فرشاد گلزاری

در اصول روابط بین‌الملل و به خصوص در منازعات سیاسی - اقتصادی که پس از 11 سپتامبر 2001 میلادی در جهان به وجود آمد، قدرت‌هایی مانند ایالات متحده و روسیه عملاً در حال موازنه با یکدیگر بودند. غاطبه تحلیلگرانی که امروز در موسسات و اندیشکده‌های مطرح آمریکا و اروپا حضور دارند، معتقدند در طول زمانی که آمریکا سرگرم حمله به افغانستان و عراق بود، چین توانست خود را به عنوان یک قطب اقتصادی و سیاسی تقویت کند اما در این میان اختلاف نظر همچنان بر سر خاورمیانه وجود دارد. اغلب مخالفان حمله به عراق یا افغانستان اعتقاد دارند که هزینه‌های آمریکا به خصوص در یک دهه گذشته برای ابقا در خاورمیانه سر به فلک کشیده است و به همین دلیل است که ما می‌بینیم این کشور در حال هجرت از غرب آسیا یا خروج از کشوری مانند افغانستان است. شاید این تحلیل تاحدودی درست باشد اما نمی‌توان به صورت 100 درصدی بر آن مُهر تایید زد؛ چراکه حالا ایالات متحده سیاست موازنه از راه دور یا همان offshore balancing را با تکیه بر نیروی دریایی خود کلید زده است که در این راستا چین هدف اول خواهد بود. به عبارتی دیگر بازوی نظامی ایالات متحده در این روند نیروی دریایی این کشور خواهد بود که در حکم balancer یا همان بالانس‌کننده مورد تایید استراتژیست‌های امنیت ملی آمریکا هستند. حال در شرایط فعلی یک سوال بسیار مهم وجود دارد که آیا خاورمیانه از نگاه ایالات متحده به سرزمین سوخته یا یک سرزمین کم‌اهمیت تبدیل شده است؟ پاسخ به این پرسش به صورت مشخص و شفاف، منفی است ولی از جهتی دیگر نمی‌توان اعلام کرد که غرب‌آسیا همانند گذشته برای واشنگتن و همپیمانانش اهمیت شگرف و کلیدی دارد. بگذارید کمی صریح سخن بگوییم. اینکه امروز آمریکا و اروپایی‌ها به صورت تمام قد هزینه و بودجه و اهداف استراتژیک خودشان را در خاورمیانه علنی و روشن به میدان بیاورند و یا از آنها رونمایی کنند، خیلی خوشبینانه است. واشنگتن به رهبری شخصی مانند جو بایدن که همه دنیا تایید کرده‌اند او و تیمش با ارائه اطلاعات غلط، روسیه را به یک آوردگاه نظامی و جنگ بی سر و ته کشانده است، بعید به نظر می‌رسد که به صورت شفاف نیت خود و دوستانش را در اروپا مشخص کند. نکته اصلی در این میان بحث استفاده از خاورمیانه برای ضربه زدن به قدرت‌هایی مانند روسیه و چین است و به این دلیل باید گفت که این منطقه حالا به باتلاقی برای ضربه زدن به مسکو و همپیمانانش تبدیل شده است که به صورت علنی ایران و چین را هم باید در این مدار و در کنار روسیه دانست.

دعوت نکردن روسیه به کنفرانس «حمایت از آینده سوریه و منطقه» و همچنین عدم دعوت از آن به کمیته هماهنگی موقت کمک‌ها به فلسطین در بروکسل که اعتراض مسکو را برانگیخت، نشان‌دهنده راهبرد جدید غربی‌ها علیه مسکو در خاورمیانه است

نادیده گرفتن مسکو در حل بحران‌های سیاسی منطقه!

اشاره مستقیم بایدن به روس‌ها در دستور تمدید وضعیت اضطراری ملی ویژه سوریه، به وضوح نشان می‌دهد که اوضاع در خاورمیانه برای روس‌ها در حال تبدیل شدن به یک تهدید است که البته در این میان اروپایی‌ها هم با آمریکا هماهنگ هستند

شاید عده‌ای متعصب بگویند که به هیچ وجه نمی‌توان روسیه و چین و حتی ایران را از مدار تحولات منطقه بیرون انداخت اما این تحلیل هم درست نیست. چندی پیش کاخ سفید در بیانیه‌ای اعلام کرد که جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا وضعیت اضطراری ملی ویژه سوریه را که از سال ۲۰۰۴ اعلام شده، از تاریخ ۱۱ مه که مدت آن به پایان می‌رسد، به مدت یک سال دیگر تمدید کرده است. طبق بیانیه کاخ سفید، همچنین بایدن وضعیت اضطراری ملی درباره عراق را که از ۲۲ مه سال ۲۰۰۳ اعلام شده، از تاریخ ۲۲ مه جاری به مدت یک سال دیگر تمدید کرده است. اما نکته مهمتر این است که بایدن در پیامی خطاب به نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا و کامالا هریس، معاون خود و رئیس سنای آمریکا اعلام کرد: «موانعی که در راه بازسازی عراق و بازگرداندن صلح و امنیت در این کشور و حفظ آنها وجود دارند، هنوز خطری غیرعادی برای امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا ایجاد می‌کنند». همین یک عبارت کوتاه مشخص کرد که ایالات متحده به بهانه به خطر افتادن منافعش عراق را سرزمینی می‌داند که تحت نفوذ روسیه و ایران قرار دارد و چین هم در ابعاد اقتصادی آن فعال است. اما بایدن پا را از این فراتر گذاشته است. او کمی بعد از دستور اخیرش، با تمدید تحریم‌ها علیه نظام سوریه برای یک سال دیگر موافقت کرد. او در متن دستورش برای تمدید تحریم سوریه اعلام کرد که «آمریکا خشونت و نقض حقوق‌بشر و تجاوزات نظام بشار اسد و حامیان روس آن را محکوم می‌کند و از نظام اسد و حامیانش می‌خواهد جنگ خشونت‌آمیز علیه مردمش را متوقف کرده و آتش‌بس را در سرتاسر کشور برقرار کنند و کمک‌های انسانی را بدون مانع به تمام سوری‌ها رسانده و برای حل و فصل سیاسی در سوریه مذاکره کنند». اشاره مستقیم بایدن به روس‌ها در دستور فوق که برای تمدید تحریم سوریه مطرح شده، به وضوح نشان می‌دهد که اوضاع در خاورمیانه برای روس‌ها در حال تبدیل شدن به یک تهدید است، نه فرصت. در این میان اروپایی‌ها هم با آمریکا هماهنگ هستند. همین چند روز پیش فرحان حق، سخنگوی آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل با تاکید بر نقش محوری و اصلی روسیه در آشتی سوریه، تعجب خود را از تصمیم اتحادیه اروپا برای دعوت نکردن روسیه به کنفرانس «حمایت از آینده سوریه و منطقه» در بروکسل ابراز داشت و مشخص شد که اروپایی‌ها هم در حال تنبیه سیاسی مسکو هستند. از سوی دیگر روز گذشته (جمعه) وزارت امور خارجه روسیه به دنبال عدم دعوت این کشور در کمیته هماهنگی موقت کمک‌ها به فلسطین در بروکسل، اعلام کرد که تلاش برای نادیده گرفتن روسیه در حل بحران‌های خاورمیانه،‌ حماقت سیاسی است. وزارت امور خارجه روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد برگزارکنندگان این نشست در راستای موضع ضد روسی خود، روسیه که یکی از بزرگترین و موثرترین بازیگران خاورمیانه است را به این نشست دعوت نکردند. این اقدام هم باید تایید مورد اول دانست؛ چراکه بروکسل به عنوان متحد واشنگتن در حال بی‌آبرو کردن روسیه در عرصه منطقه‌ای است و به همین دلیل متحدان آن را هم شاید با مشکل روبرو کند. در این میان اما باید توجه داشت که نقطه مرکزی این درگیری سوریه است، نه عراق، یمن، لبنان و غیره. درست است که ناظران روس در انتخابات 15 مه لبنان حاضر خواهند بود، اما به هر ترتیب آمریکایی‌ها در سوریه که بیشترین و قدرتمندترین پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی روسیه وجود دارد در حال اعمال فشار بر مسکو هستند. همین روز گذشته (جمعه) بود که شبکه المیادین از کشته شدن ۱۲ نیروی ارتش سوریه در حمله به اتوبوس نظامیان در غرب خلب خبر دادند و مشخص شد که 14 نفر دیگر هم زخمی شده‌اند. این عملیات در منطقه‌ای انجام شده که هیئت تحریرالشام در آنجا حضور داشتند و از سوی پست‌های دیدبانی و گشتی‌های روسیه و ترکیه در آنجا مستقر بوده است. بر همین اساس باید دید که روند بایکوت روسیه در خاورمیانه، به خصوص از حیث سیاسی تا کجا ادامه خواهد داشت و مسکو چه واکنشی به آن نشان خواهد داد.