طرح صلح ترامپ، نیمبند و ابزاری برای فشار دیپلماتیک تلقی میشود
تردیدها درمورد نهاد انتقالی تحت امر تونیبلر در غزه

رامین پرتو
رسانههای آمریکایی از جمله والاستریت ژورنال و سیانان اخیراً از طرحی تازه به رهبری دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، برای پایان دادن به جنگ خونین غزه و مدیریت این منطقه پس از درگیریها خبر دادهاند اما برخی از کارشناسان و ناظران بینالمللی اعتقاد دارند این طرح که همزمان با افزایش فشارهای بینالمللی بر اسرائیل برای توقف عملیات نظامی مطرح شده، حاوی بندهایی بوده که از منظر سیاسی و حقوقی محل بحث جدی است.
گزارشهای منتشر شده حاکی از آن است که ترامپ پیشنهاد داده تونی بلر، نخستوزیر اسبق انگلیس، ریاست یک نهاد موقت در غزه را برعهده گیرد؛ نهادی که قرار است به مدت چند سال غزه را اداره کند و زیر چتر یک نیروی حافظ صلح بینالمللی با محوریت کشورهای عربی فعالیت داشته باشد. همزمان، طرح ترامپ شامل تبادل اسرای اسرائیلی با عقبنشینی تدریجی نیروهای تلآویو از غزه نیز میشود. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا چنین طرحی قابلیت اجرا دارد و میتواند به جنگ و کشتار غیرنظامیان پایان دهد؟
به زعم ناظران بینالمللی طرح ترامپ بیش از آنکه راهحلی پایدار باشد، ابزاری برای فشار دیپلماتیک و حتی نمایش انتخاباتی برای انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا تلقی میشود اما حذف حماس، قیمومیت خارجی بر غزه و فقدان اجماع جهانی بر سر آینده این منطقه، همگی نشانههایی از شکنندگی این طرح هستند
طرح ترامپ: میانجیگری یا مداخله؟
بر اساس جزئیات منتشرشده، ترامپ خواهان آزادی فوری تمامی اسرای اسرائیلی در مدت دو روز در برابر خروج تدریجی ارتش تحت فرمان بنیامین نتانیاهو از غزه است. این پیشنهاد که احتمال دارد با تغییراتی همراه شود، قرار است از طریق قطر به رهبران حماس منتقل شود. نکته مهم دیگر در این طرح، کنار گذاشتن حماس از ساختار حکومتی آینده غزه و تشکیل یک کمیته مشترک فلسطینی ـ بینالمللی برای اداره این منطقه است.
این بندها بیش از هرچیز نشاندهنده تلاش برای محدود کردن نفوذ مقاومت فلسطین در آینده غزه است؛ موضوعی که به باور بسیاری از کارشناسان نه تنها غیرواقعی بلکه محرک تنشهای جدید خواهد بود. از سوی دیگر، رسانههای اسرائیلی گزارش دادهاند که دولت نتانیاهو تحت فشار شدید خانوادههای اسرای اسرائیلی قرار دارد و همین موضوع ممکن است انگیزهای برای پذیرش بخشی از طرح آمریکا باشد که حالا ترامپ آنرا پیشنهاد داده و در صدد برجستهسازی ابعاد گوناگون آن است.
در عین حال، نیویورک تایمز یادآور شده که موفقیت این طرح وابسته به میزان فشاری است که ترامپ حاضر است بر نتانیاهو اعمال کند؛ نخستوزیری که آشکارا از توقف عملیات نظامی سر باز زده و حتی در مجمع عمومی سازمان ملل در برابر صندلیهای خالی بر ادامه حملات پافشاری کرد. این اقدام نتانیاهو از سوی بسیاری از منتقدان داخلی او حالا به بوته نقد گذاشته شدده است و اوضاع و احوال به جایی رسیده که بسیاری از فرماندهان ارتش اسرائیل اعلام کردهاند که نتانیاهو نباید به هیچ وجه سخنرانی خود در سازمان ملل را از طریق بلندگوها به گوش اهالی غزه میرساند و حتی در این راستا تیم رسانهای و عملیات روانی وی را مورد انتقاد جدی قرار دادند؛ چراکه به زعم آنها این اقدام، خشم ساکنان غزه علیه اسرائیل و سربازان حاضر در میدان را دو چندان میکند.
واکنشها و موانع جهانی
تحولات اخیر با واکنشهای گسترده جهانی همراه بوده است. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا روز گذشته (شنبه) به شدت از جنایات اسرائیل در غزه انتقاد کرد و خواستار تشکیل کشور مستقل فلسطین شد. او گفت که «هیچ توجیه نظامی برای ادامه تخریب غزه وجود ندارد»، و حالا این موضع بیسابقه اوباما بار دیگر شکاف میان جناحهای سیاسی آمریکا در قبال اسرائیل را آشکار کرد.
از سوی دیگر، رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه، با صراحت نتانیاهو و کابینهاش را «گروه نسلکشی» خواند و خواستار محاکمه فوری آنان شد. اردوغان تاکید کرد که اسرائیل باید هزینه تخریب غزه را که بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود، بپردازد و خواستار اعمال تحریمهای بینالمللی علیه تلآویو شد.
در غرب، شاهد رشد انتقادات کمسابقه علیه اسرائیل هستیم و برخی کشورها حتی فلسطین را به رسمیت شناختهاند و این اجماع جهانی اگرچه هنوز به اقدام عملی قاطع منجر نشده، اما نشانهای از تغییر توازن دیپلماتیک علیه اسرائیل در حمایت از فلسطین است
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز با انتقاد از سیاستهای تهاجمی اسرائیل گفت که «جنگ غیرنظامیان را میکشد، اما حماس را نابود نمیکند» و هشدار داد که هرگونه الحاق کرانه باختری خط قرمز پاریس خواهد بود و حتی خواستار تحریمهای احتمالی اروپا علیه اسرائیل شد. این مواضع در کنار به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی چند کشور اروپایی و درخواستهای مکرر برای آتشبس، نشان میدهد که اسرائیل بیش از هر زمان دیگری در انزوای دیپلماتیک قرار گرفته و در همین حال، قطر، امارات، مصر و دیگر کشورهای عربی نیز از طریق مذاکرات غیرمستقیم، تلاش دارند مسیر توافق آتشبس را هموار کنند.
بنبست یا نقطه آغاز؟
بسیاری از ناظران بینالمللی اعتقاد دارند که با وجود حمایت رسانهای کاخ سفید، موانع متعددی بر سر راه طرح ترامپ وجود دارد. نخست، کنار گذاشتن حماس از غزه است؛ به گونهای که حذف این جنبش از ساختار حکومتی آینده غزه با واقعیتهای میدانی سازگار نیست و حماس هنوز به زعم ناظران جهانی و برخی از تحلیلگران، بازیگر اصلی در میدان است و نفوذ اجتماعی و نظامی گستردهای دارد و بر همین اساس نادیده گرفتن آن میتواند هر سازوکار سیاسی را از ابتدا با شکست مواجه کند. دومین مانع مخالفت اسرائیل با توقف عملیات نظامی است. سخنرانی اخیر نتانیاهو در سازمان ملل نشان داد او قصد ندارد فشارهای بینالمللی را جدی بگیرد و حتی اگر ترامپ بر توافق آتشبس اصرار کند، مخالفت شدید جناح راست افراطی در کابینه اسرائیل مانع بزرگی
خواهد بود.
ابهام در نهاد انتقالی بینالمللی هم سومین مانع میتواند قلمداد شود؛ چراکه سپردن غزه به نهادی تحت ریاست تونی بلر با حضور نیروهای چندملیتی، از منظر افکار عمومی فلسطین به مثابه نوعی قیمومیت خارجی تلقی خواهد شد و تجربههای مشابه در خاورمیانه نشان داده که چنین طرحهایی به سرعت با مخالفتهای مردمی مواجه میشود.
چهارمین مانع هم اختلاف میان بازیگران جهانی خواهد بود. در حالی که آمریکا بر رهبری طرح پافشاری میکند، فرانسه و عربستان طرحی موازی موسوم به «اعلامیه نیویورک» ارائه دادهاند که اداره غزه را به تشکیلات خودگردان میسپارد و این تعدد ابتکارات نشانهای از نبود اجماع جهانی بر سر آینده غزه است.
همچنین بحران انسانی عمیق در غزه هم از مواردی است که باید مدنظر قرار بگیرد؛ حتی در صورت اعلام آتشبس، بازسازی غزه به صدها میلیارد دلار نیاز دارد و گرسنگی، محاصره و ویرانی گسترده چالشهایی هستند که هیچ طرحی بدون تعهد جدی مالی و سیاسی جهانی قادر به حل آنها نخواهد بود.
فرجام سخن
با توجه به شرایط موجود، طرح ترامپ بیش از آنکه راهحلی پایدار باشد، ابزاری برای فشار دیپلماتیک و حتی نمایش انتخاباتی برای انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا تلقی میشود. اگرچه آزادی اسرا و توقف موقت درگیریها میتواند دستاوردی فوری به شمار آید، اما حذف حماس، قیمومیت خارجی بر غزه و فقدان اجماع جهانی بر سر آینده این منطقه، همگی نشانههایی هستند که از شکنندگی این طرح حکایت دارند.
از منظر اسرائیل، دولت نتانیاهو همچنان بر ادامه عملیات اصرار دارد و فشارهای داخلی ناشی از خانوادههای اسرای اسرائیلی تنها عامل بازدارنده است. از سوی دیگر، مقاومت فلسطین در بیانیهای صریح اعلام کرده که مانع توافق نیست و این نتانیاهو است که تلاشها را ناکام میگذارد.
با این وجود، جامعه جهانی اما رویکردی دوگانه دارد؛ در غرب، شاهد رشد انتقادات کمسابقه علیه اسرائیل هستیم و برخی کشورها حتی فلسطین را به رسمیت شناختهاند. در جهان اسلام و کشورهای جنوب نیز فشارها برای توقف جنگ افزایش یافته است. این اجماع جهانی اگرچه هنوز به اقدام عملی قاطع منجر نشده، اما نشانهای از تغییر توازن دیپلماتیک علیه اسرائیل و در حمایت از فلسطین است.
به طور کلی، اگر ترامپ واقعاً بخواهد به جنگ غزه پایان دهد، باید فراتر از طرحهای نیمبند حرکت کرده و نخستوزیر اسرائیل را به توقف کامل عملیات وادار کند. در غیر این صورت، طرح جدید او نیز به سرنوشت سایر ابتکارات ناکام صلح در خاورمیانه دچار خواهد شد: نوشتاری روی کاغذ، بیاثر در میدان!
دیدگاه تان را بنویسید