سفر وزرای خارجه و دفاع سوریه به روسیه، با نگاه نگران اسرائیل بدرقه شد؛
روابط مسکو- دمشق؛ بازی در سایه بازتعریف اتحادها
رامین پرتو
روابط سوریه پسااسد با روسیه از همان نخستین روزهای سقوط حزب بعث و فروپاشی ساختار سیاسی پیشین دمشق، به یکی از پیچیدهترین و مبهمترین پروندههای سیاست منطقهای بدل شده است. روی کار آمدن دولت موقت به رهبری «ابومحمد الجولانی» نهتنها معادلات داخلی سوریه را دگرگون کرد، بلکه پرسشهای جدی در میان متحدان سنتی دمشق و همچنین رقبای منطقهای روسیه ایجاد کرد؛ پرسشهایی درباره چرایی و چگونگی تداوم رابطه مسکو با حاکمیتی که در رأس آن چهرهای قرار دارد که سابقه رهبری شاخه القاعده در سوریه را در کارنامه خود دارد!
بسیاری از کشورهای منطقه، بهویژه آنهایی که تحولات سوریه را از نزدیک دنبال کردهاند، هنوز حمایت تمامقد روسیه از بشار اسد در سالهای سخت نبرد با داعش و مخالفان مسلح را به خاطر دارند. روسیه با ورود مستقیم نظامی، موازنه جنگ را تغییر داد و بقای دولت اسد را تا سالها تضمین کرد اما با این حال، سقوط نهایی دولت بعث در دسامبر ۲۰۲۴ و خروج اسد از دمشق و پناهنده شدن آن به مسکو به همراه همسرش (اسماء اسد)، نه تنها به قطع رابطه مسکو و دمشق منجر نشد، بلکه به شکلی شگفتآور، مسیر جدیدی از همکاری میان روسیه و دولت جدید سوریه را ترسیم کرده است.
این واقعیت که برای روسها، ظاهراً تفاوتی بنیادین میان بشار اسد و ابومحمد الجولانی در مقام شریک سیاسی وجود ندارد، بیش از هر چیز نشاندهنده ماهیت عملگرایانه سیاست خارجی مسکو است؛ سیاستی که بیش از ایدئولوژی، بر منافع راهبردی، موازنه قوا و حفظ نفوذ در مناطق کلیدی متمرکز است.
تثبیت روابط در سطح عالی:
پیامهای آشکار سفر به مسکو
در چنین بستری، سفر اسعد حسن الشیبانی، وزیر امور خارجه، و مرهف ابو قصرة، وزیر دفاع دولت موقت سوریه و برخی از مقامات اطلاعاتی دمشق به مسکو و دیدار آنان با ولادیمیر پوتین، نقطه عطفی مهم در روابط دو کشور به شمار میرود. بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، این دیدار در سطحی بالا و با تمرکز بر سه محور اصلی سیاسی، نظامی و اقتصادی برگزار شد؛ محوری که نشان میدهد دو طرف به دنبال ترسیم یک چارچوب همکاری جامع و بلندمدت هستند.
در بعد نظامی، تأکید ویژه بر گسترش همکاریهای راهبردی، بهویژه در حوزه صنایع دفاعی، حامل پیامی روشن است. دولت موقت سوریه که پس از سقوط اسد، بخش قابل توجهی از زیرساختهای نظامی و توان بازدارنده خود را از دست داده، در شرایطی قرار دارد که بدون حمایت خارجی، قادر به بازسازی سریع قدرت دفاعی خود نیست. از این رو، مذاکره درباره بهروزرسانی تجهیزات نظامی، انتقال دانش فنی، تقویت توان دفاعی ارتش و همکاری در حوزه تحقیق و توسعه، برای دمشق اهمیتی حیاتی دارد و بخش قابل توجهی از این سفر به همین موضوع مربوط میشود.
در حوزه سیاسی نیز، تأکید مشترک بر هماهنگی دیپلماتیک در مجامع بینالمللی و مخالفت با هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی کشورها، نشاندهنده همپوشانی مواضع دو طرف است. ولادیمیر پوتین در این دیدار بار دیگر بر ضرورت حفظ وحدت و تمامیت ارضی سوریه تأکید کرد و هرگونه طرح تجزیه یا تضعیف حاکمیت ملی این کشور را مردود دانست؛ موضعی که بهوضوح در راستای دغدغههای دولت جولانی درباره آینده سوریه قرار دارد.
در بخش اقتصادی نیز، گفتوگوها بر حمایت از پروژههای بازسازی، توسعه زیرساختها، تشویق سرمایهگذاری و افزایش مبادلات تجاری متمرکز بود. روسیه با آگاهی از وضعیت نابسامان اقتصادی سوریه پس از ۱۴ سال جنگ، تلاش دارد خود را به عنوان یکی از بازیگران اصلی بازسازی این کشور معرفی کند؛ نقشی که علاوه بر منافع اقتصادی، نفوذ سیاسی بلندمدت مسکو را نیز تضمین خواهد کرد.
این واقعیت که برای روسها، ظاهراً تفاوتی بنیادین میان بشار اسد و ابومحمد الجولانی در مقام شریک سیاسی وجود ندارد، بیش از هر چیز نشاندهنده ماهیت عملگرایانه سیاست خارجی مسکو است؛ سیاستی که بیش از ایدئولوژی، بر منافع راهبردی، موازنه قوا و حفظ نفوذ در مناطق کلیدی متمرکز است
سوریه میان تهدیدهای امنیتی،
اسرائیل و قسد
واقعیت این است که اعلام حمایت صریح روسیه از دولت جدید سوریه در شرایطی صورت میگیرد که دمشق با دو چالش امنیتی همزمان و پیچیده مواجه است. نخستین چالش، تشدید حملات مستقیم اسرائیل به خاک سوریه، بهویژه در جنوب این کشور و استان قنیطره است. گزارشهای میدانی از تقویت حضور نظامیان اسرائیلی در پایگاه تازهتأسیس تل أحمر، یورشهای مکرر به شهرکها و روستاها، بازداشت غیرنظامیان و اشغال بخشهایی از اراضی استراتژیک، از جمله ارتفاعات جبلالشیخ، حکایت دارد.
اسرائیل همچنین از خلأ امنیتی ایجاد شده پس از سقوط دولت اسد بهره برده و تلاش کرده است با تخریب کامل تأسیسات دفاعی سوریه و پیشروی زمینی، موازنه قدرت در جنوب این کشور را به نفع خود تغییر دهد. در این میان، موضعگیری روسیه در مخالفت با حملات اسرائیل و تأکید بر لزوم پایبندی به توافق ۱۹۷۴، برای دمشق اهمیت سیاسی و نمادین بالایی دارد؛ هرچند میزان تأثیر عملی این مواضع همچنان محل تردید است.
چالش دوم، درگیریهای فزاینده میان نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) و نیروهای وابسته به دولت موقت سوریه است. درگیریهای اخیر در شمال حلب، بهویژه در محلههای شیخ مقصود و الأشرفیه، نشاندهنده شکنندگی توافق ۱۰ مارس میان دو طرف است. این توافق قرار بود زمینهساز ادغام قسد در ساختار دولت سوریه، تضمین حقوق کردها و حفظ یکپارچگی کشور باشد، اما اختلافات بنیادین درباره شکل نظام حکمرانی، اجرای آنرا با بنبست مواجه کرده است. قسد همچنان بر نوعی ساختار غیرمتمرکز یا فدرال تأکید دارد، در حالی که دمشق بر فرمول «سوریه واحد، دولت واحد، ارتش واحد» پافشاری میکند. روسیه در این منازعه، با توجه به تجربه تاریخی خود و نگرانی از سرایت الگوهای تجزیهطلبانه، به وضوح از موضع دولت مرکزی حمایت میکند و این امر، یکی از دلایل نزدیکی بیشتر مسکو و دمشق جدید به شمار میرود.
خروجی سفر به مسکو و نگاه بازیگران خارجی
سفر وزرای دفاع و خارجه دولت جولانی به مسکو را میتوان تلاش چندوجهی ارزیابی کرد. از یک سو، دمشق در پی آن است که با اتکا به حمایت روسیه، جایگاه بینالمللی خود را تثبیت کند و از انزوای سیاسی خارج شود و از سوی دیگر، مسکو با حفظ روابط نزدیک با دولت جدید سوریه، نشان میدهد که سقوط اسد به معنای پایان نفوذ روسیه در سوریه نیست.
اسرائیل از خلأ امنیتی ایجاد شده پس از سقوط اسد بهره برده و تلاش کرده تا با تخریب کامل تأسیسات دفاعی سوریه و پیشروی زمینی، موازنه قدرت در جنوب این کشور را به نفع خود تغییر دهد. مخالفت روسیه با حملات اسرائیل و تأکید بر لزوم پایبندی به توافق ۱۹۷۴، نیز برای دمشق اهمیت سیاسی و نمادین بالایی دارد
نگاه روسیه به دولت جولانی، نگاهی کاملاً عملگرایانه است. برای کرملین، مهمتر از گذشته سیاسی رهبران دمشق، تضمین منافع راهبردی، حفظ پایگاههای نظامی، جلوگیری از تجزیه سوریه و تداوم نقشآفرینی در معادلات خاورمیانه است و در این چارچوب، دولت جولانی تا زمانی که این منافع را تهدید نکند، میتواند شریک قابل قبولی برای مسکو باشد.
در مقابل، اسرائیل با نگرانی به تعمیق روابط دمشق و مسکو مینگرد. تلآویو نگران آن است که نزدیکی سوریه جدید به روسیه، در بلندمدت توان بازدارندگی دمشق را احیا کرده و آزادی عمل اسرائیل در جنوب سوریه را محدود کند و در مقابل ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ نیز با احتیاط، این روابط را رصد میکند و آن را بخشی از رقابت ژئوپلیتیک خود با روسیه در خاورمیانه میداند.
در مجموع، روابط سوریه پسااسد با روسیه را باید شراکتی مبتنی بر ضرورتها و منافع متقابل دانست؛ شراکتی که در سایه تهدیدهای امنیتی، رقابت قدرتهای بزرگ و بحرانهای داخلی سوریه شکل گرفته و دستکم در مقطع کنونی، برای هر دو طرف اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید