زن جوان که از اذیت و آزارهای شوهر کراکی‌اش خسته شده بود در یک اقدام عجیب دختر یک و نیم ساله‌اش را خفه کرد و قصد داشت به زندگی خودش پایان دهد که شوهرش به کمکش آمد و او زنده ماند.

رسیدگی به این پرونده از دوم اردیبهشت ماه سال ۹۰ به دنبال انتقال جسد نیمه جان زن جوانی به نام نازنین به بیمارستان در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران با حضور در بیمارستان شوهر نازنین را هدف تحقیق قرار دادند و مرد جوان به ماموران گفت: وقتی به خانه برگشتم با پیکر نیمه جان همسرم رو به رو شدم  و فهمیدم او چندین بسته  قرص ترامادول خورده و دختر یک و نیم ساله مان  را نیز با روسری خفه کرده است.

تلاش پزشکان برای نجات جان زن جوان آغاز شد تا اینکه وی به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافت و پس از بهبود به قتل دخترش اعتراف کرد.

زن جوان در اعترافاتش گفت: قصد داشتم بعد از فرزند یک و نیم ساله‌ام با خوردن قرص به زندگی خودم پایان دهم اما نمی‌دانم چطور زنده ماندم.

در این صحنه زن جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند وی به اختلال خلقی مبتلاست  و مسئول اعمال خود نبوده است.

بدین ترتیب پرونده فرزندکشی به دادگاه فرستاده شد اما قضات دادگاه نظریه ابتدایی پزشکی قانونی را قبول نکردند و برای بررسی‌های بیشتر، نازنین را به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی معرفی کردند . 

تحقیقات تکمیلی ادامه داشت تا اینکه شوهر نازنین که از او جدا شده بود با حضور در دادگاه همسر سابقش را در ماجرای قتل فرزندش بخشید.

همین کافی بود تا نازنین با قرار وثیقه آزاد شود اما وقتی کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد وی اگرچه دچار اختلال خلقی است اما مسئول اعمال خود بوده است که همین باعث شد تا نازنین به اتهام فرزندکشی بازداشت شود و روز گذشته در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه که به ریاست قاضی قربان‌زاده و با حضور یک مستشار برگزار شد  نازنین در دادگاه به تشریح زندگی سختی که پشت سر گذاشته بود پرداخت.

نازنین که 37 ساله است پشت تریبون دفاع قرار گرفت و گفت: از آزار و اذیت های همسرم خسته شده بودم. همسرم به کراک اعتیاد داشت و مدام با من دعوا می‌کرد. او حتی چند بار مرا با چاقو زخمی کرده بود و این اواخر حتی دوستانش را به خانه می آورد تا با من رابطه 

داشته باشند .

وی افزود: شوهر معتادم  به من و فرزندم خرجی نمی‌داد، آنقدر غذا نخورده بودم که شیرم خشک شده بود و نمی‌توانستم به دختر یک سال و نیمه ام به نام پارمیدا شیر بدهم. چند بار از داروخانه سر خیابان قسطی شیر خشک گرفتم اما دیگر مسئول داروخانه حاضر نبود به من شیر خشک  بدهد.

وی در حالی که اشک می ریخت ادامه داد : می دانستم با این وضعیت  دخترم از گرسنگی می‌میرد، خودم هم از این زندگی خسته شده بودم و می‌خواستم خودکشی کنم .چون نمی‌خواستم همسرم  دخترم را بزرگ کند و پارمیدا  مانند من عذاب بکشد تصمیم گرفتم پارمیدا را بکشم و سپس خودکشی کنم. 

نازنین ادامه داد: ابتدا دخترم پارمیدا را با روسری خفه کردم و سپس ۱۰۰ قرص ترامادول خوردم و خوابیدم اما همسرم سر رسید و مرا به بیمارستان منتقل کرد و باعث شد تا زنده بمانم.

وی  گفت: همسرم دچار توهم بود و می گفت چون پارمیدا شباهتی به او ندارد فرزند او نیست. بارها سر این موضوع با هم درگیر شده بودیم. من از او می‌خواستم آزمایش دی ان ای بدهیم تا حقیقت روشن شود اما قبول نمی‌کرد. شوهرم می گفت اگر پارمیدا فرزند او بود حتما به او شبیه بود.

زن جوان درباره زندگی فعلی‌اش گفت: وقتی پدر پارمیدا اعلام رضایت کرد و با وثیقه آزاد شدم تحت درمان قرار گرفتم .حالا وضعیت روحی خوبی دارم و با یک مرد جوان که بوکسور است ازدواج کرده‌ام و حالا یک فرزند یک سال و چهار ماهه دارم. من یک سال و سه ماه است که در بازداشتم و از قضا ت دادگاه تقاضا دارم به خاطر فرزندم در مجازات تخفیف قائل شوند.  

نازنین گفت: داغ پارمیدا برای همیشه روی دل من باقی می ماند ولی از قضات  تقاضا دارم تا اجازه ندهند فرزند یکساله و چهار ماهه ام بدون مادر بزرگ شود.

بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.