آریا رهنورد

این چهارشنبه، آن پنج‌شنبه و این یکی جمعه. همه این تاریخ‌هایی که برای بازگشت احتمالی یورگن لوکادیا به تهران مطرح می‌شدند، یک شوخی بزرگ بیشتر نبودند. واضح است کسی که قبل از بزرگ‌ترین بازی سال از کشور می‌رود و برای ترک ایران حتی تا دربی هم صبر نمی‌کند، به هیچ قیمتی خیال بازگشت در ذهن ندارد. به نظر می‌رسد که این شروع یک موج بسیار نگران‌کننده در فوتبال ایران باشد. فوتبالی که بعید نیست ظرف ماه‌های آینده، بسیاری از چهره‌های خارجی‌اش را از دست بدهد. بازگشت استقلال و پرسپولیس به لیگ قهرمانان در چنین شرایطی، بیشتر از یک خبر خوشحال‌کننده، شبیه یک روایت رعب‌آور است.

یورگن لوکادیا از ایران رفته و بعد از چند روز، قراردادش را نیز به صورت یک‌طرفه با باشگاه پرسپولیس فسخ کرده است. دلیل جدایی لوکادیا بدون شک فوتبالی نیست. او از زندگی فوتبالی‌اش در تهران راضی بود و رابطه بسیار خوبی با هواداران باشگاه نیز داشت. به لحاظ مالی نیز او یکی از معدود ستاره‌های خارجی این سال‌های فوتبال ایران است که تمام دستمزدش را به موقع و حتی زودتر از موعد دریافت کرده و هیچ مشکلی از این بابت ندارد. مساله لوکادیا، چیز دیگری است. او به هر دلیلی نمی‌خواسته به زندگی در ایران ادامه بدهد. ظاهرا وضعیت اینترنت و سد شدن راه برقراری ارتباط با اعضای خانواده، یکی از دلایل کلیدی این تصمیم بوده است. به هر حال پرسپولیس بهترین مهاجمش و فوتبال ایران یکی از بهترین گلزنانش را از دست داده و بعید نیست این روند خیلی زود برای بازیکنان دیگر نیز تکرار شود. باشگاه پرسپولیس برای ورود لوکادیا، انواع و اقسام ویدئوهای خاص را تدارک دیده بود. آنها حق داشتند که از جذب بازیکنی با این کارنامه درخشان خوشحال شوند. آن روزها بزرگ‌ترین نگرانی در مورد یورگن، قرارداد یک‌ساله او با پرسپولیس بود. خیلی‌ها مدام تکرار می‌کردند که او در صورت درخشش در تهران، یا به هلند برمی‌گردد و یا راهی لیگ‌های حاشیه خلیج فارس می‌شود. این اتفاق اما حتی زودتر از اتمام قرارداد یک‌ساله این بازیکن رخ داده و او به احتمال زیاد به تیمی در لیگ هلند ملحق خواهد شد. جالب اینکه ظاهرا به لحاظ قانونی نیز هیچ مانعی برای فسخ قرارداد این بازیکن وجود نداشته است. او با درخواست جدی سفارت هلند روبه‌رو بوده و به همین خاطر به راحتی از تیم باشگاهی‌اش جدا شده است. این اتفاق یک ضربه کاری دیگر برای فوتبال ایران است. فوتبالی که حالا برای جذب خارجی‌ها با مشکلاتی بزرگ‌تر از همیشه دست و پنجه نرم خواهد کرد.

درست در همین شرایط تلخ، مدیران فوتبال از رفع تعلیق باشگاه‌های ایرانی در آسیا صحبت می‌کنند و بازگشت احتمالی استقلال و پرسپولیس به آسیا را جار می‌زنند. سوال مهم اما این است که ما اصلا چرا باید به لیگ قهرمانان برگردیم؟ وقتی باشگاهی مثل پرسپولیس حتی توانایی حفظ بازیکنی مثل لوکادیا را نیز ندارد و باشگاه النصر عربستان در یک قدمی جذب یکی از بزرگ‌ترین فوتبالیست‌های تمام تاریخ است، این رقابت چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ النصر حتی اگر در نهایت موفق به جذب رونالدو نشود، با همین مذاکره‌ها نیز نامش را بر سر زبان‌ها انداخته و به سراغ یک فوتبالیست بزرگ دیگر می‌رود. فوتبال ایران اما این روزها از همیشه منزوی‌تر به نظر می‌رسد. اصلا چه چیزی عوض شده که باید به بازگشت و حضور درخشان سرخابی‌ها در آسیا امیدوار باشیم؟ آیا واقعا بحث مالکیت دو باشگاه تغییر کرده است؟ آیا به جز دریافت پول‌های کلان از مردم به اسم فروش سهام، تغییر دیگری در مالکیت دو تیم ایجاد شده است؟ آیا مساله حق پخش تلویزیونی حل شده و دو باشگاه از این پس از این راه به درآمدزایی می‌رسند؟ آیا مساله بلیت‌فروشی حل شده و همه چیز در اختیار باشگاه‌ها قرار گرفته است؟ آیا دو باشگاه توانسته‌اند در سطح حرفه‌ای تیم بانوان راه بیندازند؟ آیا دوباشگاه آکادمی‌شان را تقویت کرده‌اند؟ بازگشت به آسیا در چنین شرایطی، احتمالا تنها با فریب قانون ممکن می‌شود و واقعیت این مساله نیز خیلی زود آشکار خواهد شد. رفتن لوکادیا، فقط یک تلنگر برای فوتبالی است که شاید به زودی آخرین بازمانده‌های خارجی‌اش را هم از دست بدهد. فوتبالی که به لحاظ فنی هر روز نحیف‌تر می‌شود و اساسا تولید ارزش در آن، هر روز دشوارتر از روز قبل به نظر می‌رسد. فوتبالی که انگار دیگر نیمه جان شده است.

«شما به زودی آماتور می‌شوید». این پیش‌بینی برانکو چند سال قبل چندان جدی گرفته نمی‌شد اما حالا دیگر همه به صحت آن پی برده‌اند. فوتبال ایران در مسیر آماتور شدن قدم برداشته و امید چندانی به بهبود اوضاع در آن نیست. شاید تنها راه برای بهتر کردن اوضاع در فوتبال ایران، آشتی با هوادارها باشد. اینکه درها به روی تماشاگرها باز شود تا بیایند و این رخوت گسترده را از بین ببرند. فوتبال ایران در غیاب لوکادیاها، ستاره‌ای به جز هوادارانش ندارد اما در ماه‌های اخیر همین ستاره‌ها را نیز از خودش دریغ کرده است. بازگشت آنها شاید کمی و فقط کمی اوضاع را بهتر کند.