ۱۳۹۲ مزد کارگر روزی ۵۰هزار تومان بود و امسال رقمی بین ۶۰ تا ۸۰ هزار تومان روزانه به کارگر پرداخت می‌شود. با توجه به اینکه یک کارگر در طول ماه در بهترین حالت ۱۵ روز کار می‌کند، به عبارتی تنها یک میلیون و 200هزار تومان دریافتی ماهانه او می‌شود که از میزان حداقل حقوق کارگری هم کمتر است. باید فکری کرد و چاره‌ای اندیشید».

مردانی که در جوانی، پیر شده‌اند

روزگار با این کارگران فصلی مهاجر که ظاهراً تعداد تقریبی‌شان در استان تهران به ۴۰هزار نفر می‌رسد، نامراد است؛ آن‌چنان نامراد که «مرد»، یکی از این کارگران فصلی، وقتی مقابلت می‌نشیند، محاسنش ۶۰ ساله یا در حداقل‌ترین شکل ۵۵ ساله نشان می‌دهد اما خودش می‌گوید تازه وارد ۴۲ سالگی شده است. او که کار کردن روی داربست و عرق جبین ریختن را از ۱۳ سالگی شروع کرده، در ۴۲ سالگی خود را در پایان راه می‌بیند. دردهای متناوب و نفس‌گیر مهره‌های کمر، مشکلات گوارشی متعدد و ناامیدی سترونی نسبت به سال‌های آینده و پیری، او را از پای درآورده است.

«میکائیل صدیقی» رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان در ارتباط با زندگی کارگران فصلی کردستانی در پایتخت و مناطق اطراف آن می‌گوید: استان کردستان ازجمله استان‌هایی با بالاترین تعداد کارگران ساختمانی است اما بخش عظیمی از این کارگران به دلیل نبود کار، راهی غربت می‌شوند تا بتوانند امرار معاش کنند اما آنها آنچنان که باید مورد حمایت مسئولان نیستند.

مولفه‌‌های اشتغال شایسته که توصیه شده سازمان جهانی کار است، در مورد بخش عظیمی از کارگران ساختمانی رعایت نمی‌شود. مهم‌ترین شاخص‌های اشتغال شایسته، دستمزد مکفی برای زندگی، بیمه و خدمات اجتماعی و حق چانه‌زنی جمعی‌ست

او تاکید می‌کند: نگاه به جامعه کارگران ساختمانی در کشور به ویژه در استان‌های محروم، نگاه حمایتی نیست. خیل عظیم مهاجران روستایی که به دلیل نبود کار به شهرهای بزرگ می‌روند و رونق ساخت و ساز را موجب می‌شوند، مورد حمایت نهادهای فرادستی نیستند. با این وجود، مهاجرت کارگران فصلی از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به کلان‌شهرها و پایتخت، به‌رغم پایین بودن دستمزد، عدم ایمنی و نداشتن قرارداد کار، با نرخ بالا تداوم دارد.

صدیقی درباره سرنوشت کارگران فصلی که ساکن شهرهای مرزی هستند، می‌گوید: کارگران شهرهای مرزی برای کار به کردستان عراق، تهران و تبریز می‌روند. البته بیشتر از همه تهران. خیلی‌ها در اتاقک‌های کارگری با ۵ یا 10نفر دیگر زندگی می‌کنند و بعضا بعد از چند سال خانواده‌های خود را به محلات حاشیه‌نشین مثل قلعه حسن‌خان تهران می‌برند. در قلعه حسن‌خان، تعداد زیادی کارگران مریوانی با خانواده‌هایشان زندگی می‌کنند اما عموماً زندگی بدی دارند چون کار ساختمانی ماهیتاً فصلی است و ضمانت کار ندارد. خیلی از این کارگران حتی بیمه ندارند. در نقاط دیگر استان تهران هم کارگران فصلی زیادی مقیم هستند.  مثلاً از روستای «اویهنگ» سنندج معمولاً برای کار به دماوند می‌روند و گردو جمع می‌کنند. چند صد خانواده کارگری آنجا 

ساکن هستند».

وی با بیان اینکه در هر سال بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کارگر ساختمانی در اثر حوادث شغلی جان خود را از دست می‌دهند، اضافه می‌کند: بیشتر این کارگران دور از خانواده و زادگاه، جان خود را از دست می‌دهند. بیشتر کارگران فصلی و مهاجر، بیمه نیستند. حتی اگر بیمه داشته باشند، چون فصلی هستند نمی‌توانند با ۶۰  یا حتی ۶۵ سال سن، بازنشست شوند. مشکلات کارگران فصلی و دشواری‌های آنها، به خصوص معضل بیمه آنها را باید نمایندگان مجلس پیگیری کنند.

در دسته‌بندی کارگران برای ایمنی و امید به زندگی، پس از کارگران رسمی، قراردادی‌ها قرار می‌گیرند، بعد از آنها پیمانکاری‌ها و در پایین جدول و در بدترین مرتبه، کارگران فصلی هستند

آمار حداقل ۴۰هزار نفری کارگران فصلی که فقط در استان تهران مشغول به کار هستند و با ماهی متوسط یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان، حاضر به کار کردن هستند، نشان می‌دهد که مولفه‌‌های «اشتغال شایسته» که توصیه شده سازمان جهانی کار است، در مورد بخش عظیمی از کارگران ساختمانی رعایت نمی‌شود. از مهم‌ترین شاخص‌های اشتغال شایسته، دستمزد مکفی برای زندگی، بیمه و خدمات اجتماعی و حق چانه‌زنی جمعی ا‌ست. هیچ‌کدام از اینها را امثال «احمد درویشی» کارگر زحمتکش اهل روستای «اویهنگ» که دو سال تمام با سرطان دست‌وپنجه نرم کرد، هرگز نداشته‌اند.