گروه حوادث: مرد جوان که در یک جنایت انتقام‌جویانه دست به قتل زده بود پس از صدور حکم اعدام در یک درگیری داخل زندان کشته شد.

یکی از همدستان عامل جنایت که به حبس ابد محکوم شده از دادگاه برای بیگناه بودن درماجرای قتل از خود دفاع کرد.

12 سال قبل ماموران پلیس تهران در جریان پیدا شدن جسد سوخته شده مرد جوانی در نزدیکی کرج قرار گرفتند و خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی پای در صحنه جرم گذاشتند.

آتش زدن جسد

بررسی‌‎های ابتدایی نشان از آن داشت که مرد جوان ابتدا با ضربات محکم به سرش به قتل رسیده و عامل جنایت برای پنهان ماندن این سناریوی مرگبار اقدام به آتش زدن جسد مرد جوان کرده است.

با جنایی شدن این پرونده، تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای افشای راز این جنایت معمایی وارد عمل شدند و در گام نخست به سراغ پرونده‌های مردان ناپدید شده رفتند و خیلی زود مشخصات جسد سوخته شده در پرونده‌های فقدانی مورد بررسی قرار گرفت و خانواده  نیما شناسایی شدند.

کارآگاهان در گام بعدی تجسس‌های میدانی را در صحنه جرم آغاز کردند و در بررسی دوربین‌های مداربسته نزدیکی محل جنایت پلاک خودروی عامل این جنایت که پس از انتقال جسد اقدام به آتش افروزی جسد کرده بود به دست آمد.

تیم جنایی در این شاخه از کاوش‌های پلیسی با سرنخی که در صحنه جرم به دست آورده بودند توانستند صاحب خودرو را که مردی به نام بابک بود را شناسایی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه این مرد دستگیر شد.

اعتراف به قتل

بابک پس از دستگیری ابتدا سعی داشت با داستانسرایی خود را در ماجرای قتل نیما بیگناه معرفی کند اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد. بابک به ماموران گفت: چندی قبل از یکی از پسران فامیل شنیدم که نیما به او تعرض کرده است و از همان زمان از نیما کینه به دل گرفتم و تصمیم به انتقامگیری گرفتم و ماجرا آزار و اذیت پسر نوجوان را به یکی از دوستانم که سروش نام دارد درمیان گذاشتم و از او کمک خواستم در تنبیه کردن نیما به من کمک کند.

وی افزود: روز حادثه از با نقشه‌ای که از قبل طراحی کردیم با سروش و نیما قرار ملاقات گذاشتیم تا برای تفریح به بیرون از تهران برویم.

بابک ادامه داد: نیما و سروش سوار خودرو شدند و در میان راه با کامران که از دوستانمان بود تماس گرفتیم و او را نیز سوار بر خودرو کردیم و به سمت کرج حرکت کردیم و در محلی خلوت خودرو را متوقف کردیم و از نیما خواست تا درباره آزار و اذیت پسر نوجوان توضیح دهد.

صحنه قتل

بابک در اعترافاتش گفت: داخل خودرو نشسته بودیم و از نیما می‌خواستم تا درباره کار کثیفش حرف بزند که بین ما درگیری لفظی رخ داد و در ادامه من و سروش همراه نیما از خودرو پیاده و با هم درگیر شدیم که من و سروش با چوب ضربات محکمی به سر نیما زدیم که ناگهان متوجه شدیم نیما روی زمین افتاده و دیگر نفس نمی‌کشد.

ترسیده بودیم، چون قصد کشتن نیما را نداشتیم و فقط می‌خواستیم او را تنبیه کنیم اما نیما به قتل رسیده بود به همین خاطر برای رهایی از جسدش اقدام به آتش زدن جسد نیما کردیم و سپس سوار بر خودرو به تهران بازگشتیم و به زندگی خودمان ادامه دادیم تا اینکه دستگیر شدم.

همین کافی بود تا کارآگاهان با اطلاعات به دست آمده مخفیگاه 2 همدستش را شناسایی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه سروش و کامران دستگیر شدند.

در دادگاه

پس از انجام تحقیقات تکمیلی، بازپرس ویژه قتل بابک و سروش را به اتهام مشارکت در قتل و کامران را به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخته و پرونده برای رسیدگی و صدور حکم به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده شد.

قضات دادگاه پس از بررسی پرونده و ختم جلسه دادگاه، بابک و سروش را به قصاص نفس - اعدام- و کامران را به 15 سال زندان محکوم کردند که این حکم از سوی دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت و متهمان برای اجرای حکم در نوبت قرار گرفت.

بخشش در یک قدمی چوبه دار

سروش و بابک در نزدیکی زمان اجرای حکم اعدام قرار داشتند که اعلام شد سروش در جریان یک درگیری در داخل زندان به قتل رسیده است.

بابک تنها اعدامی این پرونده بود که روز اجرای حکم وقتی در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت توانست از اولیای دم رضایت بگیرد و از چوبه دار نجات پیدا کرد.

کامران سومین متهم این پرونده دراین مرحله در حالی‌که به مجازات 15 سال زندان محکوم شده بود به رای دیوان عالی کشور اعتراض کرد و پرونده برای بررسی مجدد پیش روی قاضی زالی قرار گرفت.

کامران که به خاطر قاچاقو مواد مخدر به محکومیت حبس ابد مواجه شده است در دفاع از معاونت در قتل نیما پیش روی قاضی زالی قرار گرفت و گفت: من از ماجرای قتل بی‌خبر بودم و همه این اتفاقات زیر سر سروش و بابک بود.

وی افزود: محلی که قتل در آن رخ داده محل کار من است که ماموران بعد از بررسی دوربین‌های مداربسته، تصویرمرا به دست آوردند و دستگیر شدم.

در ادامه سروش به عنوان گواه در جلسه دادگاه حاضر شد و گفت: کامران روز حادثه در تماس تلفنی بابک سوار بر خودرو شد و از ماجرای درگیری و تصمیم ما برای تنبه کردن نیما اطلاعی نداشت، حتی وقتی با نیما درگیر شدیم و او را به قتل رساندیم، کامران داخل خودرو بود و هیچ نقشی در این پرونده نداشت.

بنا به این گزارش، هیات قضایی پس از شنیدن اظهارات 2 متهم پرونده برای صدور حکم نهایی وارد شور شدند و حکم آنها را صادر می کنند.