رامین پرتو

در هفته‌های اخیر، فضای سیاسی و امنیتی لبنان وارد مرحله‌ای حساس و پرتنش شده و نشانه‌ها از مرزهای جنوبی گرفته تا مواضع رسمی بیروت و تل‌آویو، همگی از احتمال جهشی تازه در درگیری‌ها میان لبنان و اسرائیل خبر می‌دهند. در شرایطی که مناطق مرزی جنوب لبنان شاهد افزایش تحرکات نظامی و پرواز پهپادهای اسرائیلی است، واشنگتن نیز هم‌زمان فشارهای سیاسی خود را برای کشاندن بیروت به مسیر مذاکره با تل‌آویو تشدید کرده است. در ظاهر، هدف از این فشارها «تثبیت ثبات مرزها» عنوان می‌شود، اما در واقعیت، طرحی گسترده‌تر برای تضعیف جایگاه حزب‌الله و تغییر موازنه داخلی لبنان در جریان است.

باید توجه شود که فشارهای واشنگتن بر لبنان در دو سطح دنبال می‌شود؛ نخست در عرصه دیپلماتیک، از طریق میانجی‌گری ظاهری اما با رویکرد جانبدارانه و دوم در عرصه میدانی، از طریق چراغ سبز دادن به حملات اسرائیل علیه بیروت و در این راستا رسانه‌های منطقه‌ای اعلام کرده‌اند که هیچ حمله‌ای از سوی اسرائیل به خاک لبنان بدون اطلاع و تأیید واشنگتن انجام نمی‌شود

روزنامه القدس العربی در تحلیلی که روز گذشته (دوشنبه) منتشر کرد، نوشته است که سیاست‌های اخیر آمریکا، به‌ویژه پس از سخنرانی توماس باراک، فرستاده آمریکا در امور لبنان و سوریه در کنفرانس منامه، وارد مرحله‌ای عملیاتی‌تر شده است. او با نامیدن لبنان به‌عنوان «دولت ناکام»، از مقامات بیروت خواست که به روند مذاکرات با اسرائیل بپیوندند و مرزهای خود را «تحت کنترل کامل» بگیرند. این اظهارات بلافاصله با استقبال محافل اسرائیل مواجه شد و چند مقام اسرائیلی از جمله بنیامین نتانیاهو، یسرائیل کاتس و گدعون ساعر، تهدیدهایی آشکار علیه لبنان و حزب‌الله مطرح کردند. 

نتانیاهو از احتمال «حمله پیش‌دستانه» سخن گفت و کاتس، حزب‌الله را به «بازی با آتش» متهم کرد. او حتی هشدار داد که اگر لبنان مانع فعالیت حزب‌الله نشود، اسرائیل پایتخت لبنان را هدف قرار خواهد داد. چنین مواضعی در حالی مطرح می‌شود که رسانه‌های عبری‌زبان از انتقال صدها موشک کوتاه‌برد از سوریه به لبنان توسط حزب‌الله خبر داده‌اند؛ ادعایی که می‌تواند زمینه‌سازی رسانه‌ای برای اقدامات نظامی آینده باشد. در مقابل، ژوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان، در موضعی حساب‌شده تأکید کرده است که دفاع از کشور بر عهده ارتش لبنان است و این ارتش آماده مقابله با هرگونه تجاوز است. او ضمن ابراز تمایل به گفت‌وگو برای توقف جنگ، تل‌آویو را به نقض مداوم حاکمیت لبنان متهم کرد. در این میان تحلیلگران این موضع را تلاشی برای ایجاد توازن میان مقاومت لبنان و دولت می‌دانند؛ پیامی دووجهی که هم حاوی هشدار دفاعی است و هم دعوت به دیپلماسی. 

سیاست واحد واشنگتن و تل‌آویو

تحرکات اخیر در صحنه لبنان نشان می‌دهد که سیاست آمریکا و اسرائیل بیش از هر زمان دیگری همسو شده است. واشنگتن با طرح «خلع سلاح حزب‌الله» و شرط‌گذاری کمک‌های مالی به دولت و ارتش لبنان، در عمل به بخشی از طرح تل‌آویو برای تضعیف مقاومت تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که توماس باراک در منامه صریحاً گفت که «اگر سلاح حزب‌الله از میان برداشته شود، هیچ مشکلی میان لبنان و اسرائیل باقی نخواهد ماند.» این سخن در ظاهر دیپلماتیک، اما در باطن به معنای پذیرش روایت اسرائیل درباره علت بحران لبنان است.

در همین راستا، رسانه‌های لبنانی از جمله الدیار گزارش داده‌اند که دولت بیروت تاکنون تمام تعهدات خود ذیل توافق آتش‌بس را رعایت کرده است، در حالی که تل‌آویو روزانه آن را نقض می‌کند. یکی از مقامات دولتی به نقل از این روزنامه گفته است که «توپ در زمین اسرائیل است. لبنان حسن‌نیت خود را نشان داده، اما اسرائیل هیچ گامی به جلو برنداشته است».

با این حال، دولت آمریکا با نادیده گرفتن این واقعیت‌ها، همچنان از بیروت می‌خواهد که «اقدام‌های ملموس» برای مهار حزب‌الله انجام دهد. باید توجه شود که فشارهای واشنگتن در دو سطح دنبال می‌شود؛ نخست در عرصه دیپلماتیک، از طریق میانجی‌گری ظاهری اما با رویکرد جانبدارانه و دوم در عرصه میدانی، از طریق چراغ سبز دادن به حملات اسرائیل علیه بیروت. در این راستا رسانه‌های منطقه‌ای اعلام کرده‌اند که هیچ حمله‌ای از سوی اسرائیل به خاک لبنان بدون اطلاع و تأیید واشنگتن انجام نمی‌شود وحتی منابع نظامی لبنانی تأیید کرده‌اند که افسران آمریکایی در طراحی عملیات‌های اسرائیل در جنوب لبنان مشارکت دارند که الگوی آن پیش‌تر در جنگ غزه نیز مشاهده  شده بود.

بسیاری از ناظران بر این باورند که تل‌آویو تمایلی به درگیری تمام‌عیار ندارد؛ زیرا جبهه شمالی برای ارتش اسرائیل هزینه‌های سنگینی دارد و درگیری همزمان در چند جبهه (غزه، لبنان، و سوریه) می‌تواند ظرفیت دفاعی آن را فرسوده کند و از این منظر، تهدیدهای مکرر اسرائیل بیش از آنکه مقدمه حمله باشد، بخشی از جنگ روانی برای وادار کردن لبنان به امتیازدهی سیاسی است

لبنان در دوراهی گفت‌وگو یا تقابل؟

در سطح داخلی، دولت لبنان با چالشی دوگانه روبه‌رو است؛ از یک‌سو نیاز به حفظ انسجام داخلی و پاسخ به خواست جامعه جهانی برای «گفت‌وگو» با اسرائیل، و از سوی دیگر فشار افکار عمومی و احزاب ملی برای حفظ استقلال و حمایت از حزب‌الله مطرح است. نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، با سفر به قاهره و گفت‌وگو با رئیس سازمان اطلاعات مصر، تلاش کرده است حمایت عربی از مواضع دولت را تقویت کند و منابع آگاه می‌گویند قاهره در حال میانجی‌گری میان تمایل دولت لبنان برای کاهش تنش و نگرانی از تضعیف حزب‌الله است.

در همین حال، تحلیلگران از جمله بشاره شربل، نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنانی، معتقدند که احتمال جنگ در هفته‌ها یا ماه‌های آینده جدی است. او تأکید دارد که مواضع تهاجمی اسرائیل و تکرار بمباران‌ها نشان می‌دهد تل‌آویو به دنبال تحقق طرحی گسترده‌تر برای تغییر توازن قدرت در لبنان است. به گفته شربل، «نتانیاهو به دنبال پایان رضایت‌بخش برای پروژه خود در محور لبنان است و این می‌تواند بیروت را به صحنه بعدی درگیری تبدیل کند». 

در همین چارچوب، ژوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان، در سخنانی بی‌سابقه تأکید کرد که «لبنان در شرایط کنونی تنها یک گزینه دارد و آن گفت‌وگو است». او افزود: «گفت‌وگو زمانی معنا دارد که طرف مقابل دشمن باشد، زیرا مذاکره با دشمن می‌تواند راهی برای صلح باشد.» این سخنان در فضای سیاسی لبنان به منزله اعلام رسمی تمایل به باز کردن باب مذاکره تلقی شد، هرچند بسیاری آن را تاکتیکی برای کاستن از فشارهای بین‌المللی می‌دانند.

با این وجود، واقعیت میدانی نشان می‌دهد که اسرائیل به تعهدات خود پایبند نیست؛ چراکه از آغاز حملات تل‌آویو به لبنان در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، بیش از ۴۵۰۰ مورد نقض آتش‌بس ثبت شده است. در این حملات بیش از ۴ هزار نفر جان باختند و حدود ۱۷ هزار نفر زخمی شده‌اند و حالا ارتش لبنان نیز به حالت آماده‌باش کامل درآمده است تا در صورت تجاوز جدید، واکنش «دفاعی و محدود» نشان دهد. بر این اساس تحلیلگران معتقدند در صورت بروز جنگ، لبنان از منظر نظامی قادر به مقابله مستقیم با اسرائیل نخواهد بود، اما می‌تواند از ابزارهای سیاسی و حقوقی در سطح شورای امنیت و اتحادیه عرب استفاده کند. 

تل‌آویو به دنبال جنگ تازه است؟

با توجه به تحولات اخیر، این پرسش اساسی مطرح است که آیا اسرائیل قصد دارد با استفاده از بهانه «خلع سلاح حزب‌الله»، حمله‌ای تمام‌عیار به لبنان انجام دهد یا خیر؟ با توجه به شواهد، می‌توان گفت اسرائیل در حال اجرای استراتژی فشار حداکثری است که سه هدف را دنبال می‌کند؛ نخست، مهار قدرت نظامی حزب‌الله پیش از هرگونه رویارویی گسترده‌تر در منطقه است. دوم، تحمیل فشار بر دولت لبنان برای عقب‌نشینی سیاسی و سوم، بهره‌برداری از فضای بحران برای ترمیم موقعیت نتانیاهو در داخل اسرائیل است.

در عین حال، بسیاری از ناظران بر این باورند که تل‌آویو تمایلی به درگیری تمام‌عیار ندارد؛ زیرا جبهه شمالی برای ارتش اسرائیل هزینه‌های سنگینی دارد و درگیری همزمان در چند جبهه (غزه، لبنان، و سوریه) می‌تواند ظرفیت دفاعی آن را فرسوده کند. از این منظر، تهدیدهای مکرر اسرائیل بیش از آنکه مقدمه حمله باشد، بخشی از جنگ روانی برای وادار کردن لبنان به امتیازدهی سیاسی است. در مقابل، حزب‌الله نیز سعی دارد مانع از کشیده شدن لبنان به جنگی تمام‌عیار شود، اما همزمان خطوط قرمزی مشخص کرده است؛ از جمله اینکه هرگونه حمله به مناطق مسکونی یا زیرساخت‌های حیاتی، با پاسخ متقابل روبه‌رو خواهد شد.

به هر ترتیب باید گفت که لبنان امروز در تلاقی سه فشار تهدید نظامی اسرائیل، فشار سیاسی آمریکا، و شکاف داخلی میان جریان‌های موافق و مخالف حزب‌الله قرار دارد. در چنین شرایطی، آینده ثبات لبنان وابسته به توان دولت در حفظ وحدت داخلی و استفاده هوشمندانه از مسیرهای دیپلماتیک است، اما تا زمانی که واشنگتن به‌عنوان میانجی ظاهری و هم‌پیمان عملی اسرائیل عمل کند، هرگونه مذاکره‌ای میان بیروت و تل‌آویو با سوءظن و تردید همراه خواهد بود.