فرشاد گلزاری

 از دی‌ماه سال گذشته تاکنون و به خصوص پس از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد توسط پهپاد ایالات متحده؛ شاهد حملات مکرر راکتی و موشکی به سفارت آمریکا در بغداد بودیم. این حملات آنگونه که جریان‌های مقاومت عراق اعلام کردند، در حکم پاسخ به اقدامات ایالات متحده علیه شهید سلیمانی و ابومهدی مهندس قلمداد شد اما در پسِ این حملات، بحث مصوبه پارلمان عراق وجود دارد.

آمریکایی‌ها به راحتی توانستند سناریوی خود در قبال دولت عراق را طراحی کنند تا در پرده آخر، هدف قرار دادن سردار سلیمانی را اجرایی کنند و این فرآیند یک سناریوی مرکب به حساب می‌آید که متشکل از سازمان سیا، پنتاگون و وزارت خارجه ایالات متحده بود

بر اساس مصوبه مجلس این کشور که با اکثریت آرای احزاب شیعة حاضردر پارلمان به تصویب رسید، قرار بر این شد تا نیروهای آمریکایی بدون فوت وقت خاک عراق را ترک کنند. ابهام مطرح در این میان آن است که آمریکایی‌ها معتقد بودند به دلیل عدم حضور نمایندگان کردها و اهل سنت در جلسه مذکور، مصوبه وجاهت قانونی ندارد و به این ترتیب واشنگتن خروج نیروهایش از عراق را مساله‌ای تمام شده اعلام کرد.

در مقابل جریان‌های

سیاسی - نظامی عراق و تمامی آنهایی که در زیرمجموعه حشدالشعبی قرار دارند، این مصوبه را رسمی و لازم‌الاجرا تلقی کردند و دقیقاً از همان هنگام بود که حملات راکتی از نقاط مختلف بغداد علیه نمایندگی دیپلماتیک آمریکا در منطقه سبز کلید خورد. با شروع این حملات به صورت مکرر شاهد آن بودیم که مقامات امنیتی و سیاسی واشنگتن پیام‌های مختلفی را به بغداد صادر کردند، اما نکته فقط این نبود؛ نکته اصلی صدای فرود هلیکوپترهای بلک هاوک آمریکا در حیات سفارت بغداد و ورود تفنگداران دریایی آن کشور بود که به عنوان نیروهای پشتیبانیِ عملیاتِ ذخیره طی سال‌های گذشته دوره‌های آبی - خاکی دیده بودند.

هیچکس توجه نکرد که ورود این طیف از نیروهای آمریکایی نشان داد که آمریکایی‌ها به شدت احساس خطر کرده‌اند و البته این موضوع به تجمعِ مردم و حشدالشعبی در مقابل سفارت آمریکا مربوط است. واقعیت این است که تجمع آن روز به دلیل هدف قرار گرفتن چند مقر حشدالشعبی توسط داعش بود که گفته می‌شود این تروریست‌ها چند شب قبل‌تر توسط آمریکایی‌ها به آنجا منتقل شده بودند.

به نظر کارشناسان، این اقدامِ آمریکایی‌ها در حقیقت مدلی از تحریکِ سازمان یافته و مهندسی شده بود تا حشدالشعبی و عموم جریان‌های شیعه را به جلوی درِ سفارت بکشاند و نمایشنامه را طوری طراحی و اجرای کند که نشان دهد، جریان‌های همسو با ایران و دولت عراق، به دنبال تسخیر سفارت یا حداقل تهدید بزرگترین سفارت روی کره زمین (از نظر جغرافیایی) هستند.

آمریکایی‌ها به راحتی توانستند سناریوی خود را اجرا کنند تا در پرده آخر، هدف قرار دادن سردار سلیمانی را اجرایی کنند. این فرآیند یک سناریوی مرکب به حساب می‌آید که متشکل از سازمان سیا، پنتاگون و وزارت خارجه ایالات متحده بود. آمریکایی‌ها می‌دانستند که این اقدامشان بدون واکنش یا پاسخ نخواهد ماند و درنهایت شاهد حملات موشکی ایران به عین‌الاسد بودیم.

اینکه در این حمله چه شد وچه اتفاقاتی افتاد مهم نیست، بلکه مهمتر از همه این بود که ساختار سیاسی عراق در این میان با مهندسی آمریکایی‌ها یکباره دگرگون شد و عادل عبدالمهدی (نخست‌وزیر پیشین عراق) به همراه کابینه‌اش مجبور به استعفا شدند. این فعل و انفعال‌ها تا جایی ادامه پیدا کرد که بسیاری از نزدیکان ترامپ و خبرگان نظامی و امنیتی ایالات متحده به او هشدار داده بودند که حذف فیزیکی سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس ممکن است برای او هزینه‌های میان‌مدت داشته باشد.

کارشناسان معتقدند که دولت عراق به دلیل فشارهایی که از سوی آمریکا متحمل شده، به دنبال آن است تا به هر روشی آرامش را در عراق و بغداد به صورت مقطعی برقرار کند تا ببیند نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 آمریکا چه می‌شود

آنها درست می‌گفتند؛ چراکه در بررسی‌های موجود، آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که ادامه حملات راکتی جریان‌های مقاومت عراق به سفارت آنها در بغداد، دقیقاً همان هزینه‌هایی به حساب می‌آیند که قبلاً به ترامپ گوشزد شده بود. از سوی دیگر باید توجه داشته باشید که این حملات طی یکماه پیش فاز جدیدی به خود گرفت؛ چراکه ما شاهد انفجار‌های کنارجاده‌ای در استان‌های مختلف عراق بودیم که به کشته یا مجروح شدن شخصیت‌های امنیتی و دیپلماتیک کشورهای غربی منجر شد و همین موضوع تمام معادلات را تغییر داد.

اگر کوتاه نیایید از عراق می‌رویم!   

هدف قرار دادن کاروان‌های دیپلماتیک و نظامی آمریکا و متحدانش در عراق، به حدی برای آمریکایی‌ها هزینه‌بر بود که واشنگتن صریحا اعلام کرد اگر این اقدامات تمام نشود، سفارتش در بغداد را تعطیل می‌کند. خیلی از جریان‌های عراقی به این مساله توجه نکردند و باز هم شاهد حملات راکتی بودیم؛ اما در این میان پس از آنکه رویترز گزارش داد، تعداد زیادی از نیروهای دیپلماتیک و نظامی آمریکا در حال خارج شدن از سفارت آمریکا در بغداد هستند، دولت عراق به تکاپو افتاد.

اعمال فشار ترامپ و دولتش بر بغداد و شخص مصطفی الکاظمی، کار را به جایی رساند که او علناً در مورد این حملات موضع‌گیری کرد و خواهان آن شد که سلاح در انحصار دولت قرار بگیرد. کشمکش‌ها میان بغداد و واشنگتن به حد و اندازه‌ای بالا گرفت که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا هم بارها بغداد را تهدید کرد که نیروهای نظامی و سیاسی خود را از عراق خارج می‌کند و حتی در سفر الکاظمی به آمریکا هم این مسائل مطرح شده بود.

افت و خیزها در نهایت به این منجر شد که حزب‌الله عراق اعلام کرد، گروه‌های مقاومت با آتش‌بس مشروط و توقف حملات به نیروهای آمریکایی در عراق موافقت کرده‌اند و شامل همه گروه‌های مقاومت عراق به خصوص آن‌ گروه‌هایی می‌شود که پشت حمله به نیروهای آمریکایی هستند! این موضع در حقیقت بسیار نادر به حساب می‌آید و از منظر طیف عظیمی از کارشناسان حوزه خارمیانه، یک نوع عقب‌نشینی در مقابل آمریکا اتفاق افتاده است. این گروه اعلام کرده که آتش‌بسِ مذکور مقطعی و مشروط است و باز هم بر مصوبه پارلمان عراق در مورد خروج نیروهای آمریکایی از این کشور تاکید دارد، اما مساله این است که بخشی از نخبگان سیاسی معتقدند این موضوع یک تاکتیک سیاسی و امنیتی به حساب می‌آید. آنها معتقدند که دولت عراق به دلیل فشارهایی که از سوی آمریکا متحمل شده، به دنبال آن است تا بتواند به هر روشی که هست آرامش را در عراق و بغداد به صورت مقطعی برقرار کند تا ببیند نتایج انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا چه می‌شود.

از سوی دیگر باید توجه داشت که در خاورمیانه اوضاع به صورتی پیش می‌رود که تمام جناح‌ها از تمام دولت‌های موجود، انگشتان خود را روی ماشه گذاشته‌اند و با چشم باز شب‌ها به خواب می‌روند. موضوعاتی از قبیل سرعت بخشیدن به صلح اعراب و اسرائیل هم یکی از مسائلی است که حساسیت در منطقه را افزایش داده؛ اما به نظر می‌رسد که مقاوت عراق و دولت این کشور به دنبال مدیریت اوضاع و آرام کردن فضای داخلی این کشور هستند تا مشخص شود که قرار است چه راهبردی را در قبال ایالات متحده اتخاذ کنند. حال پرسش این است که آیا آمریکایی‌ها پس از 17 سال حضور در عراق و با صرف هزینه‌های میلیارد دلاری، از این کشور خارج می‌شوند، یا خیر؟