فرشاد گلزاری

 بالاخره و پس از هفته‌ها انتظار و کشمکش بر سر اوکراین میان روسیه و غرب؛ آن سناریویی که خیلی‌ها محتمل می‌دانستند عملیاتی شد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه دوشنبه شب اعلام کرد که رهبران اوکراین نتوانستند یک کشور باثبات ایجاد کنند و این منجر به وابستگی آنها به کشورهای خارجی مانند ایالات متحده شده است. او در بخشی از سخنان خود اوکراین را مستعمره ایالات متحده خواند و گفت پهپادهای آمریکایی که بر فراز اوکراین به پرواز درمی‌آیند، همواره از روسیه جاسوسی می‌کنند و از همین حالا به صورت مشهود در حال تهدید امنیت ملی روسیه هستند. رئیس‌جمهور روسیه درباره استقرار سامانه‌های موشکی آمریکا در اوکراین نیز هشدار داد و گفت که این سامانه‌ها می‌توانند مناطق مختلف روسیه را هدف قرار دهند. پوتین در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه اوکراین همیشه از همکاری روسیه بهره برده و به هیچ تعهدی از سوی خود عمل نکرده است، اعلام کرد که کی‌یف گاز روسیه را می‌دزدید و از کارت انرژی برای باج‌گیری روسیه استفاده می‌کرد که این یک رویکرد کاملاً دوگانه و منفی است. این سخنان و مواضع علیه اوکراین چندان جدید به نظر نمی‌رسد و در گذشته هم ما شاهد این مواضع بوده‌ایم، اما موضوعی که در این میان بیش از هر نکته دیگر مهم و حتی «حیاتی» قلمداد می‌شد، سخنان و دستوراتی بود که پوتین در قبال مناطق شرقی اوکراین صادر کرد. رئیس جمهور روسیه دقیقاً در پایان سخنانش ضمن اعلام به رسمیت شناختن استقلال جمهوری‌های دونتسک و لوهانسک قراردادهایی برای به رسمیت شناختن استقلال این دو منطقه خودمختار امضا کرد. سپس دستور داد تا نیروهای کشورش به این دو منطقه واقع در شرق اوکراین اعزام شوند و در همینجا بود که ورق تحولات اوکراین به گونه‌ای دیگر برگشت. اگرچه پوتین دستور داد تا نیروهای روسیه به منظور «حفظ صلح» در دو منطقه مذکور مستقر شوند، اما خبرنگار رویترز در همان هنگام در حساب توئیتری خود اعلام کرد که تانک‌ها و دیگر ادوات نظامی در شهر دونتسک دیده شده‌اند. طبق اعلام این خبرنگار، دست‌کم پنج تانک بی‌نشان در اطراف دونتسک جابه‌جا شده و دو تانک دیگر هم در بخشی از این شهر دیده شده است که نشان می‌دهد روس‌ها با تمام قوا وارد دو استان شرقی اوکراین شده‌اند. نکته اینجاست که پوتین برای اعزام نیروهایش به لوهانسک و دونتسک از واژه «حفظ صلح» استفاده کرد و می‌خواست همانند پرونده قره‌باغ به دنیا بگوید که او به دنبال جنگ نیست، بلکه صلح و دفاع از امنیت و منافع ملی خود را دنبال می‌کند. آنچه که در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد «تکمیل یک پروژه» است. واقعیت غیر قابل انکار این است که بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده می‌دانستند که در نهایت پوتین دست به چنین کاری خواهد زد و اوکراین هم به آنها این تحلیل را از مدت‌ها پیش‌ ارائه کرده بود، اما رسانه‌های غرب با تحریک روس‌ها به دنبال آن بودند که مسکو یک عمل خشن‌تر از خود نشان دهد که پوتین (به عنوان یک افسر کهنه‌کار ک.گ.ب نه رئیس جمهور روسیه) این سناریو را طوری دیگر جلو برد. پوتین اساساً همان کاری را کرد که در سال 2008 میلادی در قبال آبخازیا و اوستیای جنوبی انجام داده بود. او در سال 2014 جزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کرد و سپس دو استان لوهانسک و دونتسک را مملو از سلاح‌های روسی کرد. پس نمی‌توان گفت که پذیرش استقلال این دو استان به انضمام منطقه استراتژیک دُنباس توسط پوتین یک سناریوی جدید است؛ چراکه کرملین در سال 2014 میلادی هم به دنبال همین موضوع بود، ولی در آن زمان به استقلال کریمه به عنوان هابِ صادرات گاز به اروپا بسنده کرد و حالا آن پروژه را تکمیل کرده است.

کرملین در سال 2014 میلادی هم به دنبال آن بود که لوهانسک و دونتسک ر جزئی از خاک روسیه اعلام کند، ولی در آن زمان به استقلال کریمه به عنوان هابِ صادرات گاز به اروپا بسنده کرد و حالا آن پروژه قدیمی را تکمیل کرده است

باران تحریم بر سر مسکو

تشدید تحریم‌های آمریکا و اروپا می‌تواند اعتراضات داخلی در روسیه را علیه پوتین و حلقه نزدیک به او شکل دهد. دلیل آن نیز بحث فروپاشی نصفه و نیمه اقتصاد در آینده خواهد بود که از سال 2008 به خاطر پرونده گرجستان و سال 2014 بر سر کریمه علیه روسیه اعمال شده است

بدون شک آمریکا و اروپا مستمسک پوتین مبنی بر اینکه صرفاً یک پروژه قدیمی را تکمیل کرده، نمی‌پذیرند و این اقدام را نه تنها تهدید منافع غرب زیر تیغ برنده کرملین تلقی می‌کنند، بلکه آن را زمینه‌ساز الگوبرداری چین از این موضوع در قبال تایوان و اساساً رویه شدن این زورآزمایی‌ها در عالم سیاستِ کشورهای شرقی می‌دانند. اینکه آمریکا و سایر کشورهای اروپایی همسو با هم اعلام می‌کنند که اقدام پوتین نقض حاکمیت ارضی است و بیانیه‌های محکومیت‌ پشت سر یکدیگر روانه مسکو می‌شود، موضوعی است که در عالم سیاست مرسوم است اما مساله مهم، از اینجا به بعد خواهد بود. بسیاری معتقدند که روابط اقتصادی و سیاسی غرب با روسیه به قبل و بعد از استقلال لوهانسک و دونتسک تقسیم‌بندی شد و دلیلش تحریم‌هایی خواهد بود که از دیروز علیه روسیه اعمال شده است. به عنوان مثال اولاف شولتس، صدراعظم آلمان روز گذشته (سه شنبه) در گفتگو با خبرنگاران در برلین گفت که دولت وی در واکنش به اقدامات مسکو در اوکراین اقداماتی را برای توقف روند تصویب خط لوله گاز نورد استریم ۲ انجام داده و باید در مورد شراکت با روس‌ها در این خصوص ارزیابی‌های جدید صورت بپذیرد. علاوه بر محکومیت اقدام روسیه از سوی سازمان ملل، ملانی جولی، وزیر امور خارجه کانادا هم در پیامی توئیتری اعلام کرد که دولت اتاوا تصمیم روسیه را در به رسمیت شناختن جمهوری‌های خودخوانده لوهانسک و دونتسک محکوم کرده و به دنبال وضع تحریم‌هایی علیه مسکو است. ژاپن نیز دیروز (سه‌شنبه) اعلام کرد که آماده پیوستن به آمریکا و کشورهای گروه هفت برای اعمال تحریم‌هایی علیه روسیه است. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی ایالات متحده و همچنین مقامات وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا هم اعلام کردند که در حال تنظیم تحریم‌های جدید و کمرشکن علیه روسیه هستند. این مواضع را اگر در یک الگوریتم رفتاری از سوی غرب کنار هم قرار دهیم به خوبی می‌بینیم که حتی اگر روس‌ها قصد حمله به اوکراین از ناحیه لوهانسک و دونتسک را نداشته باشند، باز هم غربی‌ها دو سناریو در چنته دارند. نخست اینکه آنها تحریم‌های جدیدی را علیه کرملین و نزدیکان پوتین اعمال خواهند کرد که این موضوع برای اقتصاد روسیه که حالا درگیر تحریم‌های قبلی از سال 2008 و 2014 است، گران تمام می‌شود. حتی برخی معتقدند که تشدید این تحریم‌ها می‌تواند اعتراضات داخلی در روسیه را علیه پوتین و حلقه نزدیک به او شکل دهد که دلیلش باز هم بحث فروپاشی نصفه و نیمه اقتصاد در آینده خواهد بود. دومین سناریو مقابله به مثل در محور نظامی و امنیتی است. غربی‌ها حالا احتمال دارد که اوکراین را به عنوان عضو ناتو بپذیرند و سپس در مورد مناطق لوهانسک و دونتسک تصمیم جدید بگیرند. هر کدام از این دو سناریو به تنهایی (یا با هم) می‌تواند زمستان سختی را برای پوتین رقم بزند!