فرشاد گلزاری

از چندی پیش که اخبار مربوط به افزایش تحرک گروه‌های تروریستی در آفریقا منتشر شد، بسیاری بر این عقیده بودند که نظامیان کشورهای دخیل در قاره سیاه اولین کسانی هستند که هدف اقدامات این جریان‌های افراط‌گرا قرار خواهند گرفت. در همین رابطه وَسیم نَصر، کارشناس و پژوهشگر جریان‌های افراطی که سال‌ها در خبرگزاری فرانسه مشغول به کار بوده است، نظری متفاوت از سایر تحلیلگران این حوزه دارد.

او معتقد است که نخستین هدف جریان‌های تروریستی و رادیکال در سراسر جهان، دولت است؛ به این معنا که او دولت مستقر در هر کشور را طرف اصلی این جریان‌ها می‌داند و به همین دلیل در سطح سیاست‌گذاری، حفظ امنیت دولت مستقر در یک کشور بیش از هر چیز برای شرکای آن کشور اهمیت دارد. او در آخرین تحلیل خود که به سپتامبر 2020 میلادی برمی‌گردد به این نکته اشاره می‌کند که اساساً در کشورهای کمتر توسعه‌یافته که دولت‌ها به دلیل ضعف‌های گوناگون قادر به تامین امنیت جغرافیای خود نیستند از کشورها و قدرت‌های بزرگتر برای برقراری نظم عمومی کمک می‌گیرند که کشورهای عضو ناتو و ایالات متحده، دولت‌هایی هستند که کشورهای ضعیف‌تر را در امر مبارزه با تروریسم یاری می‌دهند.

به گفته وسیم نصر این کمک‌ها در برخی اوقات کمک‌های مستشاری و اطلاعاتی است تا کشورهای کوچکتر بتوانند با تروریسم مقابله کنند که البته ابزار فنی در این میان بسیار حائز اهمیت است و کمک‌های دیگر به آموزش‌های نظامی و همچنین تاکتیک‌های میدانی و اطلاعاتی مربوط می‌شود. نمونه بارز این امر را می‌توان عراق یا افغانستان دانست که ناتو و ایالات متحده از سال 2000 و 2003 به صورت کلی در حال ارائه آموزش به نظامیان این کشورها بوده است.

براساس برنامه‌هایی که هم اکنون دولت فرانسه در دست بررسی دارد، نیروهای مسلح این کشور تا پایان سال جاری میلادی پایگاه‌های نظامی کیدال، تیمبوکتو و تسالیت در شمال مالی را ترک خواهند کرد

در همین راستا، منطقه و جغرافیای دیگری که وسیم نصر بدان اشاره ویژه کرده و معتقد بود پتانسیل بیش از حد رشد افراط‌گرایی را در خود جای داده است، قاره آفریقا است. او در یادداشتی صریحا اعلام کرد که پاندمی کرونا و همچنین بحران اقتصادی برآمده از آن که به فقر در این قاره دامن زده است، زمینه‌ خوبی برای جذب و سازماندهی توسط گروهک‌های تروریستی به وجود آورده است که می‌تواند به عنوان یک خطر جدی سراسر قاره سیاه را تهدید کند.

به نظر می‌رسد که تحلیل اخیر وسیم نصر کاملاً درست بود؛ چراکه از حدود سه ماه پیش تاکنون فعالیت گروه‌های تروریستی در آفریقا رشد چشمگیری داشته است. خبرگزاری فرانسه در این راستا اخیراً در گزارش خود اعلام کرد که ۵۱ کودک موزامبیکی توسط گروه موسوم به انصارالسنه وابسته به القاعده در استان کابو دلگادو ربوده و ۵۰ غیرنظامی در پی به آتش کشیده شدن بیمارستانی توسط شورشیان موسوم به «ائتلاف نیروهای دموکراتیک در کنگو کشته شده‌اند.

در ادامه این گزارش آمده است که ۶۰ نفر از عناصر گروه تروریستی الشباب بر اثر انفجار یک انبار اسلحه در جنوب سومالی کشته شدند و از سوی دیگر انفجار تروریستی یک دستگاه وانت در جنوب طرابلس، پایتخت لیبی  هشت کشته و زخمی بر جای ‌گذاشت.

این آمار صرفاً بخش بسیار کوچکی از اعداد و ارقام مربوط به تحرک گروه‌های تروریستی در آفریقا به حساب می‌آید؛ چراکه کشته شدن دستکم ۱۱ غیر نظامی در شمال شرقی مالی توسط افراد مسلح و همچنین بازپس‌گیری برخی از مناطق اشغال شده به دست شورشیان توسط ارتش سنگال نشان می‌دهد که از شرق و جنوب شرقی آفریقا گرفته تا مرکز، شمال و حتی جنوب غربی این قاره، اوضاع به هیچ وجه روبه‌راه نیست. بر همین اساس است که در گام اول دولت و کشورهای حامی و در گام دوم غیرنظامیان از اقدامات مذکور به شدت متضرر می‌شوند.

مالی و برخی دیگر از دولت‌های آفریقایی همچنان به صورت مستقیم زیر سلطه فرانسه و انگلیس هستند که سند آن هم توافقنامه سایکس - پیکو است که در سال 1916 میلادی به امضای لندن و پاریس رسید

اعلام حضورِ معنادار

با نگاهی به خط سیر اقدامات تروریستی در سراسر آفریقا در نمای اول این سوال به ذهن می‌آید که آیا قرار است کشورهای آفریقایی مجدداً اسیر دور تازه‌ای از حملات ریز و درشت و دستبُردهای هدفمند از سوی جریان‌های افراطی شوند یا خیر؟ شاید این پرسش بسیار کلی باشد و پاسخ به آن هم با تفسیری موسع همراه باشد، اما اگر به صورت اختصاصی یک کشور از کشورهای آفریقا را مورد بررسی قرار دهیم به خوبی درمی‌یابیم که قرار است در قاره سیاه چه اتفاقی رخ دهد. برای بررسی این پرونده بهتر است ذره‌بینِ تحلیل خود را بر کشور مالی بگیریم؛ کشوری که از شمال با الجزایر، از شرق با نیجر از غرب با موریتانی و از جنوب با غنا، بورکینافاسو و سنگال همسایه است و تمام این کشورها هم خودشان به نوعی با تروریسم درگیر هستند. اما اینکه چرا مالی را انتخاب کردیم، ریشه در مواضع اخیر فرانسه دارد. قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که این کشور و برخی دیگر از دولت‌های آفریقایی همچنان به صورت مستقیم زیر سلطه فرانسه و انگلیس هستند که سند آن هم توافقنامه سایکس - پیکو است که در سال 1916 میلادی به امضای لندن و پاریس رسید. بر این اساس اخیراً امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه در یک کنفرانس خبری در آستانه اجلاس اخیر گروه هفت (10 ژوئن) اعلام کرد عملیات نظامی نظامیان فرانسه با نام «برخان» که ۵۰۰۰ نیرو در موریتانی، چاد، نیجر، مالی و بورکینافاسو را دربرمی‌گیرد به زودی پایان می‌یابد و ارتش این کشور از جغرافیای مذکور به خصوص مالی به زودی خارج خواهد شد. چندی بعد هم وزارت دفاع فرانسه اعلام کرد براساس برنامه‌هایی که هم اکنون دولت فرانسه در دست بررسی دارد، نیروهای مسلح این کشور تا پایان سال جاری میلادی پایگاه‌های نظامی کیدال، تیمبوکتو و تسالیت در شمال مالی را ترک خواهند کرد. در عوض فرانسه برنامه دارد تا برای حمایت از ارتش‌های محلی که به‌شدت دچار کمبود تجهیزات و آموزش هستند  به عنوان یک عضو نیروی ضربت نظامی اتحادیه اروپا موسوم به «تاکوبا» به فعالیت خود ادامه دهد.

در این میان گروه‌های تروریستی با وجود کشته شدن چند تن از رهبران ارشدشان  توسط ارتش فرانسه، تسلطشان بر جغرافیای مذکور را تقویت کرده و حضورشان را در منطقه گسترش داده‌اند. از سوی دیگر پروپاگاندای داعش هر چه بیشتر بر حوزه جنوب صحرای آفریقا از جمله غرب آفریقا متمرکز شده و این گروه هم‌اکنون اراضی لیبی تا شمال شرق نیجریه و همچنین مناطق حاضر در طول منطقه ساحل و بنین یا غنا را کنترل می‌کند. این بدان معناست که فرانسوی‌ها در میانة یک بحرانی که در حال تشدید است اقدام به عقبگرد کرده‌اند که خروجی آن چندان روشن نیست.