حملات جدید اسرائیل به لبنان و ترور «سید ابوعلی»، چرخهای تازه از درگیری را رقم زد؛
مقاومت یا صبر استراتژیک؛ حزبالله چه پاسخی میدهد؟
رامین پرتو
دور تازه حملات اسرائیل به جنوب لبنان و منطقه ضاحیه جنوبی بیروت، بار دیگر صحنه درگیری میان حزبالله و اسرائیل را وارد مرحلهای حساس و پیچیده کرده است؛ مرحلهای که بهگفته نهادهای امنیتی لبنان، از نظر ابعاد، اهداف و پیامهای راهبردی آن با حملات ماههای گذشته تفاوت دارد و نشانهای از تغییر محاسبات اسرائیل در مدیریت میدان لبنان محسوب میشود. اسرائیل در حمله روز یکشنبه، ساختمانی مسکونی را در ضاحیه جنوبی هدف قرار داد که منجر به جان باختن پنج نفر، زخمیشدن ۲۸ نفر و ترور چند چهره کلیدی حزبالله شد.
بر اساس گزارشهای رسمی حزبالله، «قاسم حسین برجاوی» معروف به «ملاک»، «مصطفی اسعد برو» ملقب به «حاج حسن»، «رفعت احمد حسین» معروف به «ابوعلی» و «ابراهیم علی حسین» مشهور به «امیر» از جمله افرادی بودند که در این حمله ترور شدند. اندکی قبل از انتشار اسامی، حزبالله هدف قرار گرفتن «هیثم علی الطبطبائی» از فرماندهان ارشد خود را نیز تأیید کرده بود؛ شخصیتی که رسانههای اسرائیلی از وی بهعنوان «نفر دوم ساختار نظامی حزبالله» یاد میکنند.
در این راستا نواف سلام، نخستوزیر لبنان، ضمن محکومیت این حمله، تأکید کرد که کشور در وضعیت حساسی قرار دارد و «اولویت دولت، جلوگیری از لغزش لبنان به ورطه جنگ گسترده است». او با اشاره به ضرورت اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱، از جامعه جهانی خواست تا مسئولیت خود را برای توقف تجاوزات اسرائیل بپذیرد. در سطح ریاست جمهوری، ژوزف عون نیز حمله اسرائیل را «بیاعتنایی آشکار تلآویو به تمامی درخواستها برای توقف تجاوزات» دانست و هشدار داد که چنین اقداماتی میتواند لبنان و منطقه را وارد چرخهای تازه از درگیری کند؛ چرخهای که پیامدهای آن قابل پیشبینی نیست!
بسیاری از تحلیلگران بر این عقیدهاند که حزبالله در برابر چنین حملهای ناگزیر از واکنش است، اما نوع و زمان پاسخ تابع عوامل متعددی است و تجربه نشان میدهد حزبالله از یک سو تلاش میکند معادله بازدارندگی خود را حفظ کند و از سوی دیگر نمیخواهد لبنان را وارد جنگ تمامعیار کند
موضع حزبالله، آمادهباش تلآویو
با وجود این محکومیتها، حزبالله در واکنش به حملات دو پیام ارسال کرده است؛ از یک سو «ادامه گزینه مقاومت» و از سوی دیگر «هماهنگی کامل با دولت لبنان». محمود قماطی، معاون رئیس شورای سیاسی حزبالله، با اشاره به اینکه تجاوز اسرائیل «نقض خط قرمز» است، گفته است که «هیچ گزینهای جز مقاومت وجود ندارد و حزبالله درباره نوع پاسخ خود بر ارزیابیهای رهبری این جنبش تکیه میکند». او همچنین تأکید کرده که حزبالله در چارچوب هماهنگی با دولت لبنان تصمیمگیری خواهد کرد.
در تلآویو اما واکنشها با صراحت بیشتری همراه بود. بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که «اسرائیل برای حفظ امنیت خود نیاز به اجازه هیچکس ندارد». او با اشاره به عملیات اخیر گفت ارتش «برای جلوگیری از بازسازی قدرت حزبالله هر کاری لازم باشد انجام میدهد». این در حالی است که برخی شخصیتهای اسرائیلی مانند آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ پیشین، سیاستهای نتانیاهو را «تهدیدی برای امنیت داخلی» دانستهاند و معتقدند انگیزههای شخصی نخستوزیر اسرائیل در تشدید تنشها نقش دارد.
ولید العمری، رئیس دفتر الجزیره در فلسطین نیز در تحلیلی صریحتر گفت: حملات اخیر «تغییری آشکار» در مدیریت تنش از سوی تلآویو است. او دو عامل را تعیینکننده دانست؛ نخست بازگشت اسرائیل به ترور در پایتخت لبنان و دوم هدف گرفتن چهرهای که اسرائیل او را «رئیس واقعی ستاد نظامی حزبالله» معرفی میکند. به گفته العمری، تلآویو این حمله را نماد بازدارندگی خود میداند و در صورت پاسخ حزبالله، از آمادگی کامل برای تشدید حملات برخوردار است.
در کنار این تحلیلها، ارتش اسرائیل منطقه الجلیل شرقی را شاهد رزمایش نظامی گسترده کرده و سامانههای پدافند موشکی را در وضعیت آمادهباش کامل قرار داده است؛ تدابیری که نشان میدهد تلآویو انتظار دور تازهای از تبادل حملات را دارد.
از سوی لبنان، پرواز پهپادها و جنگندههای اسرائیل در جنوب و بقاع و حملات توپخانهای به ارتفاعات کفرشوبا نیز نشانههایی از تداوم سیاست فشار از راه دور اسرائیل علیه جبهه شمالی است و منابع لبنانی اعلام کردهاند که این عملیاتها همزمان با مراسم تشییع اعضای حزبالله انجام شده و نشان میدهد تلآویو سیاست «فشار مستمر» را دنبال میکند.
واشنگتن همواره رویکردی «دوگانه» داشته است؛ از یک سو از اسرائیل میخواهد شدت عملیات در غزه را کاهش دهد، اما از سوی دیگر در برابر تشدید تنش در لبنان انعطاف بیشتری نشان میدهد، که البته ولید العمری نیز بر آن تأکید کرده و این موضع آمریکا عملاً راه اسرائیل را برای ادامه فشار بر حزبالله باز میگذارد
در سطح بینالمللی نیز امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، لبنان را در «وضعیتی بسیارشکننده» توصیف کرد و تأکید کرد که پاریس و ریاض در حال آمادهسازی نشستهایی برای تقویت ارتش لبنان و اجرای طرحهای لازم جهت تثبیت حاکمیت دولت در جنوب هستند. با این حال، تجربه نشان داده که فشارهای سیاسی بدون توافقات امنیتی عملی، نمیتواند مانع تجاوزات اسرائیل شود.
حزبالله چگونه پاسخ خواهد داد؟
نکته مهم که بسیاری از تحلیلگران بدان اشاره دارند این است که حزبالله در برابر چنین حملهای ناگزیر از واکنش است؛ اما نوع و زمان پاسخ تابع عوامل متعددی است. تجربه نشان میدهد حزبالله از یک سو تلاش میکند معادله بازدارندگی خود را حفظ کند و از سوی دیگر نمیخواهد لبنان را وارد جنگ تمامعیار کند. به همین دلیل سه سناریو محتمل است. سناریوی اول پاسخ محدود، دقیق و حسابشده خواهد بود. در این سناریو، حزبالله ممکن است عملیات موضعی علیه یک هدف نظامی مشخص در مرزهای شمالی انجام دهد؛ اقدامی که به تلآویو پیام بازدارندگی بدهد اما منجر به جنگ گسترده نشود. چنین پاسخی با سیاستهای اعلامشده محمود قماطی (مبنی بر «پاسخ در زمان مناسب» و حفظ هماهنگی با دولت لبنان) همخوانی دارد.
سناریوی دوم، احتمال پاسخ چندمرحلهای و تدریجی است. در این حالت، حزبالله مجموعهای از اقدامات در نقاط مختلف مرزی انجام میدهد، بدون آنکه وارد فاز عملیات راهبردی شود. تلآویو احتمالاً در برابر چنین پاسخی، حملات دوربرد بیشتری را دنبال خواهد کرد اما احتمال ورود به جنگ گسترده پایین میماند.
اما سناریوی سوم، پاسخ راهبردی و فرادستگاهی است. این سناریو شامل عملیات پیچیده مانند هدف قرار دادن پایگاههای مهم اسرائیل یا اقدام از نامتقارن از سوی ائتلاف مقاومت است. اسرائیل چنین واکنشی را بهمثابه اعلان جنگ تلقی میکند و پاسخ شدید خواهد داد. با این حال براساس ارزیابیهای امنیتی اسرائیل، احتمال انتخاب این گزینه در شرایط فعلی پایین است، زیرا حزبالله برای حفظ ثبات لبنان و هماهنگی با دولت در دورهای حساس تحت فشار قرار دارد.
در هر سه سناریو، تلآویو اعلام کرده هرگونه پاسخ حزبالله را «نقض آتشبس» تلقی میکند؛ این سخن نشان میدهد که اسرائیل به دنبال بهانهسازی برای ادامه عملیات خود است. در این راستا ضعف سازوکارهای بینالمللی هم آشکار شده است؛ چراکه قطعنامه ۱۷۰۱ از سال ۲۰۰۶ تاکنون اجرا نشده است؛ زیرا هیچ سازوکاری برای وادار کردن اسرائیل به توقف نقض حریم هوایی و خروج از مناطق اشغالی مانند مزارع شبعا وجود ندارد و در مقابل، لبنان بارها ابتکار صلح ارائه کرده اما بدون ضمانت اجرایی کافی، این پیشنهادها بینتیجه مانده است.
واشنگتن نیز همواره رویکردی «دوگانه» داشته است. از یک سو از اسرائیل میخواهد شدت عملیات در غزه را کاهش دهد، اما از سوی دیگر در برابر تشدید تنش در لبنان انعطاف بیشتری نشان میدهد؛ موضوعی که ولید العمری نیز بر آن تأکید کرده و این موضع آمریکا عملاً راه اسرائیل را برای ادامه فشار بر حزبالله باز میگذارد.
به هر ترتیب حمله اخیر اسرائیل به ضاحیه جنوبی بیروت، نقطه عطفی در روند تنشهای یک سال گذشته در لبنان است. هدف قرار دادن فرماندهان ارشد حزبالله، ورود اسرائیل به سطحی جدید از عملیاتهای اطلاعاتی ـ نظامی و همزمانی این حمله با روز استقلال لبنان، نشانهای روشن از تلاش تلآویو برای اعمال فشار چندوجهی بر حزبالله و دولت لبنان است. از سوی دیگر، حزبالله با تأکید بر مقاومت و هماهنگی با دولت در پی یافتن پاسخی است که معادله بازدارندگی را حفظ کند و در عین حال لبنان را وارد جنگ تمامعیار نکند.
دیدگاه تان را بنویسید