بیروت از اجرای مرحله اول خلع سلاح حزبالله خبر داد؛
جنوب لبنان در آستانه تغییر موازنه امنیتی
رامین پرتو
پرونده خلع سلاح حزبالله لبنان، که طی سالهای گذشته همواره یکی از حساسترین و اختلافبرانگیزترین موضوعات در معادلات سیاسی و امنیتی این کشور بوده، اکنون وارد مرحلهای تازه و تعیینکننده شده است. تحولات میدانی، اظهارات رسمی مقامات لبنانی، افزایش رفتوآمدهای دیپلماتیک و در عین حال تشدید حملات اسرائیل به جنوب لبنان، همگی نشان میدهد که این پرونده از یک بحث نظری و سیاسی فراتر رفته و به یک روند عملی با پیامدهای منطقهای تبدیل شده است.
در این چارچوب، دولت لبنان به ریاست «نواف سلام» اعلام کرده که مرحله نخست طرح انحصار سلاح در دست ارتش لبنان در جنوب رودخانه لیتانی در آستانه مرحله پایانی قرار دارد و بیروت خود را برای ورود به مرحله دوم این طرح در شمال این رودخانه آماده میکند. این اظهارات، در شرایطی مطرح میشود که رودخانه لیتانی از دیرباز بهعنوان یک خط مرزی نمادین در توافقهای امنیتی میان لبنان و اسرائیل شناخته شده و اکنون بار دیگر به کانون اصلی کشمکشهای سیاسی، نظامی و دیپلماتیک تبدیل شده است.
همزمان با این تحولات، اسرائیل نهتنها به نقض مکرر توافق آتشبس دسامبر ۲۰۲۴ ادامه داده، بلکه با انجام حملات پهپادی مرگبار به شهرکهای جنوب لبنان، عملاً نشان داده است که از نگاه تلآویو، خلع سلاح حزبالله نه یک فرآیند لبنانی، بلکه بخشی از راهبرد امنیتی و نظامی اسرائیل برای تثبیت برتری خود در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی است.
انحصار سلاح یا مدیریت بحران؟
موضع رسمی دولت لبنان در قبال خلع سلاح حزبالله، بر مفهوم «انحصار سلاح در دست دولت» و بهطور مشخص ارتش لبنان استوار شده است. نواف سلام، نخستوزیر لبنان، با تأکید بر پایان قریبالوقوع مرحله نخست حصر سلاح در جنوب لیتانی، تلاش کرده این روند را بهعنوان یک تصمیم حاکمیتی و در چارچوب مسئولیتهای ملی دولت معرفی کند. از نگاه بیروت، این طرح بخشی از اجرای تعهدات لبنان ذیل قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل و نیز اقدامی برای تقویت نقش ارتش به عنوان تنها مرجع مشروع امنیتی در کشور است.
به نظر میرسد در شرایط کنونی، تحویل کامل سلاح حزبالله به دولت لبنان نه محتمل است و نه عملی، مگر آنکه تحولات بنیادینی در رفتار اسرائیل، معادلات منطقهای و توازن قوا رخ دهد و یا اینکه فشارهای غرب به خصوص ایالات متحده بر تلآویو افزایش پیدا کند
با این حال، واقعیت میدانی و سیاسی لبنان نشان میدهد که دولت در موقعیتی شکننده و دوگانه قرار دارد. از یکسو، فشارهای خارجی بهویژه از سوی آمریکا، فرانسه و اتحادیه اروپا برای استقرار ارتش لبنان در جنوب لیتانی و جایگزینی آن با نیروهای حزبالله افزایش یافته و از سوی دیگر، دولت لبنان بهخوبی آگاه است که خلع سلاح کامل حزبالله، بدون دستیابی به یک اجماع داخلی و بدون توقف تجاوزات اسرائیل، میتواند کشور را وارد مرحلهای جدید از بیثباتی و حتی درگیری داخلی کند و اظهارات «امین شری»، عضو فراکسیون مقاومت در پارلمان لبنان، بازتابدهنده همین واقعیت است. او تأکید کرده که حزبالله همواره خواستار گفتوگوی ملی برای تدوین یک استراتژی دفاعی مشترک بوده، اما این درخواست با بیتوجهی روبهرو شده است. از نگاه حزبالله، اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ و حفاظت از حاکمیت ملی، مسئولیت مستقیم دولت است و هرگونه بحث درباره سلاح مقاومت باید در چارچوب توقف تجاوزات اسرائیل، آزادسازی سرزمینهای اشغالی و بازگشت اسرا صورت گیرد. بنابراین، میتوان گفت موضع دولت لبنان بیش از آنکه بهدنبال خلع سلاح فوری و کامل حزبالله باشد، تلاشی برای مدیریت فشارهای خارجی، کاهش تنش در جنوب و جلوگیری از تشدید درگیری با اسرائیل است. این رویکرد، بهویژه با توجه به تردیدها درباره میزان حمایت واقعی جامعه جهانی از ارتش لبنان، با احتیاط و محافظهکاری همراه شده است.
سلاح حزبالله در برابر امتیازدهی یکطرفه؟
حزبالله لبنان، برخلاف روایتهای رسانهای غربی و اسرائیلی، خلع سلاح را نه یک موضوع فنی یا اجرایی، بلکه یک مسئله راهبردی و مرتبط با ماهیت تهدیدات علیه لبنان میداند. از نگاه این جنبش، تجربه دهههای گذشته نشان داده که اسرائیل هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده و حتی در دورههای آتشبس نیز به تجاوزات خود ادامه داده است.
تداوم حملات پهپادی اسرائیل به جنوب لبنان، حتی پس از امضای توافق آتشبس و در حالی که دولت لبنان از پیشرفت در طرح حصر سلاح سخن میگوید، مؤید همین نگرانی حزبالله است. شری بهصراحت اعلام کرده که هرگونه مذاکره با طرف اسرائیلی، در شرایط کنونی، به معنای دادن امتیازهای یکطرفه است؛ امتیازهایی که در مقابل آن، لبنان هیچ تضمین واقعی برای توقف تجاوزات یا عقبنشینی کامل اسرائیل دریافت نمیکند.
نگاه اسرائیل به مرحله نخست حصر یا خلع سلاح در جنوب لیتانی، نگاهی صرفاً تاکتیکی و گام به گام است و اساساً تلآویو این روند را نه به عنوان یک اقدام اعتمادساز، بلکه بهعنوان فرصتی برای پیشبرد سناریوهای گستردهتر خود در جنوب لبنان میبیند
در همین راستا، حزبالله بر همکاری با ارتش لبنان در چارچوب استقرار آن در جنوب لیتانی تأکید کرده، اما این همکاری را بهمعنای تحویل کامل سلاح خود تلقی نمیکند. از دیدگاه مقاومت، سلاح حزبالله بخشی از معادله بازدارندگی در برابر اسرائیل است و کنار گذاشتن آن، بدون دستیابی به یک راهحل جامع و عادلانه، عملاً لبنان را در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیر میکند.
سناریوی اسرائیل: از خلع سلاح تا مناطق حائل
نگاه اسرائیل به مرحله نخست حصر یا خلع سلاح در جنوب لیتانی، نگاهی صرفاً تاکتیکی و گام به گام است. تلآویو این روند را نه به عنوان یک اقدام اعتمادساز، بلکه بهعنوان فرصتی برای پیشبرد سناریوهای گستردهتر خود در جنوب لبنان میبیند. گزارش روزنامه «معاریو» درباره طرح تقسیم جنوب رودخانه لیتانی به سه خط (خط آبی، خط قرمز و خط سبز) بهخوبی نشان میدهد که اسرائیل بهدنبال تثبیت نوعی حضور امنیتی و حتی اقتصادی در این منطقه است.
این سناریو، شباهت زیادی به الگوی مورد استفاده اسرائیل در نوار غزه دارد؛ الگویی که تحت عنوان بازسازی و توسعه اقتصادی، در عمل به محاصره، کنترل و محدودسازی جمعیت محلی منجر شده است. ایجاد «خط سبز» یا منطقه اقتصادی ـ حائل، نهتنها ناقض قطعنامه ۱۷۰۱ است، بلکه بهمعنای محرومسازی ساکنان جنوب لبنان از حق بازگشت به خانههای خود و تحمیل واقعیتهای جدید میدانی بر دولت بیروت خواهد بود.در همین حال، اظهارات مقامات افراطی و راستگرای اسرائیل، از جمله بتسلئیل اسموتریچ، درباره احتمال اجرای عملیات نظامی جدید در لبنان، نشان میدهد که تلآویو همچنان گزینه نظامی را بهعنوان ابزاری برای وادار کردن حزبالله به عقبنشینی و خلع سلاح در دستور کار دارد.
آمریکا و اروپا، فشار دیپلماتیک
در سایه ملاحظات امنیتی
در این راستا ایالات متحده، بهویژه در چارچوب دولت دوم دونالد ترامپ، خلع سلاح حزبالله را بخشی از راهبرد کلان خود برای تأمین امنیت اسرائیل در منطقه ارزیابی میکند. اعزام نمایندگان ویژه، افزایش فشارهای دیپلماتیک و تلاش برای استقرار ارتش لبنان در جنوب لیتانی، همگی در راستای تضعیف نقش نظامی حزبالله و کاهش نفوذ آن در معادلات منطقهای است.
اروپا (بهویژه فرانسه) نیز اگرچه با ادبیاتی نرمتر سخن میگوید، اما عملاً ثبات لبنان را به انحصار سلاح در دست دولت و تغییر موضع حزبالله در قبال خلع سلاح گره زده است. با این حال، تردیدها درباره میزان تعهد واقعی اروپا به حمایت مالی و نظامی از ارتش لبنان، این پرسش را مطرح میکند که آیا بیروت در ازای پیشبرد این روند، تضمینهای ملموسی دریافت خواهد کرد یا خیر؟
در مجموع باید گفت که پرونده خلع سلاح حزبالله لبنان در نقطهای حساس قرار دارد؛ نقطهای که در آن، دولت لبنان میان فشارهای خارجی، ملاحظات داخلی و واقعیتهای میدانی گرفتار شده است. به نظر میرسد در شرایط کنونی، تحویل کامل سلاح حزبالله به دولت لبنان نه محتمل است و نه عملی، مگر آنکه تحولات بنیادینی در رفتار اسرائیل، معادلات منطقهای و توازن قوا رخ دهد. آنچه بیش از همه تعیینکننده خواهد بود، توانایی بیروت در حفظ انسجام داخلی و جلوگیری از تبدیل این پرونده به جرقهای برای بحرانهای عمیقتر در لبنان است.
دیدگاه تان را بنویسید