گروه حوادث: شلیک به راننده تاکسی پشت‌پرده شیطانی‌ای داشت که در آن زنی هدف نیت شوم قرار گرفته بود. پدر این دختر وقتی داستان سرنوشت سیاه او را شنید با راننده تاکسی قرار گذاشت و با شلیک به او دست به انتقام خونینی زد.

شلیک مرموز

سال 95 مأموران پلیس پایتخت از درگیری مسلحانه در تاکسی حوالی شهرری باخبر و راهی محل شدند. 

در اولین بررسیها مشخص شد مردی با شلیک گلوله راننده تاکسی به نام فرامرز را از ناحیه کتف مجروح کرده است. دوست فرامرز که در محل حاضر بود در توضیح به مأموران گفت: «ساعتی قبل مردی با فرامرز تماس گرفت و به بهانه کاری با ما قرار گذاشت. آن مرد وقتی سوار خودرو شد با شلیک گلوله قصد کشتن فرامرز را داشت که تیر به کتف او اصابت کرد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و او را به بیمارستان منتقل کردیم.». 

ادعایی علیه شیطان

ماموران با این ادعاها خیلی زود مرد تیرانداز را دستگیر کردند او در توضیح به مأموران گفت: «فرامرز و دوستش دخترم را آزار دادند به همین دلیل به فکر انتقام افتادم. آنها مستحق مرگ هستند.» 

بدین ترتیب زن جوان با مراجعه به اداره پلیس از فرامرز و دوستش به نام آرمان به اتهام آدمربایی، اذیت و آزار شکایت کرد و گفت: «روزی در میدان شهرری منتظر ماشین بودم تا اینکه خودروی تاکسی ایستاد. فرامرز راننده بود و دوستش روی صندلی جلو نشسته بود. بعد از اینکه سوار شدم آنها  بعد از طی مسافتی تغییر مسیر دادند و به زور مرا به خانه‌شان بردند. سپس مرا کتک زدند و بدون توجه به التماس هایم من را تسلیم نیت شیطانی شان کردند.آن دو مرد جوان بعد از اینکه از من فیلم گرفتند، تهدید کردند در این مورد با کسی حرفی نزنم.» 

زن جوان در حالیکه گریه می‌کرد گفت: «به خاطر اختلاف با شوهرم با هم قهر بودیم و من در خانه پدرم زندگی می‌کردم. روز حادثه وقتی به خانه برگشتم خیلی مضطرب و پریشان بودم به همین دلیل مجبور شدم ماجرا را برای پدرم تعریف کنم. پدرم بعد از حرف‌های من عصبانی شد و اصرار کرد تا آن دو نفر را به او نشان دهم.» 

اصرار بر بیگناهی

با طرح این شکایت فرامرز بعد از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت اما جرمش را انکار کرد و گفت: «نیره دروغ میگوید. روزی که او را به عنوان مسافر سوار کردم بعد از دقایقی سر حرف باز شد و شروع به صحبت کرد. نیره نگفت که متأهل است به همین دلیل پیشنهاد دوستی دادم و او هم قبول کرد. این شد که مدتی بعد از آشنایی با هم قرار گذاشتیم و با آرمان سر قرار رفتم. نیره به میل خودش سوار ماشین شد و با میل خودش به خانهمان آمد. ما مست بودیم و حال عادی نداشتیم.» متهم در آخر گفت:«بعد از ماجرا پدر نیره تماس گرفت و به بهانه‌ای با من قرار گذاشت. او را نمی‌شناختم و روز قرار با آرمان به دیدنش رفتم. آن مرد به محض سوار شدن با کلت کمری به دستم شلیک کرد به همین خاطر من نیز از او شکایت دارم.»  سپس آرمان نیز تحت بازجویی قرار گرفت و او نیز جرمش را انکار کرد. 

با طرح شکایت راننده تاکسی، پرونده پدرنیره به دادگاه نظامی فرستاده شد و او در آن دادگاه محاکمه شد.  در سوی دیگر فرامرز و آرمان با انکار جرمشان اما بنا به شواهد و قرائن موجود روانه زندان شدند و به اتهام تهیه عکس و فیلم در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به 5 سال حبس محکوم شدند. 

دادگاه شیاطین

در بخشی دیگری پرونده به اتهام آدم‌ربایی و تجاوز به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه رسیدگی به پرونده دو متهم بعد از آخرین دفاعیات از اتهام آدم ربایی تبرئه و به خاطر رابطه نامشروع به شلاق و دوسال تبعید محکوم شدند. 

این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما به دلیل نقض در تحقیقات بار دیگر به همان شعبه ارجاع داده شد. 

بدین ترتیب دو متهم صبح دیروز از زندان اعزام و در همان شعبه به ریاست قاضی کشکولی محاکمه شدند.  ابتدای جلسه  نیره بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت: «آنها دروغ میگویند. متهمان روز حادثه مرا با حیله به خانهشان بردند سپس با گرفتن فیلم و عکس مرا رها کردند.»   در ادامه دو متهم با انکار آدمربایی و تجاوز، در آخرین دفاعشان گفتند: «نیره با میل خودش به خانه ما آمد. ان روز ما مشروب خورده بودیم و مست بودیم به همین دلیل روی رفتارمان کنترلی نداشتیم.» 

بنابه این گزارش؛در پایان هیات قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.