گروه حوادث:راز مرد گمشده زمانی فاش شد که همه شاخه های تحقیقی پلیس را به قراری مرموز در یک سوله کشاند.

بی بازگشت

اردیبهشت ماه سال 95، زن جوانی نگران و آشفته خودش را به مأموران پلیس رساند و ادعا کرد شوهر45 ساله‌اش به نام محمود آخرین بار برای یک ملاقات کاری خانه شان را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.

وقتی ماموران پلیس به تحقیق از زن نگران پرداختند او گفت: «شوهرم در یک سوله کار می‌کرد و با دوستش شریک بود. آنها به خاطر اختلاف مالی با هم مشکل داشتند. روز قبل شریکش تماس گرفت و از او خواست تا به سوله برود. وی افزود: محمود بعد از تماس شریکش از خانه بیرون رفت اما دیگر بازنگشت و پاسخ تماس هایم را هم نمی‌دهد. نگرانم اتفاق بدی افتاده باشد.

تحقیقات پلیسی

وقتی ادعاهای نگران کننده این زن پیش روی بازپرس دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت دستور قضایی برای ردیابی مرد گمشده صادر شد.

بدین ترتیب تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شد و در نخستین اقدام به تحقیق از همسر محمود پرداخت.

زن جوان که با توجه به طولانی شدن بی‌اطلاعی از سرنوشت شوهرش بیشتر نگران شده بود باز ادعایی مبنی بر قرار شوهرش با شریک خود را تکرار کرد  و مأموران دریافتند محمود برای ملاقات شریکش به نام نوید به سوله رفته است و بعد از آن دیدار کسی از او اطلاعی ندارد.

اختلاف قدیمی

کارآگاهان سراغ نوید رفتند و او را تحت بازجویی قرار دادند این مرد با اصرار به اینکه  از شریکش اطلاعی ندارد خودش را در سرنوشت محمود بی گناه نشان داد.

با وجود این اصرارها تجسس های پلیس نشان داد محمود و نوید مدتی قبل با هم اختلاف مالی داشته‌اند و روزی که با هم قرار داشتند به خاطر پرداخت هزینه آب و برق با هم 

درگیر شده‌اند. 

7 ماه بعد

درحالیکه هیچ سرنخی از مرد گمشده در دست نبود و نوید بارها بازجویی شده بود هفت ماه بعد بالاخره شریک محمود لب به اعتراف گشود .

اعتراف به قتل

نوید در بازجویی ها گفت: «آن روز بعد از درگیری با محمود عصبانی شدم و با همدستی یکی از کارگرانم به نام محمود او را به قتل رساندیم و جسدش را سوزاندیم. سپس اموال مقتول را سرقت کردیم و فرار کردیم.» 

کشف جسد

با اعتراف نوید مأموران به محل حادثه رفتند و بعد از کشف بقایای جسد آن را به پزشکی قانونی انتقال دادند.

2 قاتل در دادگاه

 نوید و کارگر 30 ساله‌اش به نام یعقوب را بازداشت شدند و با  اقرارهای آنها هر دو به اتهام مباشرت در قتل، جنایت بر میت، سرقت مقرون به آزار، روانه زندان شدند و پرونده به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.  در اولین جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی متین راسخ تشکیل شد، ابتدا اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس نوید در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش گفت:«سال ها من و مقتول با هم شریک بودیم و در سوله‌ای در ورامین کار می‌کردیم. چند ماه قبل از حادثه به اختلاف حساب خوردیم و نتوانستیم حسابمان را روشن کنیم. این شد که قبض آب و برق آمد و از آنجائی که محمود فکر می‌کرد به او بدهکارم از من خواست آن را بپردازم. قبول نکردم و همین بهانه اختلاف دیگر شد.» 

وی در ادامه گفت: «چند ماه از مهلت پرداخت قبض گذشته بود و اگر خیلی معطل می‌شدیم ممکن بود آب و برق سوله قطع شود به همین خاطر روز حادثه ازمحمود خواستم تا با هم صحبت کنیم. او قبول کرد و به سوله آمد. دوباره بحث شد و حرف‌ها طولانی شد. سپس حساب و کتاب قدیم پیش آمد به همین خاطر با هم درگیر شدیم و او مدام مرا بدهکار می‌کرد و می‌خواست همه بدهی‌ها را گردن من بیندازد.» 

نوید در خصوص قتل گفت: «آن روز یعقوب در سوله بود. با حرف‌های محمود عصبانی شدم و از او خواستم مقتول را سوار ماشین کنیم و حوالی ورامین ببریم. یعقوب قبول کرد. وقتی به مکان خلوتی در اطراف سوله رفتیم ابتدا مقتول را با یک بند  خفه کردم وسپس برای اینکه راز قتل مخفی بماند جسد راسوزاندیم و بقایای جسد را دفن کردیم. سپس اموال مقتول را که همراه داشت سرقت کردیم تا ردی نماند.»

بعد از توضیحات متهم ردیف اول، دیگر متهم نیز در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من کارگر نوید بودم. او بود که از من خواست تا مقتول را به اطراف سوله ببریم. وقتی به محل خلوتی رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و نوید خواست تا دست‌های مقتول را بگیرم و خودش با یک بند او را خفه کرد.»

بنابه این گزارش؛ حکم مجازات آنها بزودی صادر خواهد شد.