رامین پرتو

اجلاس فوق‌العاده وزرای امور خارجه سازمان همکاری اسلامی روز گذشته (دوشنبه) در جده عربستان برگزار شد؛ نشستی که بنا به ابتکار ایران و درخواست سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان شکل گرفت و با حمایت چند کشور اسلامی دیگر به سرعت در دستور کار قرار داده شد. این نشست، بر بستر بحران تاریخی در غزه و همزمان با تشدید حملات ارتش اسرائیل به این باریکه و گسترش اقدامات منطقه‌ای اسرائیل برگزار شد که مهمترین آن رونمایی نتانیاهو از طرح اسرائیل بزرگ است.

باید توجه کرد سازمان همکاری اسلامی که در اساسنامه خود دفاع از فلسطین را در زمره مهم‌ترین اهداف تعریف کرده، طی سال‌های اخیر در آزمون‌های متعددی با ناکامی و انفعال مواجه بوده است. همین پیشینه، انتظارات از اجلاس جده را دوچندان کرد؛ چراکه بسیاری از کارشناسان معتقدند جهان اسلام نمی‌تواند بیش از این در برابر فاجعه‌ای که از سوی بسیاری «نسل‌کشی سازمان‌یافته» توصیف شده، سکوت اختیار کند.

غزه و چالش مسئولیت‌پذیری جهان اسلام

در این مسیر وزیر امور خارجه ایران گفت که ابعاد جنایات اسرائیل صرفاً محدود به غزه نیست؛ چراکه از گسترش شهرک‌سازی در کرانه باختری گرفته تا یهودی‌سازی قدس، حمله به لبنان، سوریه و یمن و حتی حمله مستقیم به ایران که به جان باختن بیش از هزار ایرانی انجامید، همه و همه حکایت از راهبردی توسعه‌طلبانه دارد. اظهارات اخیر نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات» نیز نشان داد که این سیاست‌ها نه توهمات فردی، بلکه طرحی راهبردی برای تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه است. چنین ادعاهایی نه‌تنها تهدیدی علیه فلسطین، بلکه علیه تمامیت ارضی کشورهای اسلامی از مصر و اردن تا عراق و عربستان تلقی می‌شود. این در حالیست که بحران انسانی در غزه اما به نقطه‌ای بی‌سابقه رسیده است. بنا به آمار سازمان ملل، روزانه به طور متوسط ۳۸ کودک فلسطینی به دست نیروهای اسرائیلی کشته می‌شوند و اکنون ۹۰ درصد غزه غیرقابل سکونت است. بیش از ۷۰ هزار کشته و ۱۷۰ هزار زخمی در دو سال اخیر آماری است که هر وجدان انسانی را به لرزه می‌اندازد. در چنین شرایطی، کارشناسان تأکید می‌کنند که نشست جده باید فراتر از صدور بیانیه‌های سیاسی برود و به تصمیمات عملی، از جمله اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی و پیگیری حقوقی جنایات اسرائیل منجر شود.

ایده یک پیمان امنیتی- نظامی مشترک میان کشورهای اسلامی علیه اسرائیل پیشینه‌ای طولانی اما ناکام دارد و اختلافات داخلی، رقابت‌های ژئوپلیتیک و وابستگی برخی کشورها به غرب، مانع تحقق این طرح بوده اما با این حال، شرایط کنونی می‌تواند نقطه عطف قلمداد شود

از محکومیت تا پیشنهاد راهکار

سخنان وزرای خارجه کشورهای مختلف در این اجلاس، بازتاب‌دهنده شدت خشم عمومی جهان اسلام از فجایع اخیر بود. فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، حملات اسرائیل را تهدیدی مستقیم علیه صلح و امنیت جهانی دانست و تأکید کرد ریاض آماده است در کنار دیگر کشورهای اسلامی برای مقابله با این تهدید اقدام کند. او با محکومیت صریح تجاوزات اسرائیل، حمایت خود را از تلاش‌های میانجیگرانه قطر و مصر برای برقراری آتش‌بس اعلام کرد و گفت عربستان به تلاش‌ها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ ادامه خواهد داد.

هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، نیز بر ضرورت بسیج جامعه جهانی تأکید و تصریح کرد که گرسنگی در غزه نتیجه یک فاجعه طبیعی نیست، بلکه اقدامی عمدی از سوی اسرائیل برای شکستن مقاومت فلسطینیان است. فیدان هشدار داد کوچاندن اجباری بیش از ۸۰۰ هزار فلسطینی به مناطق بیابانی جنوب، یادآور سیاست‌های پاکسازی قومی است که جامعه جهانی باید بی‌درنگ در برابر آن بایستد. 

این مواضع در کنار سخنان عراقچی، نشان داد که دست‌کم در سطح گفتار، اجماعی قوی در میان کشورهای اسلامی درباره غیرقابل تحمل بودن ادامه وضعیت کنونی شکل گرفته است. با این حال پرسش کلیدی این است که این اجماع لفظی تا چه حد می‌تواند به اقدام عملی منجر شود؟

ابزارهای حقوقی و سیاسی؟

از منظر حقوق بین‌الملل، کشورهای اسلامی می‌توانند اقداماتی چندگانه را علیه اسرائیل به کار گیرند که یکی از آنها ارجاع پرونده اسرائیل به دادگاه‌های بین‌المللی است. دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) و دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) ظرفیت‌های مهمی برای پیگرد قضایی جنایات اسرائیل دارند. بر این اساس تشکیل یک کمیته حقوقی مشترک میان کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی و تنظیم پرونده‌ای مستند می‌تواند نقطه شروعی برای به چالش کشیدن مشروعیت اقدامات اسرائیل باشد.

اگر اقدامات سازمان همکاری اسلامی در حد محکومیت لفظی باقی بماند، یک بار دیگر به ناکارآمدی متهم خواهد شد اما اگر درراستای تصمیمات عملی همچون پیگیری حقوقی، تحریم اقتصادی و تشکیل ائتلاف‌های امنیتی گام بردارد، می‌تواند نقطه عطف منطقه‌ای را رقم بزند

یکی از گزینه‌های دیگر مورد بحث، اعمال تحریم‌های جامع اقتصادی و نظامی علیه اسرائیل است. جهان اسلام با برخورداری از ظرفیت‌های عظیم انرژی، بازار مصرفی و موقعیت ژئوپلیتیک می‌تواند در صورت هماهنگی، فشار مؤثری بر اسرائیل وارد کند. 

ابتکارات دیپلماتیک و ائتلاف‌های منطقه‌ای از دیگر اقدامات می‌تواند باشد. هماهنگی برای تشکیل ائتلافی بین‌المللی که شامل کشورهای غیرمسلمان همسو با آرمان فلسطین است، می‌تواند هزینه‌های ادامه جنگ‌افروزی برای اسرائیل را افزایش دهد. تلاش برای به رسمیت شناختن جهانی دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ نیز اقدامی است که بسیاری از کشورهای اسلامی بر آن تأکید دارند. 

همچنین اقدامات بشردوستانه فوری نیز مورد دیگر است. ایجاد یک کریدور امن انسانی تحت نظارت سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی برای رساندن غذا، دارو و سوخت به مردم غزه، اقدامی فوری و غیرقابل چشم‌پوشی است و تعلل در این زمینه می‌تواند شکاف اعتماد عمومی نسبت به سازمان همکاری اسلامی را عمیق‌تر کند.

پیمان امنیتی- نظامی علیه تل‌آویو؟

در پایان، پرسش مهم این است که آیا پروژه «اسرائیل بزرگ» و تهدید آشکار کشورهای منطقه می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری یک پیمان جدید امنیتی- نظامی میان کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی شود؟ واقعیت آن است که ایده یک پیمان امنیتی- نظامی مشترک پیشینه‌ای طولانی اما ناکام دارد. اختلافات داخلی، رقابت‌های ژئوپلیتیک و وابستگی برخی کشورها به غرب، مانع تحقق این طرح بوده است. با این حال، شرایط کنونی می‌تواند نقطه عطف قلمداد شود.

در فضای عمومی خاورمیانه اولاً، اسرائیل نه‌تنها تهدیدی برای فلسطینیان بلکه برای حاکمیت ملی و امنیت تمام کشورهای اسلامی تلقی می‌شود. ثانیاً، استمرار جنایات و تجاوزات مرزی اسرائیل، مشروعیت هرگونه بی‌تفاوتی را از بین برده است. ثالثاً، دولت‌های منطقه به دلیل احساس خطر از سوی اسرائیل، بیش از هر زمان دیگری خواستار اقدام عملی است.

اگر سازمان همکاری اسلامی بتواند از سطح بیانیه‌سازی فراتر برود، شکل‌گیری یک پیمان امنیتی منطقه‌ای علیه تل‌آویو دور از دسترس نخواهد بود. چنین پیمانی می‌تواند از همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی آغاز شود و به مرور ابعاد نظامی و بازدارندگی واقعی پیدا کند. با این حال، موفقیت این پروژه منوط به کنار گذاشتن اختلافات داخلی و اعتماد به ظرفیت‌های مشترک جهان اسلام است. اسرائیل با تکیه بر حمایت‌های غربی و اتکای به اختلافات میان کشورهای مسلمان، همواره از تشکیل چنین جبهه‌ای جلوگیری کرده است.

بر این اساس می‌توان گفت که نشست اضطراری جده فرصتی تاریخی برای بازتعریف نقش سازمان همکاری اسلامی در قبال مسئله فلسطین است. اگر اقدامات این سازمان در حد محکومیت لفظی باقی بماند، یک بار دیگر به ناکارآمدی متهم خواهد شد. اما اگر با تصمیمات عملی همچون پیگیری حقوقی، تحریم اقتصادی و تشکیل ائتلاف‌های امنیتی گام بردارد، می‌تواند نقطه عطف منطقه‌ای را رقم بزند؛ چراکه آنها معتقدند پروژه «اسرائیل بزرگ» نه‌تنها فلسطین، بلکه کل خاورمیانه را هدف گرفته و در برابر چنین تهدیدی، تنها راه، همگرایی عملی و ایجاد سازوکارهای بازدارنده مشترک میان کشورهای اسلامی است.