محمد ناظمی

برخی از مهم‌ترین تهدیدات کلیدی در محیط کلان کسب و کار فولاد عبارتند از:

- کاهش قیمت جهانی محصولات فولادی: این چالش منتهی به کاهش درآمدهای شرکت‌های تولیدکننده میشود. کاهش قیمت‌ها تا سطح هزینه تمام شده تولید می‌تواند بسیاری از بنگاه‌ها را به مرز خطر ورشکستگی و توقف تولید بکشاند.

- افزایش واردات ناشی از افزایش حجم تولید در سطح بین المللی اشباع بازار و مازاد تولید خصوصا در چین: این امر منجر به عدم توان رقابت تولیدکنندگان داخلی و نهایتاً کاهش و یا توقف تولید در بنگاههای داخلی شده و علاوه بر هزینه های بالای اقتصادی موجب بیکاری هزاران نیروی کار در این صنعت میشود.

- محدودیت در صادرات: ناشی از عدم وجود زیرساختهای لازم نظیر شبکه حمل و نقل جاده‌ای، ریلی، دریایی و تسهیلات جانبی در آنها و در نتیجه افزایش هزینه حمل. همچنین عدم بهره‌گیری از بازارهای هدف در منطقه به دلیل وجود ناامنیهای سیاسی و حضور گروه های تروریستی.

- افزایش هزینه تمام شده تولید ناشی از افزایش هزینه انرژی، نیروی کار و...: متضاد با روند کاهشی قیمت فروش محصولات، هزینه ها روند افزایشی را طی میکنند. در این راستا مؤلفه هایی که به لحاظ فنی و یا سیاسی در اختیار بنگاهها نمیباشد، بایستی توسط دولت مورد توجه و مدیریت قرار گیرد.

به راحتی می‌توان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند. با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی می‌توان با تدوین استراتژی‌های مقاومتی در مسیر رفع چالش‌ها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت

- بالا بودن نرخ بهره تسهیلات بانکی: با مروری بر اقتصاد و صنعت در طی سالهای اخیر میتوان دریافت که متضاد با تعاریف اقتصاد اسلامی این بانکها بودهاند که توانسته‌اند به جای ایجاد تسهیل برای حوزه‌های مختلف اقتصاد از جمله صنعت به نوعی مالک بنگاه‌های صنعتی شوند. در اغلب بنگاه‌ها سهم هزینه‌های مالی از بسیاری از هزینه‌های دیگر بیشتر است. این موضوع به ناصواب بودن روندهای طراحی شده اقتصادی دلالت دارد و لازم است اقتصاد را از مسیر خطای فعلی خارج نمود.

- عدم توسعه زیرساختهای کشور متناسب با چشم انداز ترسیم شده صنعت فولاد: مطابق برنامه تدوین شده، در افق 1404، به میزان 55 میلیون تن محصولات فولادی تولید می‌گردد. عدم برنامه ریزی جهت توسعه زیرساختهای لازم نظیر شبکه و ناوگان حمل و نقل (جادهای، ریلی، دریایی)، تأمین انرژی (برق، گاز)، کمبود شدید منابع آب و... تحقق اهداف ترسیم شده را دچار تردید می‌کند.

- ضعف فرهنگ کار و پایین بودن بهره وری نیروی انسانی: نوع نگرش منفی به کار در برخی لایه‌های جامعه موجب شده است که با وجود تعداد نیروی انسانی چند برابر استانداردهای جهانی در برخی بنگاهها، خروجی با مقادیر مورد انتظار اختلاف اساسی داشته باشد.

- عدم وجود نقشه جامع توسعه صنعت (از جمله در بخش فولاد) به همراه اسناد پشتیبان: این امر موجب شده برخی سرمایه‌گذاری‌ها در مناطق غیرمناسب انجام پذیرد. ضمن این که در بعضی بخشها مواجه با مازاد ظرفیت و برخی حوزه‌ها کمبود ظرفیت سرمایه‌گذاری می‌باشیم.

- تحمیل برخی هزینه های اجتماعی غیرمرتبط بر بنگاه‌ها: هر چند توجه به مسئولیتهای اجتماعی یک رویکرد مناسب در سطح بین‌المللی است، امّا آن چه در سطح کشور با آن مواجهیم در خیلی از موارد متفاوت با فلسفه مسئولیت های اجتماعی و بی‌ارتباط با رویکرد خلق ارزش مشترک برای جامعه و بنگاه است. ضمناً در این زمینه فشارهای مختلف سیاسی و اجتماعی برخی مواقع، فرایند کلی بنگاه را نیز دچار مشکل می‌کند.

- محدودیتهای زیست‌محیطی: برخی از این محدودیت‌ها به درستی اعمال شده و برخی نیز ناشی از تلقی غلط نسبت به صنعت و عدم توجه به جایگاه آن در توسعه ملی است. در هر صورت وجود الزامات سختگیرانه زیست محیطی یکی از چالشهای صنعت فولاد است که بایستی به آن توجه لازم صورت پذیرد.

موارد فوق در سطح کلان اقتصاد و صنعت مورد توجه قرار میگیرد. لذا لازم است در همان سطح در خصوص برنامه‌ریزی رفع این چالش‌ها اقدام نمود. برخی دیگر از چالش‌ها در حوزه رقابتی صنعت فولاد وجود دارد.

در طی سالهای اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاه های اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمی‌شود. برای مثال در سالهای مختلف مواجه با کمبود در سنگآهن، گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام (شمش و تختال) و... بوده‌ایم

از مهم‌ترین این چالشها به موارد زیر میتوان اشاره نمود:

- عدم توازن و تناسب منطقه ای در توسعه زنجیره تولید فولاد از معادن تا خطوط تولید محصولات نهایی: در طی سالهای اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاه های اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمی‌شود. برای مثال در سال‌های مختلف مواجه با کمبود در سنگ‌آهن، گندله، آهن اسفنجی فولاد خام (شمش و تختال) و... بوده‌ایم. این عدم توازن هم از نظر حجمی و هم از نظر زمان بهره‌برداری طرح‌ها، صنعت فولاد را با مشکل مواجه نموده است. ضمناً برخی توسعه ها در مناطقی که از لحاظ اقتصادی و زیرساختی توجیه ندارد بر حجم مشکلات افزوده است.

- جایگزینی محصولات غیرفولادی در سبد نیاز مشتریان: یکی از تهدیدات جدی هر صنعت، جایگزینی محصول با محصولی دیگر و در نتیجه از دست رفتن بازار مصرف است. تهدیدی که بسیاری از صنایع را با مشکل اساسی مواجه نموده است.

در ادامه برخی از چالش‌های صنعت فولاد که ناشی از نحوه مدیریت بنگاه‌های تولیدی و به نوعی ضعف عملکردی این بنگاه‌ها است مورد اشاره قرار می‌گیرد:

- ضعف در کیفیت محصولات تولیدی: موجب ضعف در کسب بازارهای هدف داخلی و بین‌المللی و افزایش هزینه های کیفیت می‌شود.

- ضعف در بهره‌ وری منابع و فرایندها: فرایندهای ناکارآمد همراه با بهره گیری غیربهرهور از منابع، یکی از چالش‌های اصلی بخش صنایع است.

- ضعف در فرایند فروش و بازاریابی: عدم وجود شبکه رسمی توزیع، خدمات نامناسب حین و پس از فروش، عدم شناسایی بازارهای جدید هدف و... از عمده موارد در این خصوص می‌باشد.

- ضعف در فرایند تأمین: موجب عدم تأمین مناسب، پایدار و کیفی می‌گردد.

- ضعف در تکنولوژی تولید: عدم بهره گیری از تکنولوژی‌های روز منجر به کاهش بهره‌وری و افزایش بهای تمام شده می‌گیرد.

- ضعف در بهره وری و اشتیاق نیروی انسانی

- مدیریت ناکارآمد دانش سازمانی: ضعف در دانش فنی لازم در جهت تولید رقابتی محصولات کیفی و شناسایی و رفع موانع عملیات اصلی و همچنین عدم مدیریت مؤثر دانش نهانی منابع انسانی بنگاه

به راحتی می‌توان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی، دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند. با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی می‌توان با تدوین استراتژی‌های مقاومتی در مسیر رفع چالش‌ها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت.